2
اسفند

خاطرات شهید محمود کاوه

روز اول جنگ همراه محمود رفتیم خدمت امام . محمود گفت : اومدیم از محضرتون کسب تکلیف کنیم وظیفه ما الان چیه؟ باید بریم جبهه یا همین جا بمونیم ؟
امام گفتند : من اگر جای شما بودم می رفتم جبهه.
محمود دست امام را بوسید . ما هم . آمدیم بیرون . همان روز محمد رضا حمامی را گذاشتند جای خودش . من و چند تا از بچه ها رفتیم مشهد . می خواستیم سری از خانوادهامان بزنیم بعد بریم جبهه محمود و بعضی های دیگر ولی یکراست رفتند منطقه.
محمود کاوه
منبع : منبع : سایت سبک بالان
منبع کلام شهدا:سایت افسران


free b2evolution skin
30
بهمن

به به چه ماه پر سعادتی هست اسفند


free b2evolution skin
29
اردیبهشت

از وسايلي كه حق خريدنش رو داشتم، فقط يك تلويزيون رنگي آوردم.

 


شهيد برونسي رفته بود مكه. وقتي برگشت، با همسرم رفتيم ديدنش. خانه‌شان آن موقع، در كوي طلاب بود. قبل از اين كه وارد اتاق بشويم، توي راهرو چشمم افتاد به يك تلويزيون رنگي، با كارتن و بند و بساط ديگرش.

بعد از احوالپرسي و چاق سلامتي، صحبت كشيد به سفر حج او، و اينكه چه كارهايي كرده و چه آورده و چه نياورده. مي خواستم از تلويزيون رنگي سوال كنم، اتفاقاً خودش گفت: از وسايلي كه حق خريدنش رو داشتم، فقط يك تلويزيون رنگي آوردم.

گفتم: ان شاء الله مبارك باشه و سال هاي سال براتون عمر كنه.
خنده معني داري كرد و گفت: اون رو براي استفاده شخصي نياوردم.

گفتم: پس براي چي آوردين؟
گفت: آوردم كه بفروشم و فكر مي كنم شما هم مشتري خوبي باشي، آقا صادق.

با تعجب پرسيدم چرا بفروشينش، حاج آقا؟
گفت: راستش من براي اين زيارت حجي كه رفتم، يك حساب دقيقي كردم، ديدم كل خرجي كه سپاه براي من كرده، شونزده هزار تومن شده.
مكثي كرد و ادامه داد: حالا هم مي خوام اين تلويزيون رو درست به همون قيمت بفروشم كه پولش رو بدم به سپاه، تا خداي ناكرده مديون بيت المال نباشم.

ساكت شد. انگار به چيزي فكر كرد كه باز خودش به حرف آمد و گفت: حقيقتش از بازار هم خبر ندارم كه قيمت اين تلويزيون ها چنده.
مانده بودم چه بگويم. بعد از كمي بالا و پايين كردن مطلب، گفتم: امتحانش كردين حاج آقا؟
گفت: صحيح و سالمه.
گفتم من تلويزيون رو مي خوام، ولي توي بازار اگر قيمتش بيشتر باشه چي؟


گفت: اگر بيشتر بود كه نوش جان تو، اگر هم كمتر بود كه ديگه از ما راضي باش.

تلويزيون را با هم معامله كرديم، به همان قيمت شانزده هزار تومان. پولش را هم دودستي تقديم كرد به سپاه، بابت خرج و مخارج سفر حجّش.

 



free b2evolution skin
29
اردیبهشت

من نان امام زمان را نمی‌خورم که حلیم مشهدی عباس را هم بزنم

 

 

در پاسگاه، رئیس رو به روحانی کرد و گفت:

چرا از شخص اول مملکت تعریف نمی‌کنید!

حجت الاسلام شیخ مهدی شاه آبادی با صدای

بلند در جمع مردم و افراد پاسگاه جواب داد:

«من نان امام زمان را نمی‌خورم که حلیم مشهدی

عباس را هم بزنم»

 



free b2evolution skin
18
فروردین

به مناسبت سالگردشهادت شهیدصدر


ا

 

سید محمدباقر صدر (زادهٔ ۱۳۱۳ ـ ۱۳۵۳ و درگذشتهٔ ۱۳۵۹ ـ ۱۴۰۰) فقیه شیعه و فعال سیاسی عراقی بود. که گاه به شهید خامس نیز لقب گرفته است.[۱][۲][۳][۴]

ولادت

سید محمدباقر صدر از خاندان صدر[۵] در ۱۰ اسفند ۱۳۱۳ (برابر ۲۵ ذی‌القعده ۱۳۵۳) در شهر کاظمین به دنیا آمد.[۶] پدرش سید حیدر صدرعاملی بود. مادرش دختر شیخ عبدالحسین آل‌یاسین بود.[۷]

