6
خرداد

وضعيت كوفه قبل وهنگام ظهور حضرت مهدي (ع)

متن حديث
651 - ” لتصلن هذه بهذه وأومأ بيده إلى الكوفة والحيرة حتى يباع الذراع فيما بينهما بدنانير ، وليبنين بالحيرة مسجد له خمسمائة باب يصلي فيه خليفة القائم عجل الله تعالى فرجه ، لان مسجد الكوفة ليضيق عنهم ، وليصلين فيه اثنا عشر إماما عدلا ، قلت : يا أمير المؤمنين ، ويسع مسجد الكوفة هذا الذي تصف الناس يومئذ ؟ قال : تبنى له أربع مساجد مسجد الكوفة أصغرها وهذا ومسجدان في طرفي الكوفة من هذا الجانب وهذا الجانب ، وأومأ بيده نحو البصريين والغريين “
* * *
* حديث شماره : 651 *
* از علي عليه السلام كه مى فرمود : روزى ، كوفه ، وحيره ، بهم وصل خواهند شد بصورتى كه زمينها بين آنها به دينارها فروخته مى شود ( يعنى قيمت زيادى پيدا خواهد كرد ) ودر دره ، حيره ، مسجدى ساخته خواهد شد كه پانصد در داشته وجانشين حضرت قائم عليه السلام عجل الله تعالى فرجه در آن نماز خواهد خواند ، زيرا مسجد كوفه براى آنها ديگر كوچك خواهد بود و همچنين دوازده امام عادل ( عليهم السلام ) در آن نماز خواهند گذاشت . عرضكردم يا امير المؤمنين : آيا مسجد كوفه اى را كه امروز براى مردم توصيف مى نمائى ، توسعه داده خوهد شد . فرمود : چهار مسجد در آن ساخته خواهد شد كه مسجد كوفه كوچكترين آنها خواهد بود واين مسجد و در مسجد ديگر در دو طرف كوفه از اينطرف واينطرف ، با دست اشاره كرد به طرف محل ، بصريها ، وغريها .
منبع حديث
651 - المصادر :
* : التهذيب : ج 3 ص 253 - 254 - ح 19 - عنه ( محمد بن أحمد بن يحيى ) عن محمد بن الحسين ، عن محمد بن إسماعيل ، عن صالح بن عقبة ، عن عمرو بن أبي المقدام ، عن أبيه ، عن حبة العرني قال : خرج أمير المؤمنين عليه السلام إلى الحيرة فقال : -
* : ملاذ الأخيار : ج 5 ص 478 - 479 ب 25 ح 19 - عن التهذيب


free b2evolution skin
6
خرداد

احاديث ابن صياد ( دجال زنده )

متن حديث
466 - ” هو ابن صائد الذي ولد بالمدينة “
* * *
* حديث شماره : 466 *
* از حنظله از سالم از پدرش منقول است و آن را به رسول خدا ( ص ) نسبت نداده است كه : ” ( دجال ) فرزند صائد است همان كه در مدينه متولد شده ” .
منبع حديث
466 - المصادر :
* : ابن حماد : ص 149 - عن الوليد ، عن حنظلة ، عن سالم ، عن أبيه قال : - ولم يسنده إلى النبي ( ص ) .
* : البخاري : ج 9 ص 133 - حدثنا حماد بن حميد ، حدثنا عبيد الله بن معاذ ، حدثنا أبي ، حدثنا شعبة ، عن سعد بن إبراهيم ، عن محمد بن المنكدر قال : رأيت جابر بن عبد الله يحلف بالله : أن ابن الصائد الدجال ، قلت : تحلف بالله ، قال : إني سمعت عمر يحلف على ذلك عند النبي صلى الله عليه وسلم فلم ينكره النبي صلى الله عليه وسلم ” .
* : مسلم : ج 4 ص 2243 ب 19 ح 2929 - كما في رواية البخاري ، وبسنده من عبيد الله بن معاذ : -
* : أبو داود : ج 4 ص 120 ح 4330 - بسند آخر ، عن ابن عمر أنه كان يقول ” والله ما أشك أن المسيح الدجال ابن صياد ” .
وفي : ص 121 ح 4331 - كما في رواية مسلم وبسنده .
* : ملاحم ابن المنادي : ص 46 - بسند آخر عن جابر بن عبد الله الأنصاري قال ” رأيت عمر بن الخطاب عند النبي أن ابن صياد هو الدجال فلا ينكر ذلك عليه السلام ” .
* : حلية الأولياء : ج 3 ص 154 - كما في رواية البخاري ومسلم ، بسند آخر ، عن محمد بن المنكدر : -
* : مصابيح البغوي : ج 3 ص 513 ح 4254 - من صحاحه ، كما في رواية البخاري من صحاحه ، عن ابن المنكدر ، عن جابر : -
وفي : ص 514 ح 4255 - من حسانه ، كما في روية أبي داود ، من حسانه ، عن نافع ، عن ابن عمر : -
* : الجمع بين الصحيحين : على ما في العمدة .
* : جامع الأصول : ج 11 ص 65 ح 7836 - عن البخاري ، ومسلم ، وأبي داود .
وفي : ص 66 ح 7837 - عن أبي داود .
* : عقد الدرر : ص 289 ب 12 ف 3 - عن البخاري ، ومسلم .
وفيها : عن أبي داود ، وقال في ص 299 - ” قال الشيخ الامام الحافظ أبو بكر أحمد بن الحسين البيهقي رحمه الله ، بعد ذكره لأحاديث ابن صياد : ومن ذهب إلى أن الدجال غيره يعني ابن صياد ، احتج بحديث تميم الداري وإسناده أصح ، مع جواز موافقة صفته صفة الدجال والدجال غيره ، كما في الخبر أنه أشبه الناس بعبد العزى بن قطن ، وليس به . وأمر ابن صياد على ما حكي عنه كان فتنة ابتلى الله بها عباده كما كان أمر العجل في زمن موسى عليه السلام فتنة ابتلاهم الله بها ، إلا أن الله عز وجل عصم منها أمة محمد عليه الصلاة والسلام ووقاهم شرها ، وليس في حديث جابر أكثر من سكوت النبي صلى الله عليه وسلم على قول عمر بن الخطاب ، ويحتمل أنه عليه السلام كان كالمتوقف في بابه ، حتى جاء التثبيت من الله عز وجل أنه غيره فقال في حديث تميم الداري ما قال ، والله أعلم ” .
* : العمدة : ص 441 ح 926 - كما في رواية البخاري ، عن الجمع بين الصحيحين


