1
اسفند

تمرین کنترل ذهن

 

?قدرت ذهنیِ انسان از اینجا آغاز می‌شود: «به چیزی که نمی‌خواهی، ذهنت سراغش نرود و به چیزی که می‌خواهی، ذهنت را روی همان متمرکز کنی» این بزرگترین منشأ قدرت در روح انسان و آغاز قدم‌هایی است که انسان به‌سوی رشد و کمال برمی‌دارد.

?البته قبل از این هم می‌توان مقدّماتی برای رسیدن به قدرت ذهنی در نظر گرفت؛ مثل سبک‌زندگیِ درست و برخی رفتارهایی که انسان باید انجام بدهد یا انجام ندهد؛ مثلاً اینکه انسان نباید هرزه‌چشمی و هرزه‌گوشی کند؛ یعنی نباید هر چیزی را گوش بدهد که ذهنش به‌سمت هر فکری برود.

?اسلام اصلی‌ترین برنامه‌اش یعنی نماز را برای تمرین کنترل ذهن گذاشته است. اصلِ اصلِ نماز این است که «به چی نیندیشی و به چی بیندیشی؟»

?اگر ذهن انسان تربیت نشود، غالباً دربارۀ امور منفی فکر می‌کند. ذهن را باید تربیت کرد؛ یک وجهِ این تربیت، منصرف‌کردن ذهن از امور بد است، وجه دیگرش، متوجّه‌کردن ذهن به امور خوب است.

?به چه چیزهایی نباید بیندیشیم؟ هر چیز بدی دربارۀ گذشته و آینده! باید ذهن را از آینده‌اندیشیِ بد که موجب نگرانی می‌شود و از گذشته‌اندیشیِ بد که موجب حسرت می‌شود، بازداشت.

?اگر قدرت ذهنی نداشته باشی، در اثر صفات خوبی مثل «کمال‌طلبی» و«خوف از خطر» ذهنت به‌طور خودکار سراغ امور منفی می‌رود. از یک‌طرف، چون کمال‌طلب هستی، نقص‌هایت تو را اذیت می‌کند. از طرف دیگر، چون می‌خواهی خودت را از خطرها نجات بدهی و دنیای اطراف پُر از عوامل خطر است؛ لذا دچار ترس و نگرانی می‌شوی.

?علیرضا پناهیان


free b2evolution skin
29
بهمن

چطور آدمها با ما خوب رفتار میکنند؟

این عالم زنده است. ما توی این عالم زنده، ما توی این عالم پر از قوانین محکم داریم زندگی می‌کنیم. بد می‌شویم همه با ما بد می‌شوند!

وقتی ما به سمت خدا نمی‌رویم، به سمت خدا در تکاپو نیستیم، عاشقانه به سمت خدا حرکت نمی‌کنیم، همه با ما دشمن می‌شوند. همه با ما بد می‌شوند. وقتی ما قرآن نمی‌خوانیم سیاه می‌شویم. چون همه دارند می‌خوانند. «یُسَبِّحُ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ»؛ همه دارند تسبیح می‌گویند، همه عاشقش هستند، همه به سمتش دارند حرکت می‌کنند. بعد تو بی‌اعتنا هستی بر می‌گردند به تو نگاه می‌کنند. آنها همه زنده هستند.

پیراهنت باهات بد می‌شود، بدنت باهات بد می‌شود، دیوار خانه‌ات باهات بد می‌شود، سقف خانه‌ات باهات بد می‌شود، غذایی که می‌خوری باهات بد می‌شود. وقتی خوب می‌شوی می‌بینی همۀ این ذرّات باهات خوب می‌شوند. به ذکر خدا می‌پردازی، تلاش می‌کنی برای رفتن به سمت خدا می‌بینی اینها همه باهات خوب می‌شوند. لباست باهات خوب می‌شود، آبی که می‌خوری باهات خوب می‌شود. می‌بینی مهربانی عالم را با خودت! خانه‌ای که تویش زندگی می‌کنی در و دیوار باهات خوب می‌شوند. احساس تنهایی و وحشت در تو از بین می‌برود. غم و غربت نمی‌گیردت. این عالم زنده است! بارها خدا از زنده بودن این عالم حرف زده. آخر خدا که نعوذبالله الکی حرف نمی‌زند که، این سنگ‌ها دارند تسبیح می‌گویند. خدایا یک چیزی هم داری می‌گویی ها! چی‌کار می‌کنند اینها؟ کوش‌اند؟ چه‌جوری تسبیح می‌گویند؟ نه واقعاً دارند می‌گویند.

