9
دی

داستان مرد عابد و شیطان

در زمانهای گذشته مرد عابد و پرهیزگاری زندگی می کرد که بدون اینکه کوچکترین نقصانی از وی ظاهر شود، خداوند متعال را سالیان طولانی عبادت کرده و شاگردان زیادی داشت که به برکت او به درجه های بالای معنویت رسیده بودند.ابلیس به صورت مردی کهنسال و پیر به عبادتگاه او آمد و وی را صدا زد.عابد گفت: تو کیستی و چکار داری؟ابلیس گفت: من یک عابد هستم و خداوند را عبادت می کنم، آمدم تا برای تو یک دوست و یک همراه شوم.عابد گفت: کسی که خداوند را عبادت می کند، خداوند بهترین همراه و دوست برای او است، با این حال تو هم بیا تا با هم عبادت کنیم.ابلیس در کنار عابد 3 روز بدون اینکه چیزی بخورد و بنوشد و یا اینکه بخوابد، خداوند را عبادت کرد.عابد تعجب کرد و گفت: من می خوابم و می خورم و می نوشم تو چگونه این کرامات را به دست آورده ای؟ من سالیان طولانی خداوند را عبادت کردم اما نتوانستم خوردن و آشامیدن را ترک کنم.ابلیس گفت: من گناهی مرتکب شدم، هنگامی که ارتکاب آن گناه به ذهنم خطور می کند، خوردن و آشامیدن و یا خوابیدن برایم بی معنی می شود و اینگونه لطف خدا شامل حالم شده و کراماتی به دست آورده ام که بی نیازم کرده است.عابد که موضوع آب و غذا نخوردن و رسیدن به کرامات، برایش از شیرینی عبادت خداوند، جذابتر شده بود، حسادتش نسبت به آن پیرمرد برانگیخته شد و طمعش باعث شد تا به او بگوید: به من حیله ای بیاموز تا من نیز عابدی همانند تو شوم.ابلیس که خوشحال شده بود و فکر نمی کرد که این عابد به این زودی ها توجهش از عبادت حقیقی برگردد، با حالت مظلومانه ای گفت: به خداوند عاصی شو و خود را به گناهی آلوده کن، سپس از آن توبه کن، زیرا خداوند توّاب و رحیم است و توبه ات را قبول می کند. اگر این کار را انجام دهی، این کرامات به دست می آوری.عابد گفت: چه گناهی باید بکنم؟ ابلیس جواب داد: زنا کن. عابد گفت: نمی توانم. ابلیس دوباره گفت: پس مردی را به قتل برسان. عابد گفت: نمی توانم. ابلیس گفت: پس اگر این ها را نمی توانی انجام دهی حداقل شراب بخور و شراب خوردن را در نظر عابد، به عنوان گناهی سهل و کوچک القا نمود.عابد که هوای نفسش او را به انجام گناهی به شرط توبه راضی ساخته بود، هیچ توجهی به فرمان خداوندی که سال ها عبادتش را کرده بود، نداشت و با اینکه می دانست شراب حرام است ولی پیشنهاد پیرمرد را قبول کرد و گفت: شراب را از کجا بیابم؟ ابلیس جواب داد: به فلان شهر برو. آنجا در مغازه ای شراب فروخته می شود.عابد به آن شهر رفت و دید که در آن مغازه زنی زیبا و خوش اندام نشسته و شراب می فروشد. از آن زن شراب خرید و آن را نوشید. سپس مست شد و به آن زن تعرض کرد. در این هنگام، شوهر آن زن از راه رسید و با عابد درگیر شد و در حین درگیری، کشته شد.عابد بیچاره که خوشبین به وعده شیطان در انجام گناه بود، در واقع به تمام پیشنهادات شیطان (زنا، قتل، شرب خمر) جامه عمل پوشانید و هیچگاه فرصت توبه نیز برای او فراهم نشد، چون ابلیس با همان ظاهر پیرمرد و به نزد حاکم شهر رفت و این اتفاق را سریعاً گزارش داد و مأمورین، عابد را گرفتند و برای اعدام به پای چوبه دار بردند …توضیح: در راه سیر و سلوک الی الله، عبادت باید فقط برای رضای خدا و رسیدن به لقای او باشد. اگر اهداف دیگری مثل کسب کرامات و مثلاً طی الرض و… در میان باشد، شیطان از همین اهداف استفاده کرده و با همین عبادات، ما را در عمل از خدا دورتر خواهد ساخت. اگر طاعات و عبادات انسان با نیت خالص و فقط برای خدا باشد، طبیعتاً خداوند کرامات بسیاری را نصیب سالک می کند که صدالبته قابل جایگزینی با شیرینی لقای پروردگار نیست و در سیره اهل بیت علیه السلام و عرفای عامل و اولیاء خدا، بی توجهی به این کرامات و هدف نبودن این کرامات به چشم می خورد.در نتیجه تهذیب نفس همواره باید در کنار طاعات و عبادات ما باشد، تا از راه مستقیم، منحرف نشویم.حضرت امام خمینی  رحمه الله فرمودند که: «اگر تهذیب در کار نباشد، علم توحید هم به درد نمی خورد… هرچه انباشته تر بشود علم، حتی توحید که بالاترین علم است، انباشته بشود در مغز انسان و قلب انسان، انسان را اگر مُهذَّب نباشد، از خدای تبارک و تعالی دورتر می کند».

صحیفه امام، ج۱۳، ص۴۲۰

معاونت فرهنگی و اجتماعی سازمان اوقاف و امور خیریه


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...