free b2evolution skin
6
خرداد

امام مهدي کيست؟

سخن از امام مهدي عليه السلام سخن از يک موضوع عقيدتي و مذهبي بسيار حساس و مهمي است که رابطه تنگاتنگ وگسست ناپذيري با اسلام و مسلمانان دارد، چرا که وجود گرانمايه او يک واقعيت اسلامي و از مهم ترين مسايل ديني و از اساس مکتب و ايمان به ارزشهاي معنوي است. بحث از شخصيت آن حضرت، آنگونه که برخي از نويسندگان منحرف پنداشته اند، بحث از افسانه اي نيست که شيعه آن را به منظور آرامش بخشيدن به روان ناآرام خويش که در رهگذر قرون و اعصار تحت فشار ظلم و استبداد بوده است -ساخته باشد و بخاطر مرهم نهادن بر قلب زخم خورده اي که باران مصائب در مسير زمان بر سر آنان باريده است- سر هم کرده باشد. بحث از امام مهدي عليه السلام آنگونه که برخي فيلسوف نماها گفته اند انديشه اي نيست که به منظور تخفيف دردها و آرامش بخشيدن به رنج و فشاري باشد که از رهگذر حاکميت زمامداران بيدادگر قرون و اعصار، در برخي اذهان و افکار جايگزين شده باشد. و نيز آنگونه که برخي عناصر نادان مدعي دانش و فرهنگ، تصور کرده اند، خرافه اي نيست که آن را، داستان سرايان ساخته و پرداخته و به اسلام چسبانده باشند و نيز بازيچه تاريخي نيست تا اسباب تمسخر دشمنان بدانديش و دلقک و ياوه گو باشد؛ بلکه يک واقعيت اسلامي است که در خور اهميت بخشيدن بسيار و ژرف نگري فراوان ارزيابي و روشنگري اساسي است. مسأله تداوم حيات اسلام و شکوه قرآن است، بحث مهم و اصيلي است که قرآن نويدگر آن است و پيامبر در موقعيتهاو مناسبتهاي گوناگون ا زآن سخن به ميان آورده، امامان نور عليه السلام نويد و بشارت آن را نه تنها به شيعيان خود که به تمامي مسلمانان قرون واعصار داده اند و به دانشمندان، مفسران، محدثان و مورخان نام آور، در رهگذر قرون و اعصار، کتابهاي مفصل و مستقلي پيرامون آن نوشته اند. با اين بيان، موضوع امام مهدي يک موضوع استراتژيک و بسيار مهم و در نوع خود بي نظير است و از امتيازات بسيار ويژه اي، برخوردار است. مسأله اي است که پيرامون آن بسيار گفتگو شده و در آستانه آن، فراوان، برخورد افکار و انديشه ها صورت گرفته و قلم فرساييها شده است. از اين رو، گروهي بدان ايمان آورده و گروهي دچار حيرت گشته و برخي ديگران را به باد استهزاء گرفته اند. امام مهدي عليه السلام شخصيت برجسته اي است که درست 1142 سال پيش از نگارش اين کتاب ديده به جهان گشوده و هم اکنون زنده است، بر روي اين سياره خاکي زندگي مي کند و بسان ديگر انسانها، غذا مي خورد و آب مي نوشد و خداي خويش را عاشقانه و خالصانه عبادت مي کند و در انتظار دريافت فرمان ظهور خويش است. آن گرامي از ديدگان نهان است. مردم او را نمي بينند و نمي شناسند و او نيز خويشتن را معرفي نمي کند و در هر نقطه اي از جهان که اراده کند، حضور مي يابد. او بر سراسر جهان تسلط و اشراف دارد و به همه بندگان، شهرها و کشورها احاطه دارد. به اذن خدا هر رخدادي در سراسر جهان رخ دهد مي داند و روزي که نزد خدا مشخص است و براي ما نامعلوم، از پس پرده غيبت ظاهر مي شود و علائم و نشانه هاي قطعي پيش از ظهور او پديدار مي گردد. پس از ظهور، بر سراسر گيتي حکم مي راند و مسيح عليه السلام از آسمان فرود آمده و به امامت او نماز مي خواند. همه دولتها و ملتها در سراسر جهان، در برابرش خاضع مي گردند و مذاهب و اديان سر فرود مي آورند. اسلام راستيني را که نياي گرانقدرش محمد صلي الله عليه و اله و سلم آورد، با خود مي آورد و پياده مي کند.



free b2evolution skin
6
خرداد

مهدی خورشید جان هاوامید انسان ها

مقدمه
سلام بر مهدى(ع)، خورشید جان ها و امید انسان ها. مهدى(ع)، یادگار پیامبران، خلاصه ابراهیم، عصاره محمد، احیا و زنده کننده سنت هاست. نیمه شعبان، مطلع خورشید فروزان مهدى(ع) در ظلمت تاریخ است. پیروان قائم آل محمد(ع) همچون او اهل قیام و انقلابند.
مهدى(عج)، کعبه مقصود و قبله موعود امت هاست.
غیبت کبرا، دوره آزمایش منتظران راستین حضرت مهدى(ع) است.
وقتى نیمه شعبان مى رسد، گلواژه هاى «انتظار»، «ظهور»، «فرج»، «حکومت جهانى»، «قسط و عدل»، «دیدار» و «مهدى» مى شکفد.
نیمه شعبان، عید منتظران وراثت زمین براى مستضعفان و شکست سلطه هاى جبّاران است. نیمه شعبان، افروختن چراغ شوق در دل شیعیان و امید بخشیدن به محروما ن است.
خورشید نیمه شعبان
آخرین وصى پیامبر خدا(ص)، دوازدهمین امام شیعه و چهاردهمین معصوم از خاندان رسالت، حضرت مهدى(ع) در سپیده دم نیمه شعبان سال 255 هجرى در شهر سامرا دیده به جهان گشود. با تولد او انتظار تحقق مژده اى که پیامبر خدا(ص) و امامان(ع) از دو قرن پیشتر داده بودند سر آمد و گام او زمین را برکت بخشید.
نام آن حضرت، نام پیامبر(ص) و کنیه او کنیه رسول خداست. (محمد، ابوالقاسم) توصیه شده است که در عصر غیبت، از او به نامش یاد نشود، بلکه با القاب متعددى که دارد، مثل مهدى، منتظر، حجت، صاحب امر، صاحب الزمان، بقیة اللّه ، قائم، خلف صالح و … نام برده شود.
پدرش امام عسگرى(ع) و مادرش نرجس است که نام اصلى وى ملیکه، دختر یشوعا فرزند قیصر روم بود. وجود آن امام، مشخصات وى، مژده ظهورش، ویژگى اصحابش و چگونگى حکومتش، در روایات بسیار آمده است و طبق روایات عقیده به او مخصوص به شیعه نیست، بلکه روایات بسیار در کتاب هاى اهل سنت نیز درباره او نقل شده است.
زمینه هاى غیبت
از آنجا که حکومت هاى ستمگر، طبق وعده روایات، زوال قدرت خود را در حکومت این مولود خجسته مى دیدند و مى دانستند که از نسل امام عسگرى(ع) خواهد بود، پیوسته آن حضرت را زیر نظر داشتند، امام یازدهم نیز تولد این فرزند را از مردم کتمان مى کرد تا دستگاه خلافت به وجود او پى نبرد.
البته در همان دوران کودکى، براى آنکه شیعیان نسبت به پیشواى خود و امام بعدى بى خبر و حیران نباشند، امام زمان(ع) توسط پدر ارجمندش به برخى اصحاب خالص و مطمئن نشان داده مى شد، تا حجت خدا را بشناسند و بعدا دچار گمراهى نشوند.
امام زمان(ع) پنج ساله بود که پدرش امام عسگرى(ع) به شهادت رسید. حضرت بر جنازه مطهر پدر نماز خواند و چون مأموران از وجود او با خبر شدند، در تعقیب او به منزل امام هجوم آوردند. ولى حضرت در یکى از سرداب هاى خانه از چشم ها ناپدید شد و هر چه گشتند، او را نیافتند. بدین گونه رابطه آشکار مردم با حضرت مهدى(ع) قطع شد و دوران غیبت فرارسید.
غیبت صغرى و کبرى
امام عصر(ع) از آن زمان تا سال 329 هجرى، به مدت 69 سال (که دوره غیبت صغرى نامیده مى شود) از طریق چهار نماینده خاص، با مردم رابطه داشت و نامه ها، نیازهاو سؤال هاى آنان از طریق این نوّاب خاص به حضرت مى رسید و پاسخ آن دریافت مى شد، به نامه هاى آن حضرت «توقیعات» گفته مى شد.
نایب هاى ویژه او که در چهار نسل پیاپى واسطه میان امام و امت بودند، عبارتند از عثمان بن سعید، محمد بن عثمان، حسین بن روح و على بن محمد سیمُرى.
با مرگ چهارمین سفیر خاص امام در سال 329 دوران غیبت کبرى آغاز شد که تاکنون ادامه دارد و جانشینان حضرت، فقهاى عادل و واجد شرایط در هر زمان اند.
حضرت مهدى(ع) هم اکنون از دیده ها پنهان است و ما در عصر غیبت بسر مى بریم و از دیدن جمالش محرومیم.
البته در این دوازده قرنى که از عمر آن حضرت مى گذرد، اشخاص متعددى به خاطر صلاحیت و تقوا و عمل صالح، توفیق دیدار او را داشته اند.
شوق دیدار او در همه دل ها وجود دارد و شیعیان، در انتظار پایان دوره غیبت و فرارسیدن «عصر ظهور»ند، تا به یارى او بشتابند. امام عصر(ع) هم اکنون زنده است و از آنچه در جهان و میان مسلمانان مى گذرد با خبر است، هر چند دیده نمى شود و کسى از جاى او و زمان ظهورش آگاه نیست. دیدار چهره او به سختى میسر است، آن هم براى انسان هاى صالح و پاک، در صورتى که حضرت مهدى(ع) صلاح بداند.
عصر حضور
عمر طولانى او از معجزات الهى است و تاکنون بیش از یازده قرن از میلاد او مى گذرد. وقتى ظهور کند، در چهره و نیروى یک مرد چهل ساله خواهد بود.
در عصر غیبت، جهان از وجود او بهره مى برد، آن سان که از خورشید پشت ابر بهره مند مى شود. او حجت خدا در عصر غیبت است و هرگز زمین خالى از حجت نخواهد بود.
ظهور او شرایطى دارد که وقتى فراهم باشد و خداوند اذن دهد، آن حضرت در روز جمعه اى در مکه و کنار خانه خدا ظهور مى کند و تعداد 313 نفر از یاران خاص او از سراسر جهان به سرعت خود را به او مى رسانند و با او بیعت مى کنند و قیام جهانى او آغاز مى شود.
امام زمان(ع) ذخیره الهى براى گسترش قسط و عدالت در سراسر جهان است. وقتى آن حضرت ظهور کند، امنیت، عدالت، رونق اقتصادى، وفور نعمت هاى الهى در زمین، صلح و صفا و برادرى و مساوات در سطح جهان برقرار خواهد شد.
نصرت الهى پشتیبان اوست و جهان مسخر فرمان او مى گردد. به دست او و با یارى پروردگار، «حکومت واحد جهانى» تشکیل مى شود و قانون خدا و احکام خدا به نحو کامل در همه جاى گیتى اجرا و حاکم خواهد گشت و قدرت هاى ستم نابود خواهد شد.
عقیده به مهدویت و وجود یک نجات بخش در پایان عمر جهان، نه تنها در اسلام، بلکه در ادیان آسمانى دیگر هم مطرح است و همه فرقه ها به نحوى به یک «موعود» و منجى عقیده دارند و در انتظار یک مصلح جهانى بسر مى برند. همین عقیده سبب شده که در طول تاریخ بارها از سوى دروغگویانى ادعاى مهدویت یا واسطه بودن بین امام و و مردم اظهار شود و از این راه، فرقه هاى انحرافى و مسلک هاى ساختگى پدید آید. فرقه بهائیت و قادیانى گرى دو نمونه از این گروههاى منحرف است.براى زمان ظهور حضرت، نشانه هایى در روایات بیان شده که به «علائم ظهور» مشهور است و بروز آن نشانه ها، نشانه نزدیکى عصر ظهور است. فراگیرى ظلم و جور در سطح جهان، پیدایش جنگ ها و فتنه ها و آشوب هاى ویرانگر، ناامنى در همه جا، رواج فساد و گناه در جوامع، گرانى و نابسامانى اوضاع اقتصادى و برخى حادثه هاى شگفت و بى سابقه از آن جمله است.
حکومت مهدوى
وقتى امام زمان(ع) ظهور کند، از مکه به سوى مدینه، سپس به سوى عراق و کوفه حرکت مى کند. عیساى مسیح از آسمان فرود آمده، به او اقتدا مى کند و خداوند زمینه هاى قدرت و حاکمیت او را بر جهان فراهم مى آورد و با یارى و نصرت ویژه، امدادش مى کند. آن حضرت، دولت کریمه و الهى براساس قسط و عدل تشکیل مى دهد.
مرکز حکومتش کوفه خواهد بود. اما سپاه او سراسر جهان را فتح خواهد کرد. در شام و فلسطین و مناطق دیگر، نبردهاى خونینى بین یاران او و پیروان طاغوت ها پیش خواهد آمد. سرانجام، پیروزى نهایى از آن اوست.
زمین گنجینه هاى خود را براى امام آشکار مى سازد. امنیت همه جا حاکم مى شود، ویرانى ها آباد و ستمگران نابود و مؤمنان عزیز مى شوند. آن حضرت چند سال (هفت یا هفتاد سال) حکومت جهانى خواهد داشت، سپس به شهادت مى رسد و حکومت عدل او با بازگشت دوباره امامان معصوم ادامه مى یابد.
سپس عمر جهان به پایان رسیده، مقدمات قیامت فراهم مى گردد. در عصر غیبت، شیعیان وظیفه دارند که با «انتظار فرج»، زمینه ساز حکومت جهانى او شوند و از پیشگاه خدا، آمدن او را طلب کنند.
انتظار فرج که از برترین عبادت ها به شمار آمده، همراه با اصلاح خود و جامعه و مبارزه با ستم و فساد و فراهم ساختن شرایط متناسب با «دولت کریمه» امام زمان(ع) است.
و … منتظر «مصلح»، باید خودش هم «صالح» باشد و در «اصلاح» مفاسد بکوشد.

