10
بهمن

چگونگی دیدار با صاحب الزمان

روزی مرحوم آیت الله بهجت رحمه الله فرمودند:  در تهران استاد روحانی ای بود که «لُمعَتین» را تدریس می کرد، مطلع شد که گاهی از یکی از طلاب و شاگردانش که از لحاظ درس خیلی عالی نبود، کارهایی نسبتاً خارق العاده دیده و شنیده می شود. روزی چاقوی استاد (در زمان گذشته وسیله نوشتن، قلم نِی بود و نویسندگان چاقوی کوچک ظریفی برای درست کردن قلم به همراه داشتند) که خیلی به آن علاقه داشت، گم می شود و وی هر چه می گردد آن را پیدا نمی کند و به تصوّر آن که بچه هایش برداشته و از بین برده اند، نسبت به بچه ها و خانواده عصبانی می شود، مدتی بدین منوال می گذرد و چاقو پیدا نمی شود و عصبانیت آقا نیز تمام نمی شود. روزی آن شاگرد بعد از درس به استاد می گوید: «آقا، چاقویتان را در جیب جلیقه کهنه خود گذاشته اید و فراموش کرده اید، بچه ها چه گناهی دارند.» آقا یادش می آید و تعجب می کند که آن طلبه چگونه از آن اطلاع داشته است. از اینجا دیگر یقین می کند که او با (اولیای خدا) سر و کار دارد، روزی به او می گوید: بعد از درس با شما کاری دارم. چون خلوت می شود، می گوید: آقای عزیز، مسلّم است که شما با جایی ارتباط دارید، به من بگویید خدمت آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف مشرف می شوید؟ استاد اصرار می کند و شاگرد ناچار می شود جریان تشرّف خود را خدمت آقا به او بگوید. استاد می گوید: عزیزم، این بار، وقتی مشرف شدید، سلام بنده را برسانید و بگویید: اگر صلاح می دانند چند دقیقه ای اجازه تشرّف به حقیر بدهند. مدتی می گذرد و آقای طلبه چیزی نمی گوید و استاد هم از ترس اینکه نکند جواب، منفی باشد جرأت نمی کند از او سؤال کند ولی به جهت طولانی شدن مدت، صبر آقا تمام می شود و روزی به طلبه می گوید: آقای عزیز، از عرض پیام من خبری نشد؟  می بیند که شاگرد (به اصطلاح) این پا و آن پا می کند. آقا می گوید: عزیزم، خجالت نکش آنچه فرموده اند به حقیر بگویید.  آن طلبه با نهایت ناراحتی می گوید آقا فرمود: «لازم نیست ما چند دقیقه به شما وقت ملاقات بدهیم، شما تهذیب نفس کنید من خودم نزد شما می آیم.»

سایت آیت الله بهجت رحمه الله به نقل از حجت الاسلام قدس 


free b2evolution skin
10
خرداد

شعبان شد و پیک عشق از راه آمد

 

شعبان شد و پیک عشق از راه آمد

عطر نفس بقیه الله آمد

با جلوه سجاد و ابوالفضل و حسین

یک ماه و سه خورشید در این ماه آمد


free b2evolution skin
13
اردیبهشت

دل را شراره غم تو پر شرار کرد

 

 

دل را شراره غم تو پر شرار کرد

داغ تو قلب خسته‌دلان، داغدار کرد

ای سرو بوستان ولا از غم تو چرخ

جاری ز دیده اشک، چو ابر بهار کرد

با کشتن تو قاتلت ای هادى امم

خود را به نزد ختم رسل شرمسار کرد

شهادت جانسوز امام هادی(ع) تسلیت باد


امام هادی علیه السلام:

هر که‌ بر طریق‌ خداپرستى‌ محکم‌ و استوار باشد ، مصائب‌ دنیا بر وى‌ سبک‌ آید ، گر چه‌ تکه‌ تکه‌ شود.


(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۵۱۱)



free b2evolution skin
21
آذر

چرا بركت رفته است؟

مرحوم آيت الله شيخ احمد مجتهدي تهراني:
   درقديم وقتي كه سحر از كوچه اي عبور مي كردي صداي قرآن و مناجات مي شنيدي. مردم خودشان اذان مي گفتند. زمستان در برف و باران به پشت بام مي رفتند و اذان مي گفتند و مناجات مي كردند. سحرهاي قديم مثل شبهايي بود كه مي گويند برويد پشت بام الله اكبر بگوييد. خيلي صداي مناجات و گريه مي آمد. با اين وجود، هر خانه اي يك اتاق داشت به عنوان نمازخانه و حتي بعضي ها 2ساعت به اذان صبح مانده براي نماز شب و عبادت به آنجا مي رفتند و يك ساعت بعد از طلوع آفتاب بيرون مي آمدند، قرآن و مفاتيح هميشه در آن اتاق و كنار آنها بود.
   خلاصه قديمي ها اينطور بودند، نماز شب و قرآن و مناجات و زيارت عاشورا و نماز جماعت و امثال اين اعمال داشتند. مي ترسم چند سال ديگر بگويند علم پيشرفت كرده و صبح ها در تلويزيون يك نماز جماعت بگزارند و بگويند به همين اقتدا كنيد. همانطور كه در قديم، مردم اذان مي گفتند، و الان با پيشرفت علم، راديو و تلويزيون اذان مي گويند و مردم ديگر اذان نمي گويند.
   شخصي به من رسيد و گفت صبح ها در موقع اذان صبح، صداي بلندگوي مسجد شما، مارا اذيت مي كند، من هم از روي ناراحتي گفتم برو به كميته و نيروي انتظامي از دست خادم مسجد شكايت كن. كار به جايي رسيده كه مردم از صداي اذان ناراحت مي شوند.


free b2evolution skin
14
آبان

مولا ز بی نظيری تو حرف می زنم!

