

شهادت گل یاس
عشق من پائیز آمد مثل یار
باز هم، ما باز ماندیم از بهار
احتراق لاله را دیدیم ما
گل دمید و خون نجوشیدیم ما
باید از فقدان گل خونجوش بود
در فراق یاس، مشكی پوش بود
یاس بوی مهربانی میدهد
عطر دوران جوانی میدهد
یاسها یادآور پروانهاند
یاسها پیغمبران خانهاند
یاس ما را رو به پاكی میبرد
رو به عشقی اشتراكی میبرد
یاس در هر جا نوید آشتی ست
یاس دامان سپید آشتی ست
در شبان ما كه شد خورشید؟ یاس!
بر لبان ما كه میخندید؟ یاس!
یاس یك شب را گل ایوان ماست
یاس تنها یك سحر مهمان ماست
بعد روی صبح پرپر میشود
راهی شبهای دیگر میشود
یاس مثل عطر پاك نیت است
یاس استنشاق معصومیت است
یاس را آیینهها رو كردهاند
یاس را پیغمبران بو كردهاند
یاس بوی حوض كوثر میدهد
عطر اخلاق پیمبر میدهد
حضرت زهرا دلش از یاس بود
دانههای اشكش از الماس بود
داغ عطر یاس زهرا زیر ماه
میچكانید اشك حیدر را به چاه
عشق محزون علی یاس است و بس
چشم او یك چشمه الماس است و بس
اشك میریزد علی مانند رود
بر تن زهرا ” گل یاس كبود “
گریه آری گریه چون ابر چمن
بر كبود یاس و سرخ نسترن
گریه كن حیدر! كه مقصد مشكل است
این جدایی از محمد مشكل است
گریه كن زیرا كه دخت آفتاب
بی خبر باید بخوابد در تراب
این دل یاس است و روی یاسمین
این امانت را امین باش ای زمین
گریه كن زیرا كه كوثر خشك شد
زمزم از این ابر ابتر خشك شد
نیمه شب دزدانه باید در مغاك
ریخت بر روی گل خورشید، خاك
یاس خوشبوی محمد داغ دید
صد فدك زخم از گل این باغ دید
مدفن این ناله غیر از چاه نیست
جز تو كس از قبر او آگاه نیست
گریه بر فرق عدالت كن كه فاق
میشود از زهر شمشیر نفاق
گریه بر طشت حسن كن تا سحر
كه پر است از لخته ی خون جگر
گریه كن چون ابر بارانی به چاه
بر حسین تشنه لب در قتلگاه
خاندانت را به غارت میبرند
دخترانت را اسارت میبرند
گریه بر بیدستی احساس كن!
گریه بر طفلان بی عباس كن!
باز كن حیدر! تو شط اشك را
تا نگیرد با خجالت مشك را
گریه كن بر آن یتیمانی كه شام
با تو میخوردند در اشك مدام
گریه كن چون گریه ی ابر بهار
گریه كن بر روی گلهای مزار
مثل نوزادانی كه مادر مردهاند
مثل طفلانی كه آتش خوردهاند
گریه كن در زیر تابوت روان
گریه كن بر نسترنهای جوان
گریه كن زیرا كه گلها دیدهاند
یاسهای مهربان كوچیدهاند
گریه كن زیرا كه شبنم فانی است
هر گلی در معرض ویرانی است
ما سر خود را اسیری میبریم
ما جوانی را به پیری میبریم
زیر گورستانی از برگ رزان
من بهاری مرده دارم ای خزان
زخم آن گل بر تن من چاك شد
آن بهار مرده در من خاك شد
ای بهار گریه بار نا امید
ای گل مأیوس من! یاس سپید
احمد عزیزی