ما توی این عالم زنده، ما توی این عالم پر از قوانین محکم داریم زندگی می‌کنیم. بد می‌شویم همه با ما بد می‌شوند! بعد خداوند متعال می‌دانید که در قرآن کریم می‌فرماید: «نُمْلِی لَهُمْ»؛ اگر یک کسی بد شد که دنیا می‌خواهد نابودش کند. من، من اجازه نمی‌دهم، می‌گویم بابا بگذار این ده سال دیگر زندگی کند. به تعبیر من بچه‌ها کاریش نداشته باشید. سرطان، مرطان فعلاً نرو سراغش. بابا این بد شده می‌خواهیم بزنیم متلاشی‌اش کنیم! با همان لقمۀ اول غذا نابودش می‌کنیم. خود غذا می‌گوید، خود آب می‌گوید. خدا می‌فرماید نه صبر کن، چه خبر است شلوغ می‌کنید؟ اینجوری باشد که الکی همین‌جوری همه می‌آیند درِ خانۀ من. خدا کش می‌دهد موقعیت‌اش ‌را، بگذار بگذار، بگذار، نگه می‌دارد.

این خلقت شما هم خیلی عجیب بوده در بین کائنات. یک موجودی ساخته این را بگذارم حالا اگر خواست تسبیح بگوید. مگر می‌شود؟! ملائکه صدایشان درآمده بود. مگر می‌شود؟! خب اگر نشد چی؟ می‌زند خودش را نابود می‌کند، می‌زند بقیه را نابود می‌کند. عوضش اگر گفت چه گفته است! چقدر زیبا می‌شود. بگذار، بگذار یک نفر با ارادۀ خودش به سمت من بیاید. «یُسَبِّحُ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ»؛ همه دارند تسبیح می‌گویند، همه عاشقش هستند، همه به سمتش دارند حرکت می‌کنند. آنها همه زنده هستند. وقتی خوب می‌شوی می‌بینی همۀ این ذرّات باهات خوب می‌شوند. به ذکر خدا می‌پردازی، تلاش می‌کنی برای رفتن به سمت خدا می‌بینی اینها همه باهات خوب می‌شوند. می‌بینی مهربانی عالم را با خودت! این عالم زنده است!
پناهیان


free b2evolution skin
9
بهمن

ذکر برای رفع اندوه

?چهار ذکر کلیدی برای «رفع اندوه» از دل

?برای رسیدن به نشاط معنوی اول باید اندوه‌های دنیایی را از دل‌مان بزداییم، که یک راهش استفاده از ایمان است. متاسفانه ما زیاد عادت نداریم از ایمان‌مان استفاده کنیم درحالی‌که می‌توانیم از ایمان خودمان سرور بگیریم.

?عملیات بهره‌گیری از ایمان برای رفع اندوه و ایجاد سرور قلبی، چگونه است؟ یک عمل مهم، استفاده از ذکر است. امام صادق(ع) با معرفی چهار ذکر کلیدی، راه رفع اندوه-که مقدمۀ کسب نشاط معنوی است- را به ما نشان داده است(عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ…؛ خصال صدوق/۱/۲۱۸)

1⃣ برای از بین بردن خوف و ترس: کسی که می‌ترسد چرا به‌سوی این سخن خدا فرار نمی‌کند «حَسْبُنَا الله وَ نِعْمَ الْوَکِیل» (آل‌عمران/۱۷۳) یعنی خدا برای ما کافی است و خدا وکیل خوبی است!

2⃣ برای رفع اندوه و دل‌گرفتگی: کسی که دلش گرفته، چرا سراغ این سخن خدا نمی‌رود «لَّا إِلَاهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنىِّ کُنتُ مِنَ الظَّلِمِین» (انبیاء/۸۷) که این به #ذکر_یونسیه مشهور است.

3⃣ برای در امان بودن از مکر و فریب دیگران: کسی که به او مکر شده و فریبش داده‌اند، چرا این آیه را نمی‌خواند «وَ أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى الله إِنَّ الله بَصیرٌ بِالْعِبادِ» (غافر/۴۴) یعنی کارم را به خدا واگذار کردم و خدا نسبت به بندگانش بصیر است.