حضرت مهدي درآيات وروايات

در قرآن، آیات بسیارى وجود دارد كه به شهادت روایات مستند و معتبر، درباره حضرت مهدى(علیه السلام) و قیام جهانى او نازل گردیده است.
در كتاب شریف «المحجّة فى ما نزل فى القائم الحجّة(علیه السلام)» كه توسط محدث بزرگوار، مرحوم سید هاشم بحرانى و با بهره گیرى از دهها جلد كتب تفسیر و حدیث، تألیف گردیده، مجموعاً (132) آیه از آیات كریمه قرآن ذكر شده كه در ذیل هر كدام یك یا چند روایت در تبیین كیفیت ارتباط آیه با آن حضرت(علیه السلام)، نقل شده است در اینجا به ذكر چند روایت در این مورد، بسنده مى كنیم.
ـ امام صادق (علیه السلام) در باره قول خداى عزّوجلّ: «هو الذى ارسل رسوله بالهدى و دین الحق لیظهره على الدّین كلّه و لو كره المشركون» فرمود به خدا سوگند! هنوز تأویل این آیه نازل نشده است و تا زمان قیام قائم
(علیه السلام) نیز نازل نخواهد شد. پس زمانى كه قائم (علیه السلام)به پا خیزد، هیچ كافر و مشركى نمى ماند مگر آنكه خروج او را ناخوشایند مى شمارد.»)
امام باقر (علیه السلام) در باره آیه شریفه «و قل جاء الحق و زهق الباطل إن الباطل كان زهوقاً»  فرمود-
زمانى كه قائم(علیه السلام) قیام نماید، دولت باطل از بین خواهد رفت.)
ـ امام صادق (علیه السلام) در بیان معناى آیه كریمه «و لقد كتبنا فى الزبور من بعدالذكر أن الأرض یرثها عبادى الصّالحون» فرمود تمام كتب آسمانى، ذكر خداست، و بندگان شایسته خدا كه وارثان زمین هستند،
حضرت قائم(علیه السلام) و یاران او مى باشند.»
ـ امام باقر (علیه السلام) در باره قول خداى عزّوجلّ: «الذین إن مكّنّاهم فى الأرض اقاموا الصلوة و آتوا الزكاة…» فرمود: این آیه درحق آل محمد(صلى الله علیه وآله وسلم) است در حق« حضرت مهدى(علیه السلام)و یاران او كه خداوند شرق و غرب زمین را تحت سلطه آنان قرار مى دهد و به وسیله آنان دین را پیروز گرداند ه
و بدعتها و باطلها را مى میراند.»
ـ امام سجاد(علیه السلام) زمانى كه این آیه شریفه را قرائت نمود: «وَعَد اللّه الّذین آمنوا منكم و عملوا الصالحات لیستخلفنَّهم فى الأرض كما استخلف الذین من قبلهم و لیمكّننّ لهم دینهم الّذى ارتضى لهم و لیبدِّلنّهم من بعد خوفهم أمناً یعبدوننى و لایشركون بى شیئاً»  فرمود::
«به خدا سوگند! آنان شیعیان ما اهلبیت هستند، خداوند ـ آن خلافت در زمین و اقتدار بخشیدن به دین را ـ به وسیله آنان و به دست مردى از ما، كه مهدى این امت است، تحقق خواهد داد و هم اوست كه پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)در باره اش فرمود: اگر از عمر دنیا جز یك روز باقى نمانده باشد، خداوند همان روز را آنچنان طولانى خواهد كرد كه مردى از خاندان من كه همنام من است فرا برسد و زمین را آنچنان كه از ظلم و جور پر شده باشد، از عدل و داد آكنده سازد.»
ـ امام صادق (علیه السلام) فرمود: «آیه «أمّن یجیب المظطرّ اذا دعاه و یكشف السّوء و یجعلكم خلفاء الأرض»درباره قائم از آل محمد(صلى الله علیه وآله وسلم) نازل شده است. به خدا سوگند، او همان مضطرّ درمانده اى است كه چون در مقام ابراهیم دو ركعت نماز گزارد و فرج خویش از خدا بخواهد، خداوند دعایش را اجابت كند و بدیها را برطرف سازد و او را در زمین خلیفه قرار دهد.»
سخني دباره نيمه شعبان
شیخ حر عاملى رحمه اللّه از بزرگان اصحاب نقل مى كند كه امام صادق علیه السلام فرمود:
«شبى كه حضرت قائم (عج ) در آن متولد شد، هیچ نوزادى در آن شب متولد نمى شود مگر اینكه مؤ من خواهد شد، و اگر در سرزمین كفر متولد گردد، خداوند او را به بركت امام مهدى (عج ) به سوى ایمان منتقل مى سازد.»
در نیمه شعبان زیارت حضرت امام حسین علیه السلام و همچنین زیارت امام زمان علیه السلام مستحب است ،
امام صادق علیه السلام فرمود: ((شب نیمه شعبان بهترین شب بعد از شب قدر است و خواندن دو ركعت نماز
در شب نیمه شعبان بعد از نماز عشاء مستحب است ، در ركعت اول بعد از حمد، سوره كافرون و در ركعت دوم بعد از حمد سوره توحید خوانده شود)).
غسل و شب زنده دارى و عبادت در این شب بخصوص فضائل بسیار دارد، این شب در نزد خدا چنین مقامى دارد كه ولایت با سعادت امام زمان علیه السلام در سحرگاه این شب واقع شده و بر عظمت و رونق آن افزوده .
ضمنا روایاتى آمده كه نیمه شعبان همان شب قدر و تقسیم ارزاق و عمرها است ، و در بعضى از این روایات است شب نیمه شعبان شب امامان علیهم السلام است و شب قدر شب رسول خدا صلى اللّه علیه و آله است .
از جمله فضائل این شب اینكه ، از شبهاى مخصوص زیارت امام حسین علیه السلام است كه صد هزار پیامبر (صلواة اللّه علیهم ) آن حضرت را در این شب زیارت مى كنند. از نمازهاى مستحبى كه در این شب وارد شده دو ركعت نماز است كه در هر ركعت بعد از حمد صد بار سوره توحید خوانده مى شود.


