6
آذر

رویت جلال

· پرسیدم: عطش روز هفتم به بعد را چه میگویی؟

· پاسخ گفت: فهمیدم که شب قدر نزدیک است و باید روزه داشت، آنهم روزه ای مدام.

· پرسیدم:شام عاشورا را چگونه دیدی؟

· پاسخ گفت: دیدم لیلة القدر اصحاب حسین(ع)را و احیایی که دیگر چشمی نخواهد دید؟

· پرسیدم:روز عاشورا چگونه بود

· پاسخ گفت:دیدم که چگونه اصحاب و بنی هاشم سعی داشتند گوی سبقت از هم بربایند.

· پرسیدم:شروع نبرد را چه میگویی؟

· پاسخ گفت: معراج یاران را در صفوف نماز دیدم و چه نمازی وضو به عشق و سجده در خون

· پرسیدم :در کشته شدن مظلومانه اصحاب چه دیدی؟

· پاسخ گفت: دیدم که چگونه مرگ را چگونه مسخر خویش کرده اند و با هر زخم نیرویی می گیرند و چه لبخند زیبایی بر لب داشتند هنگامی که در دامان حسین (ع)جان میدادند.

· پرسیدم: میدان رفتن اکبر را چه میگویی؟ و پاره پاره شدن پیکرش را!

· پاسخ گفت:دیدم پدری را که بزرگ شدن فرزندش را به نظاره نشسته ودیدم چگونه به آرزویش رسید

· پرسیدم کدام آرزو؟

· پاسخ گفت:پدر سالها میخواست که لعل پسر بوسد حیا مانع بود از آن صرف نظر می کرد.

· پرسیدم :و شهادت قاسم را؟

· پاسخ گفت: قد کشیدن یادگار برادرم را در آغوش عمویش.

· به زمین خیره شدم و پرسیدم:شهادت عباس را چه میگویی؟

· پاسخ گفت:برادرم عمری آرزو داشت عباس به جای سیدی و مولای،برادر صدایش کند در علقمه به آرزویش رسید اما من نه…

· با بغض پرسیدم:پس شهادت اصغر چه؟

· نگاهم کرد و پاسخ گفت: آخرین سرباز برادرم گل سر سبد شهدایش بود و سیراب ترین شد.

· چشمانم اشک،پرسیدم و چون به نیزه غریبی تکیه کرد و هل من ناصر اش بلند شد…

· به دور دست خیره شد و پاسخ گفت:دیدم که پیکر شهدا به لرزش افتاد و شنیدم صدای خیل ملک را

· اشکم جاری شد،پرسیدم وداع چگونه بود؟

· گویی چیزی یادش آمد چشمانش برق زد و گفت :بوسیدم آنجایی که پیغمبد نبوسید………

· با گریه پرسیدم: در گودال چه دیدی

· چشمانش را بست و پاسخ گفت:مناجات حسین دیدنی بود ،گونه های برادرم را چنین گاگون ندیده بودم.و صدای مادرم را هم بعد از سالها شنیدم

· دیگر توان ایستادن نداشتم پرسیدم و چون سر شد به نیزه

· به غروب خورشید نگاه کرد و پاسخ داد:چه صوت زیبایی و آرام زمزمه کرد شیعتی مهما شربت ….

· به وجد آمده بودم و اشک می ریختم ،پرسیدم:در راه و در کوفه چطور؟

· از من روی برگرداند و پاسخ گفت :بعد از برادرم عباس خودم را علمدار قافله حسین(ع)دیدم و این زیباست

· پرسیدم شام چطور بود

· در پاسخ تنها سکوت کرد ………

صفحات: · 2


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...

 
مداحی های محرم