4⃣ برای رسیدن به خواسته و آرزوی دنیایی: کسی که دنیا می‌خواهد چرا این آیۀ قرآن را نمی‌خواند «مَا شَاءَ الله لَا قُوَّةَ إِلَّا بِالله» (کهف/۳۹) یعنی هرچه خدا بخواهد! و هیچ کسی جز خدا قدرت ندارد.




free b2evolution skin
1
بهمن

چگونه فرزند خوب داشته باشیم

? ? ? ?
? توجه به ویژگی‌های تبار و خاندان همسر

?تربیت فرزند؛ پیش از تولد
امام صادق(ع) می‌فرمایند:
«تَزَوَّجُوا فِي الْحُجْزِ الصَّالِحِ فَإِنَ الْعِرْقَ دَسَّاسٌ»

? «با همسری که در خاندان سالم است ازدواج کنید چراکه ویژگی‌های آنان از طریقِ ترشحات بدن، بدون این‌که متوجه شوید، به فرزندان‌تان سرایت می‌یابد.»

? همان‌گونه که در بالا ذکر شد، نه فقط ویژگی‌های همسر، بلکه ویژگی‌های تبار و خاندانِ او نیز به فرزندان منتقل می‌شود.

? به ‌همین‌خاطر حضرت علی(ع) هنگام برگزیدنِ مادر حضرت عباس(ع) از برادرشان عقیل، که نسب‌شناس بوده است، می‌خواهند همسری برای‌شان پیدا کنند که از نسل پهلوانان شجاع و سوارکاران قهّار باشد.

? شما نیز احتمالاً در اطرافیان‌تان دیده‌اید که خصوصیات بعضی اشخاص، نه به پدرشان شبیه است و نه به مادرشان، بلکه به دایی، پدربزرگ یا یکی از اقوام دورشان شباهت دارند. این مسأله در علم ژنتیک نیز به اثبات رسیده است.

? بنابراین اگر می‌خواهیم ویژگی‌های مطلوبی در فرزندان‌مان پررنگ باشد، باید پیش از ازدواج به فکر باشیم و یکی از ملاک‌هایمان برای انتخاب همسر، وجود آن ویژگی‌های مطلوب در قوم و تبار همسر آینده‌مان باشد.
? ? ? ?



free b2evolution skin
30
دی

تربیت دختران

فرصتی که مردها نباید از دست بدهند

گوش کنید


free b2evolution skin
9
دی

ذکر خدا

?شاخص ذکر الله و آثار آن

?در حدیث قدسی آمده است: هرگاه به دل بنده‌ای سر بزنم و ببینم که یاد من بر آن چیره گشته است، اداره و تربیت او را خود به عهده می‌گیرم و همنشین و همسخن و همدم او می‌شوم. (میزان‌الحکمه، ج 4، ح 6396)

?در این رابطه رسول خدا(ص) می‌فرماید: هر کس از خداوند فرمان برد خدا را یاد کرده است. هر چند نماز خواندن و روزه گرفتن و قرآن خواندنش اندک باشد. (همان، ح 6451) همچنین امام صادق(ع) می‌فرماید: از برترین اموری که خداوند بر مردمان واجب کرده است، ذکر خدا به فراوانی است. البته منظورم گفتن «سبحان‌ الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر» نیست، گرچه این هم ذکر است، اما مقصود به یاد خدا بودن در امور حلال و حرام است، که اگر اطاعت است، به آن عمل کند، و اگر نافرمانی است رهایش نماید. (اصول کافی، ج 2، ص 80)

 