فضيلت و اعمال نيمه شعبان
در حديثي كه در وسايل ‌الشيعه، بحار الانوار و مصباح المتهجد اشاره شده در خصوص فضيلت ماه شعبان آمده است: «خداوند به ذات مقدس خود سوگند خورده است كه هركس را در اين ماه به او پناه برده و از او درخواست كند، از رحمت خود محروم ننمايد».
فارس: شب نيمه شعبان از چنان اهميتي برخوردار است كه هم‌رديف و هم‌پاي شب‌هاي قدر قرار دارد و از اين موقعيت مي‌توان چون شب‌هاي قدر ماه مبارك رمضان براي كسب خيرات و بركات معنوي بهره برد و نهايت تلاش را براي كسب فيض داشت.
در حديثي كه در وسايل ‌الشيعه، بحار الانوار و مصباح المتهجد اشاره شده در خصوص فضيلت ماه شعبان آمده است: «خداوند به ذات مقدس خود سوگند خورده است كه هركس را در اين ماه به او پناه برده و از او درخواست كند، از رحمت خود محروم ننمايد».
خطبه‌اي در شرافت ماه شعبان
بنا بر آنچه در شماري از متون روايي وارد شده، پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله) در يكي از سال‌ها، به هنگام آغاز اين ماه خطبه‌اي خواندند و مردم را نسبت به شرافت اين ماه آگاه فرمودند.
در بحار الانوار قسمت‌هايي از اين خطبه چنين آمده است:
«. . . شعبان ماه شريفي است و آن ماه من است. حاملان عرش آن را بزرگ مي‌شمارند و حق آن را مي‌شناسند. آن ماهي است كه در آن همچون ماه رمضان، روزي بندگان زياد مي‌گردد و در آن بهشت آذين بسته مي‌شود و اين ماه را شعبان ناميده‌اند زيرا در آن ارزاق مؤمنان تقسيم مي‌شود و آن ماهي است كه عمل در آن چند برابر مي‌شود و كار نيكو هفتاد برابر ثمره مي‌دهد».
امتياز پنج‌شنبه‌هاي ماه شعبان
بنا بر آنچه در حديثي ديگر كه در وسايل الشيعه به آن اشاره شده، ماه شعبان، ماهي است: «در هر پنج‌شنبه آن، آسمان‌ها زينت بسته مي‌شود، و فرشتگان به دعا مي‌پردازند كه پروردگارا! آن‌كس را كه در اين ايام روزه بدارد، ببخشاي، و دعايش را اجابت فرماي. پس هركس كه در روز اول شعبان دو ركعت نماز گزارد و در هر ركعت آن يك‌مرتبه سوره حمد و يكصد مرتبه سوره توحيد را بخواند و بعد از نماز نيز يكصد مرتبه صلوات بفرستد، خداوند تمامي حاجت‌هاي ديني و دنيايي او را اجابت مي‌فرمايد».
شرافت شب و روز نيمه شعبان
اما در ميان روزها و شبهاي ماه شعبان، شب نيمه اين ماه مصادف با ولادت حضرت مهدي عجّل الله تعالي فرجه الشريف از شرافت ويژه‌اي برخوردار است.
از امام صادق (عليه السّلام) روايت شده كه پدر بزرگوارشان در پاسخ كسي كه از فضيلت شب نيمه شعبان از ايشان پرسيده بود فرمودند: اين شب برترين شبها بعد از شب قدر است، خداوند در اين شب فضلش را بر بندگان جاري مي‌سازد و از منت خويش گناهان آنان را مي‌بخشد، پس تلاش كنيد كه در اين شب به خدا نزديك شويد. همانا اين شب، شبي است كه خداوند به وجود خود سوگند ياد كرده كه در آن درخواست كننده‌اي را، مادام كه درخواست گناه نداشته باشد، از درگاه خود نراند.
در بحار الانوار در مورد اهميت اين شب از زبان پيامبر اكرم (صلّي الله عليه وآله) اين‌گونه روايت شده است: من شب نيمه شعبان خوابيده بودم كه جبرائيل به نزدم آمد و گفت: اي محمد! آيا در اين شب مي‌خوابي؟
گفتم: اي جبرائيل! مگر اين شب چه شبي است؟
جبرائيل گفت: اين شب، شب نيمه شعبان است. اي محمد برخيز! پس مرا از بستر خواب بلند نمود و آنگاه مرا به بقيع برد و گفت: سرت را بلند كن و به آسمان بنگر.
اين شبي است كه درهاي آسمان در آن باز مي‌شود: درهاي رحمت. در «رضوان»، در «مغفرت»، در «فضل»، در «توبه»، در «نعمت»، در «جود» و در «احسان»؛ و خداوند به عدد موها و پشمهاي گاو و گوسفند مردم را از آتش جهنم آزاد مي‌كند، زمان مرگ را در آن ثبت كرده و به‌مدت يك سال روزيها را تقسيم مي‌كند؛ و هرچه را كه در تمام سال اتفاق مي‌افتد فرو مي‌فرستد. محمد! كسي كه اين شب را با گفتن «الله اكبر»، «سبحان الله» و «لا اله الا الله» و دعا و نماز و قرآن خواندن و انجام اعمال مستحب و استغفار كردن زنده نگهدارد بهشت منزل و استراحتگاه او خواهد بود و گناهان گذشته و آينده‌اش بخشيده مي‌شود.
در حالي نزدت آمدم كه تمام فرشته‌ها در آسمان پاهايشان را جفت كرده‌اند عده‌اي تسبيح مي‌كنند، عده‌اي در ركوع، عده‌اي در سجود و گروهي ذكر مي‌گويند. شبي است كه كسي دعا نمي‌كند مگر اين كه مستجاب مي‌شود، كسي چيزي نمي‌خواهد مگر اين كه به او داده مي‌شود، كسي درخواست مغفرت و بخشش نمي‌كند، مگر اين كه بخشيده مي‌شود، كسي توبه نمي‌كند مگر اين كه توبه‌اش پذيرفته مي‌شود. كسي كه از خير اين شب محروم شود، از خير بزرگي محروم شده است.
نيمه شعبان علاوه بر اينكه روز و زمان خجسته ميلاد امام عصر عجّل الله تعالي فرجه الشريف است، فرصت معنوي مناسب و ارزشمندي براي راز و نياز با خالق هستي و نزديكي هرچه بهتر و بيشتر به معبود و كسب بركات الهي است.
اين شب از چنان اهميتي برخوردار است كه هم‌رديف و هم‌پاي شب‌هاي قدر قرار دارد و از اين موقعيت مي‌توان چون شب‌هاي قدر ماه مبارك رمضان، براي كسب خيرات و بركات معنوي بهره برد و نهايت تلاش را براي كسب فيض داشت.
دعاي كميل را در شب نيمه شعبان فراموش نكنيم!
بنا بر روايت «كميل» يار وفادار اميرالمؤمنين (عليه السّلام)، در جلسه‌اي يكي از ياران حضرت از ايشان درباره اين آيه شريفه سوره دخان «فيها يفرق كل أمر حكيم» سؤال كرد، ايشان نيز در تفسير شب قدر كه امور آدميان در آن مقدر مي‌شود به بيان اهميت شب نيمه شعبان پرداختند و به خصوص بر خواندن دعاي حضرت خضر (عليه ‌السّلام) در اين شب تاكيد كردند.
پس از اتمام جلسه و آنگاه كه كميل به منزل خود بازگشت، باز به نزد حضرت مراجعه كرد تا دعاي خضر را از ايشان فرا گيرد. حضرت نيز نخست او را امر به نوشتن كردند و آنگاه دعاي معروف كميل را براي او خواندند، و سرانجام او را به خواندن اين دعا در شب نيمه شعبان سفارش فرمودند.
با گشت و گذاري در بوستان روايات رسيده از خاندان عصمت و طهارت عليهم السّلام هم بخشي از آن اسرار بر ما عيان مي شود و هم به دستور العمل‌هاي شفابخشي برمي‌خوريم كه خاندان عصمت عليهم السّلام آنها را براي رشد و بالندگي بشر به او تعليم كرده اند.
آنچه در پي مي آيد احاديثي اند از اين سنخ كه اسرار گفته اند و اعمال تعليم كرده اند. باشد تا بدانيم و عمل كنيم و پر بكشيم. پرواز به سوي بي‌نهايتي كه از آنجا آمده ايم و ناگزير بايد به آنجا برگرديم.
عنايتي خاص به زائران حضرت حسين عليه السّلام
امام صادق عليه السّلام فرمود: وقتي نيمه شعبان مي شود هاتفي از افق اعلي ندا مي دهد كه أَلَا زَائِرِي قَبْرِ الْحُسَيْنِ ارْجِعُوا مَغْفُوراً لَكُمْ وَ ثَوَابُكُمْ عَلَى رَبِّكُمْ وَ مُحَمَّدٍ نَبِيِّكُمْ اي زائران قبر حسين، شما در حالي به شهر و ديار خود برمي‌گرديد كه مورد بخشش الهي قرار گرفته ايد و ثواب و اجر اين زيارت شما را خداوند متعال و پيامبرش به‌عهده گرفتند.
امام صادق عليه السّلام فرمود: مَنْ زَارَ قَبْرَ الْحُسَيْنِ ع لَيْلَةً مِنْ ثَلَاثٍ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ؛ اگر كسي در يكي از اين سه شب، قبر حسين‌بن علي عليهما السّلام را زيارت كند خداوند متعال گناهان گذشته و آينده او را مي آمرزد. راوي عرض مي كند: فدايتان شوم اين سه شب، كدام شبها هستند؟ امام عليه السّلام فرمودند: شب عيد فطر، شب عيد قربان و شب نيمه شعبان.
امام صادق عليه السّلام فرمود: مَنْ زَارَ قَبْرَ الْحُسَيْنِ ع لَيْلَةَ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ وَ لَيْلَةَ الْفِطْرِ وَ لَيْلَةَ عَرَفَةَ فِي سَنَةٍ وَاحِدَةٍ؛ اگر كسي در يك سال حسين‌بن علي عليهما السّلام را در شب نيمه شعبان و شب عيد فطر و شب عرفه زيارت كند خداوند متعال براي او هزار حج و هزار عمره مقبول ثبت مي كند و نيز هزار نياز دنيايي و آخرتي او نيز برآورده خواهد شد.
محمدبن ابي‌نصر بزنطي مي گويد از امام رضا عليه السّلام پرسيدم: در كدام ماه قبر شريف اباعبدالله الحسين عليه السّلام را زيارت كنيم؟ حضرت فرمودند: فِي النِّصْفِ مِنْ رَجَبٍ وَ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ؛ در نيمه رجب و نيمه شعبان. ملاقات با پيامبران الهي از نزديكامام صادق عليه السّلام فرمود: هركس دوست دارد پيامبران الهي را از نزديك ملاقات كند؛ فَلْيَزُرْ قَبْرَ الْحُسَيْنِ‌بْنِ عَلِيٍّ ع فِي النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ؛ پس بر او لازم است تا در نيمه شعبان قبر حسين‌بن علي عليهما السّلام را زيارت كند؛ چرا كه در چنين روزي ارواح پيامبران عليهم السّلام از خداوند متعال اجازه مي گيرند تا به زيارت حسين عليه السّلام مشرف شوند كه خداوند متعال هم به آنها اجازه مي دهد. توصيه به احياي شب نيمه شعبانجبرئيل عليه السّلام از جانب خداوند متعال پيام آورد: يا رسول الله! شب نيمه شعبان را زنده بدار؛ امّتت را هم به اين كار توصيه كن. در اين شب مي توان با اعمال عبادي به خدا نزديك شد چرا كه اين شب شبي است بس شريف و ارزشمند.بعد اضافه كرد: امشب شبي است كه لَايَدْعُو فِيهَا دَاعٍ إِلَّا اسْتُجِيبَ لَهُ وَ لَا سَائِلٌ إِلَّا أُعْطِيَ وَ لَا مُسْتَغْفِرٌ إِلَّا غُفِرَ لَهُ وَ لَا تَائِبٌ إِلَّا تِيبَ عَلَيْهِ؛ هر دعايي در آن مستجاب است و به درخواست هر نيازمندي پاسخ داده مي شود هركه طلب بخشش كند او را مي بخشند و هركه توبه كند پذيرفته مي شود. يا رسول الله محروم واقعي كسي است كه از خيرات اين شب محروم بماند.
زنده‌دلي با زنده نگهداري شب نيمه شعبان
رسول خدا صلّي الله عليه و آله فرمود: هركس كه شب عيد و شب نيمه شعبان را زنده بدارد لَمْ‌يَمُتْ قَلْبُهُ يَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوبُ قلب او در روزي كه قلبها مي ميرد نخواهد مرد و هيچ‌گاه دل‌مرده نخواهد شد.
برترين شب بعد از شب قدر
امام صادق عليه السّلام نقل مي كند كه از امام باقر عليه السّلام در مورد فضليت شب نيمه شعبان سؤال كردند. امام عليه السّلام در پاسخ فرمودند: هِيَ أَفْضَلُ لَيْلَةٍ بَعْدَ لَيْلَةِ الْقَدْرِ شب نيمه شعبان بعد از شب قدر از ارزشمندترين شبهاست. در اين شب خداوند متعال فضلش را به بندگانش عطا مي كند و آنها را مورد آمرزش ويژه خود قرار مي دهد. در اين شب نهايت كوشش خود را به خرج دهيد تا به خدا نزديك شويد. چرا كه در اين شب خدا به خودش قسم خورده كه دست نيازمندي را رد نكند مگر آنكه گناهي را در خواست كرده باشد. همان‌گونه كه خداوند شب قدر را براي پيامبر ما صلّي الله عليه و آله قرار داد اين شب را هم به ما اهل بيت اختصاص داد.
حضرت ادامه دادند؛ تا آنجا كه مي توانيد در اين شب دعا كنيد و خدا را بستاييد اگر كسي در اين شب صد بار سبحان الله و صد بار الحمد لله و صد بار الله اكبر بگويد غَفَرَ اللَّهُ تَعَالَى لَهُ مَا سَلَفَ مِنْ مَعَاصِيهِ وَ قَضَى لَهُ حَوَائِجَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ خداوند تمامي گناهان گذشته او را مي آمرزد و نيازهاي دنيا و آخرت او را برآورده مي سازد.
تعجب اميرالمؤمنين عليه السّلام از بي‌تفاوتي نسبت به اين شبها
اميرالمؤمنين عليه السّلام مي‌فرمود: يُعْجِبُنِي أَنْ يُفَرِّغَ الرَّجُلُ نَفْسَهُ فِي السَّنَةِ أَرْبَعَ لَيَالٍ در شگفتم از كسي كه چهار شب از سال را به بي‌تفاوتي مي گذراند. آن چهار شب عبارتند از: شب عيد فطر، شب عيد قربان، شب نيمه شعبان و اولين شب از ماه رجب.
عرضه اعمال سالانه در شب نيمه شعبان
امام صادق عليه السّلام فرمود: پدرم امام باقر عليه السّلام مي فرمود: إِنِّي أُحِبُّ أَنْ أَدُومَ عَلَى الْعَمَلِ إِذَا عَوَّدْتُهُ نَفْسِي من دوست دارم هر عمل صالحي را كه انجام مي دهم آن‌قدر در آن مداومت داشته باشم تا روحم به آن عادت كند از اين رو اگر به دلايلي عمل مستحبي را انجام ندادم در اولين فرصت آن را به‌جا مي آورم تا نفسم به آن عادت كند. برترين عمل نزد خداوند متعال عملي است كه بر آن مداومت شود.
سپس فرمود: فَإِنَّ الْأَعْمَالَ تُعْرَضُ كُلَّ خَمِيسٍ وَ كُلَّ رَأْسِ شَهْرٍ وَ أَعْمَالَ السَّنَةِ تُعْرَضُ فِي النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ تمام اعمال [يك هفته] در هر پنج‌شنبه و [تمام اعمال يك ماه] در اول ماه [بعد] و اعمال يك سال در نيمه شعبان [به خدمت ولي عصر آن زمان] عرضه مي شود. پس اگر مي خواهي عملي را به نفست عادت دهي آن را يك سال ادامه بده.
رسول خدا صلّي الله عليه و آله فرمودند: مَنْ صَلَّى لَيْلَةَ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ مِائَةَ رَكْعَةٍ بِأَلْفِ مَرَّةٍ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ هركه در شب نيمه شعبان صد ركعت نماز با هزار قل هو الله احد بخواند روزي كه قلبها مي ميرند قلب او نمي ميرد و تا نمرده است صد فرشته را خواهد ديد كه خيال او را از بيم عذاب الهي آسوده مي كنند به اين ترتيب كه سي ملك از آنها به او نويد بهشت مي دهند. سي ملك ديگر او را از شيطان حفظ مي كنند. سي ملك ديگر روز و شب براي او طلب بخشش مي كنند و ده تاي آخر هم او را در برابر مكر و حيله حيله‌گران و مكاران ياري مي كنند.
سفارش امام رضا عليه السّلام در شب نيمه شعبان
عليّ‌بن حسن فضال مي گويد پدرم گفت كه در مورد نيمه شعبان از امام رضا عليه السّلام سؤال كردم. امام فرمود: هِيَ لَيْلَةٌ يُعْتِقُ اللَّهُ فِيهَا الرِّقَابَ مِنَ النَّارِ وَ يَغْفِرُ فِيهَا الذُّنُوبَ الْكِبَارَ پرسيدم: در اين شب نماز خاصي واجب شده است؟ فرمود: اين شب عمل واجبي ندارد اما اگر دوست داشتي عمل مستحبي به‌جا آوري نماز جعفر طيار را بخوان و در آن بسيار ذكر خدا بگو و استغفار كن و دعا نما. زيرا پدرم مرتب مي فرمود كه دعا در اين شب مستجاب است. عرض كردم مردم مي گويند كه امشب شب صكاك (صدور برات و مقدرات) است. فرمود شب صكاك، شب قدر در ماه رمضان است.
چند حديث ازامام زمان(عج)