 

از لطف و دستگیری تو حرف می زنم

از شیوهٔ‌ امیری تو حرف می زنم

از وصله وصله هاي رداي خلافتت

مولا ز بي نظيري تو حرف می زنم

از سفره های نیمه شبت در خرابه ها

از کهکشان شیری تو حرف می زنم

بر شانهٔ‌ تو جای یتیمان کوفه بود

از اوج سر به زیری تو حرف می زنم

از چاه اشک و آه فراق و حکايتِ

شبهاي گوشه گيري تو حرف مي زنم

از بیست سال خانه نشینی و بی کسی

از غربت غدیری تو حرف می زنم

ديگر نفس به سينهٔ‌ من حبس مي شود

وقتی که از اسیری تو حرف می زنم

داغ تو بیشتر به دلم چنگ می زند

هر چه که از دلیری تو حرف می زنم

از کوچه ها و روضهٔ‌ يار جوان تو

از ماجراي پیری تو حرف می زنم

دستان حيدري تو را صبر بسته بود

آنروز اگر که پهلوي مادر شکسته بود

 

یوسف رحیمی






free b2evolution skin
26
شهریور

کلمات حکمت آمیزامام صادق (ع)


1-هیچ بند ه ای به کما ل حقیقت ایما ن نمی ر سدمگر آنکه این سه خصلت در او با شد"فهم وبصیرت در دین،اندازه گیری د رست در معیشت،شکیبایی در گرفتا ریها ومصیبتها.
2-سه نفردر سه جا شناخته می شودند بردبار به هنگام خشم ودلیر،شجاع به هنگام جنگ ، برادر به هنگام نیاز 0
3-بدهکاری و قرض غم واندوه شب وذلت وخواری روز است.
4-خدا رحمت کندآن کسانی راکه چراغ ونشانه های هدایتندمردم رابا اعمال پسندیده خویش به سوی ما دعوت می کنند وبه اندازه طاقتشان درراه ما تلاش می نمایند 0
5-زیاد دعاکنیدزیرا خداوندبندگانی راکه اورامی خواننددوست می دارد 0
6-سه چیز است که در هرکه باشد نشان آقایی است ،فروبردن خشم ، گذشت از لغزش کار وصله با جان ومال0
7-به پدران ومادران خویش نیکی ومحبت کنید تا فرزندان شما به شما نیکی کنند 0
8-بهترین برادران من کسانی هستند که عیوب ونقائص مرابه من بگویند.
9.هرزمانی که مردم اهل جور ونیرنگ شدند،اطمینان به آنهالازمه اش ناتوانی وعجزماندن است.
10.اهل هرشهرازسه نفر که درکاردنیا وآخرتشان به آن پناه برندبی نیاز نیستند:فقیه دانشمندوپارسا،زمامدارخیرخواه که مردم مطیع اوباشند،پزشک حاذق ومورداطمینان.

منبع:(تحف العقول ص 382 -301


free b2evolution skin
14
مرداد

طریق نجات

عالم عارف، آیةالله شیخ حسنعلی اصفهانی(نخودکی) قدس‌سره

حضرت حق صد و بیست و چهار هزار پیغمبر داشته است که شاید در مقابل هر نبی لااقل ده ولی بوده است، و همه آن‌ها برای هدایت طریق آمده‌اند. پیغمبری در مناجات عرض کرد: «رب این الطریق الیک» یعنی: «پروردگارا! راه به سوی تو کدام است؟» خطاب رسید: «دع نفسک و تعال» یعنی: «نفس خویش را رها کن و بیا». حدیث است که خداوند می‌فرماید: «لاتجعل بینی و بینک عالماً مفتوناً بالدنیا فیصدّک عن طریق محبتی فان اولئک قطّاع طریق عبادی‌المریدین»، کافی 1/46؛ یعنی: «عالمی را که قلبش شیفته محبت دنیا است، بین من و خود قرار مده، که راه دوستی مرا به تو ببندد، زیرا آنان راهزنان بندگان پوینده من هستند».

از حضرت عیسی علیه‌السلام سؤال شد: «من نجالس؟» یعنی: «با چه کس همنشین باشیم» فرمود: «من یذکّرکم الله رؤیته و یزید فی علمکم منطقه و یرغّبکم فی‌الاخرة عمله» یعنی: «با کسی همنشین باشید که دیدن او شما را به یاد خدا بیندازد، و سخن او بر علم و دانش شما بیفزاید، و عمل او شما را به آخرت ترغیب نموده و مایل سازد». اما مردم طالب کسی هستند که میان آن‌ها و محبوبشان دلاله باشد. چون طالب دنیا هستند که آن‌ها را به دنیایشان برساند.

صفحات: 1· 2


free b2evolution skin