free b2evolution skin
9
دی

داستان مرد عابد و شیطان

در زمانهای گذشته مرد عابد و پرهیزگاری زندگی می کرد که بدون اینکه کوچکترین نقصانی از وی ظاهر شود، خداوند متعال را سالیان طولانی عبادت کرده و شاگردان زیادی داشت که به برکت او به درجه های بالای معنویت رسیده بودند.ابلیس به صورت مردی کهنسال و پیر به عبادتگاه او آمد و وی را صدا زد.عابد گفت: تو کیستی و چکار داری؟ابلیس گفت: من یک عابد هستم و خداوند را عبادت می کنم، آمدم تا برای تو یک دوست و یک همراه شوم.عابد گفت: کسی که خداوند را عبادت می کند، خداوند بهترین همراه و دوست برای او است، با این حال تو هم بیا تا با هم عبادت کنیم.ابلیس در کنار عابد 3 روز بدون اینکه چیزی بخورد و بنوشد و یا اینکه بخوابد، خداوند را عبادت کرد.عابد تعجب کرد و گفت: من می خوابم و می خورم و می نوشم تو چگونه این کرامات را به دست آورده ای؟ من سالیان طولانی خداوند را عبادت کردم اما نتوانستم خوردن و آشامیدن را ترک کنم.ابلیس گفت: من گناهی مرتکب شدم، هنگامی که ارتکاب آن گناه به ذهنم خطور می کند، خوردن و آشامیدن و یا خوابیدن برایم بی معنی می شود و اینگونه لطف خدا شامل حالم شده و کراماتی به دست آورده ام که بی نیازم کرده است.عابد که موضوع آب و غذا نخوردن و رسیدن به کرامات، برایش از شیرینی عبادت خداوند، جذابتر شده بود، حسادتش نسبت به آن پیرمرد برانگیخته شد و طمعش باعث شد تا به او بگوید: به من حیله ای بیاموز تا من نیز عابدی همانند تو شوم.ابلیس که خوشحال شده بود و فکر نمی کرد که این عابد به این زودی ها توجهش از عبادت حقیقی برگردد، با حالت مظلومانه ای گفت: به خداوند عاصی شو و خود را به گناهی آلوده کن، سپس از آن توبه کن، زیرا خداوند توّاب و رحیم است و توبه ات را قبول می کند. اگر این کار را انجام دهی، این کرامات به دست می آوری.عابد گفت: چه گناهی باید بکنم؟ ابلیس جواب داد: زنا کن. عابد گفت: نمی توانم. ابلیس دوباره گفت: پس مردی را به قتل برسان. عابد گفت: نمی توانم. ابلیس گفت: پس اگر این ها را نمی توانی انجام دهی حداقل شراب بخور و شراب خوردن را در نظر عابد، به عنوان گناهی سهل و کوچک القا نمود.عابد که هوای نفسش او را به انجام گناهی به شرط توبه راضی ساخته بود، هیچ توجهی به فرمان خداوندی که سال ها عبادتش را کرده بود، نداشت و با اینکه می دانست شراب حرام است ولی پیشنهاد پیرمرد را قبول کرد و گفت: شراب را از کجا بیابم؟ ابلیس جواب داد: به فلان شهر برو. آنجا در مغازه ای شراب فروخته می شود.عابد به آن شهر رفت و دید که در آن مغازه زنی زیبا و خوش اندام نشسته و شراب می فروشد. از آن زن شراب خرید و آن را نوشید. سپس مست شد و به آن زن تعرض کرد. در این هنگام، شوهر آن زن از راه رسید و با عابد درگیر شد و در حین درگیری، کشته شد.عابد بیچاره که خوشبین به وعده شیطان در انجام گناه بود، در واقع به تمام پیشنهادات شیطان (زنا، قتل، شرب خمر) جامه عمل پوشانید و هیچگاه فرصت توبه نیز برای او فراهم نشد، چون ابلیس با همان ظاهر پیرمرد و به نزد حاکم شهر رفت و این اتفاق را سریعاً گزارش داد و مأمورین، عابد را گرفتند و برای اعدام به پای چوبه دار بردند …توضیح: در راه سیر و سلوک الی الله، عبادت باید فقط برای رضای خدا و رسیدن به لقای او باشد. اگر اهداف دیگری مثل کسب کرامات و مثلاً طی الرض و… در میان باشد، شیطان از همین اهداف استفاده کرده و با همین عبادات، ما را در عمل از خدا دورتر خواهد ساخت. اگر طاعات و عبادات انسان با نیت خالص و فقط برای خدا باشد، طبیعتاً خداوند کرامات بسیاری را نصیب سالک می کند که صدالبته قابل جایگزینی با شیرینی لقای پروردگار نیست و در سیره اهل بیت علیه السلام و عرفای عامل و اولیاء خدا، بی توجهی به این کرامات و هدف نبودن این کرامات به چشم می خورد.در نتیجه تهذیب نفس همواره باید در کنار طاعات و عبادات ما باشد، تا از راه مستقیم، منحرف نشویم.حضرت امام خمینی  رحمه الله فرمودند که: «اگر تهذیب در کار نباشد، علم توحید هم به درد نمی خورد… هرچه انباشته تر بشود علم، حتی توحید که بالاترین علم است، انباشته بشود در مغز انسان و قلب انسان، انسان را اگر مُهذَّب نباشد، از خدای تبارک و تعالی دورتر می کند».

صحیفه امام، ج۱۳، ص۴۲۰

معاونت فرهنگی و اجتماعی سازمان اوقاف و امور خیریه


free b2evolution skin