نفع بردن از من در زمان غيبتم مانند نفع بردن از خورشيد هنگام پنهان شدنش در.1
پشت ابرهاست و همانا من ايمنی بخش اهل زمين هستم ، همچنانکه ستارگان ايمنی 
بخش اهل آسمانند. .
.تصرف کردن در مال ديگری بدون اجازه صاحبش جايز نيست .2
من ذخيره خدا در روی زمين و انتقام گيرنده از دشمنان او هستم..3
ملعون است ، ملعون است کسی  که نماز مغربش را به تأخير بيندازد ، تا زمانی که .4
ستارگان آسمان پديدار شوند.
5.هيچ چيز مانند نماز بينی  شيطان را به خاک نمی مالد ، پس نماز بگزار و بيني
شيطان را به خاک بمال.
ملعون است ، ملعون است ، کسی  که نماز صبحش را به تأخير بيندارد ، تا زمانی که .6
ستارگان آسمان محو شوند. 
خداوندا ! وعده ای را که به من داداه ای ، برآورده کن و امر قيام مرا تمام فرما .7
قدمهايم را ثابت بدار و در سايه قيام من ، جهان را پر از عدل و داد کن.
8.هر کس در اجرای اوامر خداوند کوشا باشد ، خدا نيز وی را در دستيابی به حاجتش
ياری می کند. 
سنت تخلف ناپذير خداوند بر اين است که حق را به فرجام برساند و باطل را .9
نابود کند ، و او بر آنچه بيان نمودم گواه است.
برای زود فرارسيدن فرج ( و ظهور ما ) زياد دعا کنيد ، که آن همان فرج و گشايش .10
شماست
اگر خواستار رشد و کمال معنوی  باشی هدايت می شوی ، و اگر طلب کنی می يابی .11
ما در رعايت حال شما کوتاهی  نمی کنيم و ياد شما را از خطر نبرده ايم ، که اگر .12
جز اين بود گرفتاريها به شما روی می آورد و دشمنان شما را ريشه کن می كردند
پس از خدا بترسيد و ما را پشتيبانی كنيد. 
و اما در پيشامدها و مسايل جديد به راويان حديث ما مراجعه کنيد ، زيرا که آنان 13
حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر آنان هستم
.اگر از خداوند ( صاحب عرت و جلال ) طلب آمرزش کنی ، خداوند تو را می آمرزد .14
.15همانا خدايتعالی مردم را بيهوده نيافريده و بدون تکليف و جزا رهايشان نکرده است .