در ۱۴ سالگی پدرش را از دست داد و زیر نظر مادر و برادرش سید اسماعیل صدر قرار گرفت.[۸]
اقامت در نجف

در سال ۱۳۶۵ كه دوازده ساله بود به همراه برادرش سيد اسماعيل به نجف اشرف رفت تا نزد اساتيد مشهور حوزه علميه آن شهر به تحصيلات عالی بپردازد. او بخشی از سطوح را نزد برادرش آموخت. دوره عالی فقه و اصول را نزد سید ابوالقاسم خویی و شيخ محمدرضا آل ياسين گذراند.[۹] فلسفه اسلامى (اسفار ملاصدرا) را از صدرا بادكوبه‌ای آموخت و در كنار آن فلسفه غرب و نظرات فلاسفه غيرمسلمان را هم آموخت. [۱۰] گفته شده وی در دروس علامه جعفری در اين زمينه شركت كرده است.

او در فلسفه، اقتصاد، منطق، اخلاق، تفسیر و تاریخ نیز مطالعه و تحقیقاتی داشت.[۱۱] وی را می‌توان بنيانگذار منطق استقرائی در حوزه دانست.
شاگردان

سید محمد صدر؛
سید محمدباقر حکیم؛
سید کاظم حسینی حائری؛
سید محمود هاشمی شاهرودی (مرجع تقلید در قم، ریس قوه قضاییه از سال ۱۳۷۸ تا سال ۱۳۸۸ و نماینده کنونی مردم خراسان رضوی در مجلس خبرگان)؛
سید عبدالغنی اردبیلی؛
غلامرضا عرفانیان؛
محسن اراکی؛
سید کمال حیدری؛
سید محمدباقر مهری؛
سید عبدالهادی حسینی شاهرودی (نماینده مردم گلستان در مجلس خبرگان)؛
سید حسین حسینی شاهرودی؛
محمدابراهیم انصاری؛
سید علیرضا حائری؛
سید علی اشکوری؛


آثار و نگاشته‌ها

الف) آثار چاپ شده:

فدك فى التاريخ
غایة الفکر فی علم الاصول
فلسفتنا (به فارسی ترجمه شده است)
اقتصادنا (به فارسی ترجمه شده است)
ماذا تعرف عن الاقتصاد الاسلامی
الانسان المعاصر و المشکله الاجتماعیة (به فارسی ترجمه شده است)
البنک الاربوی فی الاسلام
دور الائمة فى الحياة الاسلامية
الاسس المنطقیه الاستقراء (به فارسی و انگلیسی ترجمه شده است)
بحوث فی شرح العروة الوثقی (در چهار بخش)
الفتاوی الواضحة (رساله عملیه)
منهاج الصالحین و التعلیقة علیه
الدروس فی علم الاصول معروف به حلقات.
مباحث الدلیل اللفظی
تعارض الادلة الشرعیة
بحث حول الولایة (به فارسی و انگلیسی ترجمه شده است)
بحث حول المهدی (با عنوان حماسه‌ای از نور به فارسی ترجمه شده است)
المرسل و الرسول و الرسالة
احکام الحج
نظرة عامة فی العبادات (به فارسی ترجمه شده است)
نظام العبادت فى الاسلام
لمحة فقیه عن دستور الاسلامیة (به فارسی ترجمه شده است)
الصورة الکاملة الاقتصاد فی المجتمع الاسلامی
الخطوط التفصیلیة عن الاقتصاد المجتمع الاسلامی
خلافة الانسان و شهادة الانبیاء
منابع القدرة فی الدولة الاسلامیة
البنک فی المجتمع الاسلام

ب) آثار چاپ نشده:

تعلیقه‌ای بر «صلاة الجمعة» از کتاب شرائع الاسلام
تعلیقه‌ای بر رساله عملیه مرحوم محمدرضا آل یاسین موسوم به بلغة الراغبین
تعلیقه‌ای بر «مناسک الحج» استادش مرحوم سید ابوالقاسم خویی
دراسات فی الفلسفة الاسلامیة المقارنة
العقیدة الالهیة فی الاسلام

ج) تقریرات:

بحوث فی علم الاصول (تقریرات اصول وی شامل مباحث دلیل لفظی، حجت و اصول عملیه است که سید محمود هاشمی شاهرودی آن را نگاشته است).
مباحث الاصول سید کاظم حسینی حائری

فعالیت‌های اجتماعی

تاسیس حزب الدعوه در سال ۱۳۷۷ هجری قمری
همکاری با جماعة العلماء در نجف
انتشار مجله الاضواء در سال ۱۹۶۱ میلادی

