بی خیال شک و وسواس( زندگي آسون در كنار اصول فقه) - حفظ درمانی
لا اعتبار بعلم الوسواسی فی الطهاره و النجاسه؛
یقین و قطع فرد وسواسی در طهارت و پاکی
معتبر نیست (چه رسد به شک و گمان او).
بی خیالِ شک و وسواس
(زندگی آسان در سایه اصول فقه)
نويسنده: محمدحسین قدیری
خدا هم خواسته زندگی دینی را برای ما آسان بگیرد و نخواسته برای ما سخت بگیرد؛یرید ُاللهُ بکم الیُسر و لا یریدُ بکم العُسر (1). ما گاهی هزار چراغ داریم و باز بیراهه میرویم و عاقبت سرمان به سنگ میخورد و به مرداب وسواس میافتیم. در اصول فقه چند اصل داریم که در آنها بشارت به زندگی آسان موج میدهد، توجه به این اصول در پیشگیری (دفع) و درمان(رفع) وسواس اثر بسیار زیادی دارد. برخی این اصول عبارتند از:
1- اصاله الطهارت: هر گاه در نجاست یا طهارت امری تردید کردیم ،با اجرای اصل طهارت حکم به طهارت و پاکی می کنیم. وارد منزل فردی شده ایم که چند کودک دارد شک می کنیم که آیا بچه های او روی فرش یا مبلمان منزل ادرار کرده اند و آن جا را نجس کرده اند یا نه بنا را بر پاکی می گذاریم .(2)
2- اصاله الحلّیه و اصاله الاباحه: در «شک بین حلال و حرام» بنا را بر حلال می گذاریم مگر دلیل شرعی آن را حرام بداند.
3- اصاله الصحّه: اگر عملی از مسلمانی سر زد و شما در درستی آن عمل شک کردید باید عمل او را حمل برصحت کنید و تمام آثار عمل صحیح را بر آن بار کنید چه آن عمل عبادی باشد مانند نماز یا غیر عبادی مانند عقود و ایقاعات(ازدواج یا معامله). این اصل مانند قاعده فراغ است با این تفاوت که قاعده فراغ در کار خود انسان است ولی این اصل در کار دیگران اعمال می شود. بنابراین اصل اگر مثلا مشاهده کنیم فردی مرده ای را غسل داده و ما در صحت این عمل (غسل) شک کنیم با اجرای این قاعده حکم به صحت غسل می کنیم.
4- قاعده تجاوز و فراغ : هرگاه در انجام دادن عملی شک کرده باشیم در حالی که زمان آن گذشته باشد، و یا وارد جزء دیگر شده باشیم نباید به شک خود اعتناء کنیم(این قاعده در نماز است نه در غسل و وضو و تیمم). قاعده تجاوز در باره اصل وجود( انجام یا عدم انجام عمل) است ولی قاعده فراغ شک در صحت است.
مثال یک: آفتاب طلوع کرده و من شک دارم آیا در نماز صبح را خوانده ام یا نه؟ بنا بر قاعده تجاوز حکم میکنم که نماز خوانده ام و چیزی بر ذمّه ام نیست. یا مثلا نماز ظهرم تمام شده الان شک می کنم سه رکعت خواند ه ام یا چهار رکعت بنا را بر همان چهار می گذارم
مثال دوم(ورود به جزء دیگر): اگر به رکوع رفته باشم و شک کنم که حمد و سوره ام را خواند ه ام یا نه حکم می کنم که خوانده ام.
مثال سوم: نماز را خوانده ایم تمام شده حالا شک در صحت این نماز داریم مثلا شک داریم اصلا رکوع کردم یا نه بنا را بر صحت و تمام می گذاریم. همین طور است اگر پس از انجام جزیی از نماز تردید در صحت آن داشته باشیم مثلا در نماز ظهر که باید نماز را آهسته بخوانیم، حمد مان تمام شده الان شک داریم آیا آن را با صدای بلند خوانده ام یانه این جا هم اعتنا نمی کنیم و بنا را بر صحت می گذاریم . (3)
5- مسایل کثیر الشک: مسایل کثیر الشک نیز از همین قواعدی است که به ما کمک میکنند پس برای یاد گیری آن به رساله مرجع تقلید خود رجوع کنیم.
ادامه دارد………