free b2evolution skin
6
خرداد

ابروهاي آن حضرت جدا وناپيوسته وچشمهاي مبارك او درشت

متن حديث
92 - ” المهدي رجل أزج أبلج أعين ، يجيء من الحجاز حتى يستوي على منبر دمشق ، وهو ابن ثمان عشر ( كذا ) سنة “
المفردات : أزج الحاجبين أو الحاجب : دقيقه طويله . أبلج الوجه : مشرقه . أعين : واسع العينين .
* * *
* حديث شماره : 92 *
* سقر بن رستم از پدرش نقل مىكند كه او گفته ولى آنرا به رسول الله ( ص ) نسبت نداده است : مهدى ( عليه السلام ) مردى است داراى ابروهاى بلند و باريك وچهرهء درخشان ، چشمهاى درشت ، از سمت حجاز مىآيد تا بر منبر دمشق بنشيند واو جوانى هيجده ساله است .
منبع حديث
92 - المصادر :
* : ابن حماد : ص 101 - حدثنا محمد بن حمير ، عن السقر بن رستم ، عن أبيه قال : - ولم يسنده إلى النبي صلى الله عليه وآله .
* : عقد الدرر : ص 37 ب 3 - عن ابن حماد ما عدا آخره .
* : ملاحم ابن طاووس : ص 73 ب 61 - عن فتن ابن حماد ، وفيه ” يخرج من الحجاز ” وقال ” أقول أنا : إن الاختلاف في عمره لعل معناه أن صفته عند من يراه نحو ما تضمنته الاخبار ، وإن كان عمره أكثر من ذلك “
* : القول المختصر : ص 23 ب 3 ح 30 - كما في ابن حماد مرسلا .
* : عرف السيوطي ، الحاوي : ج 2 ص 73 - عن ابن حماد .
* : الفتاوى الحديثية : ص 31 - مرسلا ، عن محمد بن الحسين ، وفيه ” . . يجيء حتى يستوى ” .
* : برهان المتقي : ص 100 ب 3 ح 5 - عن عرف السيوطي ، وفيه ” محمد بن جبير “
* : فرائد فوائد الفكر : ص 4 ب 2 - عن ابن حماد