مبارزات

پس از درگذشت آيت الله العظمي محسن حکیم به دنبال یک نبرد طولانی با حزب بعث عراق به تدریج صدر به عنوان یک رهبر شناخته شده مورد توجه مردم قرار گرفت.[۱۵] او به علت مبارزاتش با حکومت بعثی عراق بارها توسط حکومت عراق دستگیر و زندانی شد. در آخرین مرحله وی را در خانه خود زندانی کردند و از رفت‌وآمد مردم به خانه او به طور جدی جلوگیری نمودند.
درگذشت

سرانجام در تاریخ ۱۶ فروردین ۱۳۵۹ (۱۹ جمادی‌الاول ۱۴۰۰) او را دستگیر کردند و به بغداد بردند و در تاریخ ۱۹ فروردین ۱۳۵۹ (۲۲ جمادی‌الاول ۱۴۰۰) صدام حسین وی و خواهرش بنت‌الهدی صدر را کشت.


free b2evolution skin
18
فروردین

برگزاری مراسم بزرگداشت شهید امر به معروف در حوزه علمیه حضرت زینب(س)

 

 

 

 

مراسم بزرگداشت شهید امر به معروف در مدرسه علمیه حضرت زینب سلام الله علیها یزد برگزارشد

دراین مراسم معاون فرهنگی پاره وقت مدرسه در مورد اهمیت امر به معروف ونهی ازمنکر سخنانی راایرادکرد وانجام این واجب فراموش شده توسط طلاب را خاطر نشان ساخت .در ادامه ی مراسم  ،کلیپ هایی از شهید خلیلی پخش شد .خانم خاتم الحسینی معاون فرهنگی حوزه علمیه حضرت زینب از طاب خواست تا تجربه های عملی خودرا از امربه معروف ونهی از منکر را در جلسات بعد بیان کنند


free b2evolution skin
9
اسفند

ماجرای پرتاب کفش شهید جعفرزاده به بنی صدر/حاج ابراهیم بصریت بالایی داشت

 

 

 

مادر شهید ابراهیم جعفر زاده در حاشیه یادواره شهدای فرمانده یزد  با لحنی مهربان اظهار داشت: نه من، نه همسرم و نه فرزندان شهیدم هیچ کدام قابل انقلاب نیستیم و هر چه انجام داده ایم وظیفه مان بوده است.

بانو “همدم جعفری” در رابطه با خصوصیات اخلاقی فرزندش گفت: همه چیزش خوب بود اخلاق، رفتار و کردارش عالی بود، به خواهران و برادرانش احترام خاصی قائل می شد، صله رحم برایش ارزش والایی داشت.

مادر شهیدان جعفر زاده افزود: ابراهیم در همه کارهایش از جمله در انجام عبادات مانند نماز و روزه خیلی مقید بود و همیشه اعمالش را مخلصانه و از روی خلوص انجام می داد.

وی اذعان داشت: تا زمان شهادتش ما نمی دانستیم او چه کاره بود و چه سمتی داشت و هر موقع من یا پدرش از در مورد شغلش سوال می کردیم می گفت :"من می رم و خیابون را می سابم”

خانم جعفری گفت: تا زمانی که پدرش به جبهه رفت و فهمید آقا ابراهیم فرمانده است، اخلاص در زندگیش حرف اول را می زد.

مادر سردار شهید ابراهیم جعفر زاده به بیان خاطراتی از پسرش در خصوص دشمنی با آمریکا و اسرائیل پرداخت و عنوان کرد: مرگ بر اسرائیل و مرگ بر آمریکا شعار همیشگی ابراهیم بود، بصیرت بالایی داشت دشمنی با آمریکا و ایادیش خط فکری شهید بود زمان بنی صدر می گفت:” بنی صدر دست نشانده آمریکا و اسرائیل است، آن زمان که بنی صدر کاندید ریاست جمهوری شد خیلی ناراحت بود خدا می دونه رفت خیلی با اون لج داشت، زمانی که بنی صدر برای تبلیغات انتخاباتی اش به اصفهان سفر کرده بود آقای جعفر زاده کفشش را در آورد و پرت کرد طرف بنی صدر ،و همیشه می گفت بنی صدر یکی از سرداران آمریکاست.

بانو همدم جعفری همچنین گفت: شهدا نیستند ولی راهشان که همان راه امام حسین است ادامه دارد و آنها هیچ گاه زیر بار ذلت نمی رفتند.

مادر شهیدان جعفر زاده اذعان داشت: اگر امروز فرزندانم بودند به همراه بود پدر و مادر و فرزندانشان به جبهه جهاد اقتصادی می رفتند.


**حاج ابراهیم جعفرزاده دومین فرمانده تبپ مستقل ۱۸ الغدیر یزد بود. ابراهیم در تاریخ1339/11/22 در یک خانواده مذهبی و متدین، در شهر شهیدپرور اصفهان بدنیا آمد.

 

منبع: یزد بانو



free b2evolution skin