امانتی که به صاحبش برگشت
✅هنگامی که دخت گرانمایه ی پیامبر اکرم(ص)، فاطمه زهرا(س) را به خانه امام علی(ع) می بردند، پیامبراکرم(ص) پیشاپیشِ مرکب و «جبرائیل» سمت راست و «میکائیل» سمت چپ و هفتاد هزار فرشته از پی مرکب ایشان حرکت می کردند.
آنگاه حضرت(ص) به سلمان دستور داد تا زمام آن مرکب را برگیرد و حرکت کند. خود آن بزرگوار نیز به همراه آنان حرکت کرد و نیز مردان هاشمی همگی در رکاب بانوی بانوان بودند و پیامبر(ص) دستور داد دختران عبدالمطلب و بانوان مهاجر و انصار به همراه عروس بهشت، حرکت کنند و همسران پیامبر(ص) نیز پیشاپیش قافله و مرکب عروس حرکت می کردند.
تا جایی که سلمان می گوید که در مدینه، چنین عروسیّ به این جلالت و شکوه سابقه نداشت.
سپس وقتی کاروان به درب خانه امیرالمومنین(ع) رسید، حضرت رسول اکرم(ص) دستِ امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) را گرفت و از جمعیت حضّ ارفاصله داد.
《..وَ کَشَفَ الرِداءَ عن وَجهِها حَتّی یَراهَا عَلیُّ(ع) ثُمَّ اَخَذَ يَدَها فَوَضَعَها فی يَدِ عَلیِّ(ع)》
حضرت(ص) پرده از چهره فاطمه(س) برداشت و علی(ع) چهره فاطمه(س) را دید و دست دخترش را در دستان حضرت علی(ع) گذاشت و فرمود:
《اَبَاالْحَسَن!ِ وَللهِ هذِهِ وَدیعَةُ اللهِ وَ وَدیعَةُ رَسُولِهِ عِنْدَکَ..》
ای علی(ع)! به خدا قسم، فاطمه(س) امانت الهی و امانت رسول(ص) او در نزد توست.
?اما طولی نکشید که اول مظلوم عالم، با اینکه کوهی از صبر و استقامت بودند اما در فراق زهرای مرضیّه تاب و توانش به سر آمد و با آهی جانکاه، هنگام دفن فاطمه(س) خطاب به پیامبر خدا(ص) عرضه داشت:
《..ولِقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَةُ، وَ أُخِذَتِ الرَّهِينَةُ وَ اخْتُلِسَتِ الزَّهْرَاءُ(س)》
امانتی كه به من سپرده بودی، برگردانده شد و به صاحبش رسید، و آنچه در گرو من بود، از من ربوده شد.
منابع:
۱)وسائل الشيعه حرّ عاملی، ج۱، ص۶۲
۲)الارشاد شیخ مفید، ص۳۲۷
۳)أمالی شیخ طوسی، ص۱۱۱۰
۴)امالی شیخ مفید، ص۲۸۳
۵)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، صص۸-۹۶
۶)بحار الانوار مجلسی، ج۲۲، ص۴۸۴

چه کسی ماشه را خواهد کشید
کتاب “چه کسی ماشه را خواهد کشید” شامل زندگی نامه داستانی? شهیدغلامعلی پیچک?? از فرماندهان جبهه می باشد. محتوای آن عبارت است از:
کتاب حاضر شامل زندگی نامه داستانی شهید غلامعلی پیچک می باشد که عناوین مختلفی را در بر دارد از جمله: زندگی نامه (تولد، دوران تحصیل، دوران انقلاب، فرماندهی وی در جبهه های غرب و شهادت)؛ پخش اعلامیه ها و اسلحه در میان کتابها در دوران پهلوی قبل از پیروزی انقلاب، ورود امام به ایران و توطئه دشمن در پخش تلویزیون، فعالیتهای مردمی و کمک به بیچارگان در مدت معلمی اش در سیستان و بلوچستان، غائله کردستان و خودمختاری کردها و نقش شهید در سنندج، ماجرای دکتر طاهری و نامه اش به خانواده شهید پیچک پس از باخبری از شهادت وی.
#شهدا
#دفاع_مقدس
برای دانلود کتاب از اینجا اقدام کنید