free b2evolution skin
6
خرداد

دعای ندبه وحضرت مهدی

نام مركز پاسخ دهنده: تبيان                                  
موضوع اصلي: ادعيه                                  
موضوع فرعي: دعاي ندبه و حضرت مهدي (ع)              
سوال:
در دعـاي نـدبـه بـه اين مساله اشاره شده است كه مي پرسد : نمي دانم كدام سرزمين تو را در بر  گـرفته است ؟ قرارگاهت كجاست ؟ در كوه رضوي يا ذي طوي 000 ؟ نمي دانم در اين دعا چرا  سـراغ حضرت مهدي را در ذي طوي و كوه رضوي مي گيرند كه جايگاه محمد حنفيه ( امام زمان  فرقه كيسانيه ) است كه معتقدند در اين كوه ازانظار مخفي شده و از آنجا ظهور خواهد نمود .  مـطـالعه دقيق متن دعاي ندبه كه از ائمه ما به تصريح و ترتيب نام نمي برد و پس از حضرت امير  كـه بـه تـفـصيل از مناقب و فضايل وي سخن مي گويد ناگهان و بي واسطه به امام غايب خطاب  مي كند , باز اين سوال را بيشتر در ذهن طرح مي كند .
جواب:
دعاي ندبه بحق , يكي از دعاهاي جالب و پر معني است .  از نـظـر فـصـاحت بسيار فصيح وروان و حساب شده و متين است و از نظر محتوا بايد گفت يك  دعـاي علمي , انقلابي ,عقيدتي و سياسي و در عين حال پر احساس و عاطفي است و اگر درست  بـه مـفـهوم آن آگاهي حاصل گردد مي تواند منبع الهامبخشي براي مبارزات اجتماعي و بر ضد  ظلم بوده باشد ( البته به شرط آگاهي , نه به صورت تخدير ) .  در آغـاز دعـا نـخـست اشاره اي به فلسفه بعثت پيامبران و سپس اشاره كوتاهي به تاريخچه آنان و  مـقـامات مختلف هر يك و سپس بطور مشروح تر بحثي از قيام پيامبراسلام صلي اللّه عليه و آله و  سـلـم و مـقـامات آن بزرگوار و بعد بطور مشروح خلافت بلافصل اميرمومنان علي عليه السلام با  دلايـل و مـدارك زنده و قاطع از آيات ورواياتي كه مورد قبول همه فرق اسلامي است مورد بحث  قـرار گرفته و به علل قيام جمعي از امت بر خلاف اهل بيت و خاندان پيغمبر و شهادت و كشتار و  تـبـعـيـد آنـان وسـپس به دعوت امامان يكي بعد از ديگري اشاره شده است , بطوري كه قلوب را  كـامـلامتوجه به قيام مهدي (عج ) مي نمايد و از آن پس با لحني عاشقانه و آميخته با هيجان خاص  روحـي و عـمـيـقترين احساسات انساني , خطاب به ولي عصر (عج ) مي شود و ضمن ابرازاشتياق  شـديد به قيام حضرتش , برنامه اصلاحي و انقلابي او تشريح مي گردد و بعد باچند نيايش زنده و  موثر دعا پايان مي پذيرد .  ايـن از نظر محتويات دعا , اما اين كه بعضي پنداشته اند كه اين دعا شباهتي باعقايد كيسانيه دارد  كاملا مردود است و قبلا لازم است چند جمله كوتاه در معرفي مذهب كيسانيه ذكر كرده و سپس  شـواهد رد پندار بالا را از خود دعا استخراج كنيم : كيسانيه آنچنان كه در كتب عقايد و مذاهب  آمـده است , يك فرقه
شيعه چهارامامي بودند كه پس از حضرت علي و امام حسن و امام حسين -  عـلـيـهـم الـسـلام - بـه امامت محمد حنفيه عقيده دارند و گفته مي شود علت اين كه آنها را  كـيـسـانيه مي نامند اين است كه يكي از هوا خواهان سر سخت اين مذهب شخصي به نام كيسان  بـود كه خود را از علاقمندان علي عليه السلام معرفي مي كرد و بعضي هم كيسان رااز القاب  مختار بن ابي عبيده مي دانند و او را از پيروان اين مذهب ذكركرده اند .  گرچه كيسانيه خود منشعب به شعبه هايي شده اند ولي شعبه مشهور آنها عقيده دارند كه محمد  حنفيه هم اكنون زنده است و در كوه رضوي در اطراف مدينه در نقطه دور افتاده اي زندگي  مي كند و خداوند آب آشاميدني و عسلهاي كوهي در اختيار اوقرار داده و مهدي منتظر اوست .  گفته مي شود كثير
شاعر معروف عرب از پيروان اين فرقه است و در اشعارش چنين مي گويد  :الا ان الائمـه مـن قريش ولاه الحق اربعه سواءعلي و الثلاثه من بنيه هم الاسباط ليس بهم خفاءو  سـبـط لا يذوق الموت حتي يقود الخيل يقدمها الولاءيغيب لا يري فيهم زمانا برضوي عند عسل و  ماءشاعر در اين اشعار عدد ائمه را چهار نفر - علي عليه السلام و سه فرزندش - ذكرمي كند و سپس
به غيبت محمد بن حنفيه در كوه رضوي اشاره مي نمايد .  امروز اين فرقه كمتر پيروان شناخته شده اي دارد و غالبا نام آنها را در كتب تاريخ اديان مي يابيم .  اكـنـون بـه اصل سخن باز گرديم :دعاي ندبه با صراحت تمام مذهب كيسانيه را نفي مي كند و با  عـقـايـد شـيـعـه اثني عشري كاملا منطبق است زيرا :1 - در سه جمله از دعاي ندبه درباره نسب  حـضـرت مهدي (عج ) مي خوانيم و ابن خديجه الغراء  و ابن فاطمه الكبري و جدته الصديقه  الـكـبـري فـاطـمـه بـن مـحمدصلي اللّه عليه و آله و سلم يعني
او از فرزندان خديجه و فاطمه -  عليهماالسلام است .  در حـالـي كـه محمد بن حنفيه هيچ گونه نسبتي با خديجه و حضرت فاطمه دخت پيامبر  اسلام ندارد , چه اين كه مادرش  خوله حنفيه , دختر جعفر بن قبس بود ,نه ارتباطي با خديجه  داشـت و نه با فاطمه زهرا - عليهماالسلام - با اين حال جاي تعجب است كه كسي براي دعاي ندبه  شباهتي به عقايد كيسانيه قائل
گردد , اگر فرضاكلمه رضوي ايجاد شبهه اي كند ( كه خواهيم  ديد نمي كند ) اين سه جمله صريح ,هرگونه شبهه اي را مي تواند برطرف سازد .  2 - در اين دعا بعد از جمله اين ابناء الحسين مي خوانيم صالح بعد صالح وصادق بعد صادق اين  السبيل بعد السبيل , اين الخيره بعد الخيره , اين الشموس الطالعه , اين الاقمار المنيره , اين الانجم  الـزاهره , اين اعلام الدين و قواعدالعلم اين بقيه اللّه ; كجا هستند فرزندان امام حسين عليه السلام  صـالـحـي پـس ازصالح ديگر و راستگويي پس از راستگوي ديگر , كجا هست راه به سوي خدا پس  ازديـگـري , انـتخاب شده اي ( از سوي خدا ) پس از ديگري , كجا هستند خورشيدهاي درخشان و  مـاههاي تابان و ستارگان فروزان و پرچمهاي آيين حق و پايه هاي علم و دانش سپس جمله را به  صـورت مـفـرد آورده و مـي گويد : كجاست آن كسي كه خدا او را ذخيره كرده است ؟ اين  جمله هاي مكرر به روشني مي گويد بعد از امام حسين عليه السلام امامان متعددي بودند كه يكي  پس از ديگري براي اصلاح امت و دعوت به سوي خدا و بسط علم و دانش قيام كردند تا مي رسد به  آخرين ذخيره الهي و او را به صورت مفرد بيان كرده است .  بـا ايـن حـال آيـا مي توان شباهتي براي دعاي ندبه با عقايد كيسانيه - آنها كه نه براي فرزندان امام  حـسـين عليه السلام منصبي قائل هستند و نه غير از محمد
بن حنفيه امامان ديگري را به رسميت  مـي شـناسند - پيدا كرد ؟آيا جاي تعجب نيست كه گفته شود پس از ذكر ولايت علي عليه السلام  مـطلب بريده شده وامامان وسط ناديده گرفته شده اند و تنها سخن از مهدي به ميان آمده و اين  مـناسب عقيده فرقه كيسانيه است  آيا اين ده جمله پي در پي درباره امامان ديگر به خاطراين كه  اسـمـشـان صريحا برده نشده , كافي
به نظر نمي رسد ؟ آيا براي نفي عقايدكيسانيه ده جمله كم  اسـت ؟ 3 - در جـمـلـه هـاي  بنفسي انت من مغيب لم يخل منا بنفسي انت من نازح ما نزح عنا  خطاب به ولي عصر (عج ) مي گوييم : جانم به فدايت كه پنهاني ولي از ما خالي نيستي و دوري  هستي كه از ما جدا نيستي.  در ايـن دو جـمـلـه مـهـدي (عـج ) را در مـيان خود و نزديك به خود معرفي مي كنيم و
اين خود  مـي رسـانـد كـه غـيبت او به اين معني نيست كه همچون يك موجود نامريي و در مكان خاصي از  چـشـمها پنهان باشد , بلكه به صورت ناشناس در اجتماعات رفت و آمد دارد ومحل ثابتي براي او  وجود ندارد .  4 - از آنـچـه در بـالا گفتيم روشن شد كه فقرات اين دعا يكي پس از ديگري عقيده فرقه خرافي  كيسانيه را نفي مي كند و با عقيده شيعه اثني عشري كاملا
منطبق است .  تـنها چيزي كه باقي مي ماند وجود كلمه رضوي در يكي از جمله هاي اين دعاست كه نكته آن با  مراجعه به مدارك و منابع اسلامي روشن مي گردد .  تـوضـيـح ايـن كه : ياقوت حموي بغدادي  نويسنده معروف در كتاب معجم البلدان درباره  رضـوي چـنـين مي نويسد : رضوي كوهي است در اطراف مدينه و رضوي ( بر وزن رجبي )  مـنـسـوب بـه آن راگـويـنـد , پـيـغمبر اكرم صلي اللّه عليه و آله و سلم درباره اين كوه فرمود :  رضوي كوهي است كه خدا از آن راضي و خشنود است .  سپس بعد از
نام بردن از كوههاي مقدس ديگر در ذيل كلام خود مي گويد : عرام بن اصبع سلمي  گـفـتـه است : رضوي كوهي است كه از ينبع يك روز فاصله دارد ودر هفت منزلي مدينه است و  يكي از كساني كه اين كوه را سير كرده به من اطلاع دادكه آب فراوان و درختان بسيار دارد و اين  همان كوهي است كه طايفه كيسانيه مي پندارند محمد بن حنفيه در آن اقامت دارد و زنده است .
و امـا ذي طـوي كه بعد از كوه  رضوي در دعاي ندبه آمده , يكي از كوههاي اطراف مكه است  كه در راه تنعيم قرار دارد و يك فرسخ از مكه فاصله دارد و ازآنجا خانه هاي مكه ديده مي شود .  در روايتي از امام باقر عليه السلام وارد شده كه : حضرت قائم از طريق ذي طوي وارد سرزمين مكه  مـي شود و نخست با مجاهداني به تعداد مجاهدان بدر ( نخستين برخورد اساسي اسلام و كفر ) به  كنار خانه كعبه مي آيد و پرچم انقلاب و پيروزي رادر آنجا برمي افرازد .  از آنچه در بالا گفته شد , نتيجه مي گيريم كه
رضوي از كوههاي مقدس بوده و درروايات پيامبر  صلي اللّه عليه و آله و سلم آمده است ( مقدس بودن يك سرزمين يا يك كوه يا مثلا حجر الاسود به  خـاطر جبهه هاي تاريخي و حوادث مهمي است كه در طول تاريخ بشر براي آنها گذشته و مربوط  به صحنه هاي فداكاري مردان خداست كه به خود ديده است ) .  بـنـابـراين كوه رضوي پيش از آنكه در عقايد كيسانيه نقشي پيدا كند در سخنان پيامبروارد شده  اسـت , بـلكه شايد انتخاب اين كوه از طرف كيسانيه براي عقايد خود به خاطر همان قداست آن  بوده تا رنگ قداست به معتقدات باطل خود بدهند .  بـا ايـن حـال اگر رضوي در دعاي ندبه آمده , آن را بايد به ريشه اصلي كه در گفتارپيامبر است  برگردانيم نه به عقيده كيسانيه كه جنبه فرعي دارد .  شـاهـد ديگر اين سخن ذكر كوه  ذي طوي كه
در نزديكي مكه است مي باشد زيرا ذي طوي به  هـيـچ وجـه دخالتي در عقايد كيسانيه ندارد و از همه گذشته كلمه ام غيرهااست - يعني غير  ايـنها - كه در دعاي ندبه آمده و اين خود دليل بر اين است كه حضرت مهدي (عج ) بر
خلاف پندار  كـيـسـانـيه محل خاصي ندارد و در شهرها و كوهها و نقاطمختلف جهان ممكن است رفت و آمد  داشته باشد و همچون جدش پيامبر صلي اللّه عليه وآله و سلم كه گاهي در جبل النور و غار حرا و  زمـانـي در كـنار خانه كعبه و زماني در ميان مردم مكه يا مدينه بود , حضرت مهدي (عج ) نيز در  نقاط مختلفي ممكن است به سر برد و گاهي نيز در ميان ما بوده باشد .  مـا امـيـدواريم در آينده كساني كه مي خواهند به اين گونه مسائل خرده گيري كنندبراي اثبات  حـسن نيت خود قبلا آن را با جمعي از متخصصان و اهل فن كه عمري درمباحث اسلامي زحمت  كـشـيده اند در ميان بگذارند , اگر پاسخي دريافت نكردند كاملاآزادند آن را نشر دهند ولي اگر  پاسخ آن را شنيدند افكار عمومي را مشوب نسازند .


free b2evolution skin
6
خرداد

سخن علامه مجلسي در مورد رجعت

مرحوم علامه مجلسي در اين مورد سخني دارد که به منظور تکميل بحث ترسيم مي گردد.
ايشان پس از بيان نکات ظريفي به عنوان مقدمه بحث مي نويسد:
«برادر خواننده! پس از اينکه نکاتي را به عنوان مقدمه بحث آوردم و ديدگاه انديشمندان و علماي شيعه را در مورد مسأله ي رجعت که در همه ي قرون و اعصار بر آن اتفاق نظر دارند توضيح دادم ديگر فکر نمي کنم شما در مورد ديدگاه شيعه در مسأله ي رجعت ترديد نمايي.
ديدگاهي که از شدت وضوح، بسان روشني خورشيد در چاشتگاه است. ديدگاهي که شيعه در شعر و نثر خويش در روزگاران گذشته آن را آورده و در همه ي قرون گذشته در جهت روشن شدن آن در برابر مخالفان استدلال نموده و مخالفان متعصب و افراطي نيز شيعه را بخاطر اين عقيده ي اسلامي مورد اهانت و بدگويي قرار داده اند….»
تا آنجايي که مي نويسد «… چگونه يک انسان باايمان مي تواند به درستي ديدگاه امامان اهل بيت عليهم السلام در مورد واقعيتي که در حدود 200 روايت صحيح بصورت متواتر، آن هم بوسيله ي چهل نفر از شخصيتهاي بزرگ و علماي نامدار و مورد اعتماد که در فراتر از پنجاه کتاب ارزشمند خويش آن را آورده اند، ترديد روا دارد؟
چهره هاي شايسته اي چون: کليني، صدوق، طوسي، سيد مرتضي، نجاشي، کشي، عياشي، علي بن ابراهيم، سليم هلالي، مفيد، کراجکي، نعماني، سعد بن عبدالله، صفار، ابن قولويه، علي بن عبدالحميد، ابن طاووس، مؤلف کتاب التنزيل


و التحريف، طبرسي، ابراهيم بن محمد ثقفي، محمد بن عباس، برقي، ابن شهرآشوب، حسن بن سليمان، قطب راوندي، علامه حلي، سيد بهاءالدين علي بن عبدالکريم، احمد بن داوود، حسن بن علي، علي بن حمزه، فضل بن شاذان، شهيد محمد بن مکي، حسين بن حمدان، حسن بن محمد، حسن بن محبوب، جعفر بن محمد، طهر بن عبدالله، شاذان ابن جبرئيل، صاحب کتاب الفضائل، مؤلف کتاب «العتيق»، مؤلف کتاب «الخطب» و ديگر نويسندگان و روايان بزرگ و مورد اعتمادي که کتابهاي آنان نزد ما موجود است و آنان را بطور مشخص نمي شناسيم….»
راستي اگر مسأله اي همانند مسأله ي رجعت که همه ي شيعيان، نسل به نسل آن را روايت کرده اند متواتر نباشد، ديگر در چه چيزي مي توان ادعاي تواتر نمود؟
بنظر مي رسد کسي که در اينگونه مسائل، ترديد کند در حقانيت خود امامان اهل بيت عليهم السلام ترديد دارد و آنان را نشناخته است. و چون آن ترديد را در ميان شيعه و پيروان راستين و آگاه آنان نمي تواند آشکار و بي پرده بگويد از اين رو در تخريب عقايد استوار و منطقي پيروان خاندان وحي و رسالت به اين شگردها روي مي آورد. و سخناني را به هم مي بافد که ساده لوحان و انديشه هاي سطحي آنها را باور مي کنند و به ترديدافکني ماديگران دست مي يازد.
به منظور تأکيد و استواري بيشتر بحث باز هم به نام برخي از کتابها و نويسندگان آنها که مسأله ي رجعت را طرح نموده و براي اثبات آن استدلال کرده و يا به مخالفان آن از راههاي مختلف پاسخ گفته اند اشاره مي رود:
1- «احمد بن داوود بن سعيد جرجاني»
مرحوم شيخ طوسي در کتاب خويش «الفهرست» مي نويسد:
«او در اين مورد کتابي دارد که نامش «المتعه و الرجعه» مي باشد.»
2- «حسن بن ابي حمزه بطائني.»
«نجاشي» به هنگام برشماري آثاري از او، از جمله، کتابي را مي شمارد که نامش «الرجعة» مي باشد.


3- «فضل بن شاذان نيشابوري»
شيخ طوسي در کتاب مورد اشاره اش و نيز «نجاشي» مي گويند: «او کتابي دارد که در اثبات «رجعت» نوشته است.»
4- مرحوم «صدوق»
«نجاشي» ضمن برشمردن کتابها و آثار علمي او، از جمله به کتاب «الرجعة» او تصريح مي کند.
5- «محمد بن مسعود عياشي»
شيخ طوسي و نجاشي در فهرست، به کتاب او اشاره مي کنند که در مورد رجعت نوشته است.



free b2evolution skin
 
مداحی های محرم