29
اردیبهشت

عجله کار شیطان است

قال على عليه‏السلام :

«لا تعجلوا فى امرٍ حتّى تتبيّنوا؛(خطبه 173 نهج البلاغه)

در هيچ امرى عجله نكنيد تا اين كه تحقيق نماييد»

* * *

قبل از هر اقدامى اطلاعات لازم را كسب نموده و پس از بررسى و تحليل آن‏ها تصميم مناسب را اتخاذ نماييد.


free b2evolution skin
27
اردیبهشت

اهمیت تبلیغ

الامامُ الرِّضا عليه السلام : «رَحِمَ اللّهُ عَبْدا اَحْيا أمْرَنا،»[قال الرّاوي:] فَقُلْتُ لَهُ: «فَكَيْفَ يُحْيِي أمْرَكُمْ؟» قالَ: «يَتَعَلَّمُ عُلُومَنا و يُعَلِّمُها النّاسَ، فَإِنَّ النّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحاسِنَ كَلامِنا لاَتَّبَعُونا.»

امام رضا عليه السلام فرمودند: «رحمت خدا بر آن بنده اي كه امر ما را زنده كند» [راوي مي گويد:] عرض كردم: «چگونه امر شما را زنده كند؟» فرمود: «علوم ما را فرا گيرد و آن ها را به مردم تعليم دهد؛ زيرا اگر مردم محاسن سخنان ما را بدانند بي گمان از ما پيروي مي كنند.»

نكته ها و پيام هاي حديث:
1 ـ امام عليه السلام براي كساني كه احياي امر اهل بيت كنند دعا فرموده است.


2 - رحمت خداوند شامل شخصي مي شود كه امر معصومين عليهم السلام را تبليغ و زنده كند؛ (رحم الله عبدا احيا امرنا.)

3 ـ فراگيري معارف اهل بيت و تبليغ آن احياي امر ائمه معصومين عليهم السلام است؛ (يتعَلّم عُلومَنا و يعلمَها… .)

4 ـ بهترين راه تسخير قلوب مردم و كشاندن آن هابه سوي اهل بيت عليهم السلام ـ اعم از مسلمان و غيرمسلمان ـ تبليغ و گسترش سخنان گهربار معصومين عليهم السلام است؛ (لو عَلِمُوا مَحاسِنَ كَلامِنا لاَتَّبَعُونا.)

5 ـ علوم اهل بيت عليهم السلام چون به مبدأ وحي مرتبط است، زمينه ي پذيرش آن در هر انساني كه از فطرت الهي منحرف نشده باشد، وجود دارد؛ لاَتَّبَعُونا.

6 ـ واقعيت موجود؛ يعني، عدم پذيرش اسلام و مرام و مسلك اهل بيت عليهم السلام از سوي اكثر مردم دنيا، نشانگر نقص در تبليغ آئين اسلام و مكتب اهل بيت عليهم السلام از سوي مبلّغان اسلامي است ـ البته ناگفته نماند كه بخش بزرگي از اين نقيصه، ناشي از موانع متعددي است كه دشمنان بر سر راه تبليغ و گسترش دين مبين اسلام و مكتب اهل بيت عليهم السلام ايجاد كرده اند.





free b2evolution skin
27
اردیبهشت

خربزه سه روزه


مردي ادعاي پيغمبري کرد. او را نزد پادشاه بردند. پادشاه از او پرسيد: «معجزه ات چيست؟» گفت: «هر چه بخواهيد». شاه گفت: «خربزه اي براي ما حاضر کن». گفت: «سه روز به من مهلت بدهيد». شاه گفت: «همين حالا حاضر کن وگرنه تو را مي کشم!».

گفت: «اي پادشاه! انصافت کجا رفته؟ خداوند عالم با آن قدرتي که دارد، خربزه را در مدت سه ماه مي آفريند. حال من که پيغمبر او هستم، به من سه روز مهلت نمي دهيد؟!».


free b2evolution skin
27
اردیبهشت

خیر وشر

به حكيمي گفتند: چه كسي از عداوت مردم سالم مي ماند؟

جواب داد: آن كسي كه هيچ خير و شري از او ظاهر نشود.

به جهت آنكه اگر خير از او ظاهر شود اشرار با او دشمني كنند و اگر شر از او ظاهر شد اخيار با او دشمني كنند.


free b2evolution skin
27
اردیبهشت

رفتار خنثي (حکایت)

 


حکایت,حکایت خواندنی,حکایت جالب

بلا و نعمت خاص

از حكيمي پرسيدند: نعمتي كه بر صاحبش رشك نبرند، يا بلائي كه بر گرفتارش دلسوزي نكنند مي شناسي؟

گفت: آري، آن نعمت تواضع است و آن بلا تكبر.


عابد و دزد

مردي سجاده عابدي را دزديد. عابد چون ديد، دزد خجالت كشيد و سجاده را واگذاشت و گفت: نمي دانستم كه سجاده از توست. عابد گفت: چگونه نمي دانستي كه سجاده از تو نيست؟!

منبع:كشكول شيخ بهايي


free b2evolution skin
27
اردیبهشت

حکایت لقمان و میوه ها





حکایت لقمان, حکایت لقمان و میوه ها, حکایتهای لقمان


روزگاری، لقمان حکیم در خدمت خواجه ای بود. خواجه، غلام های بسیار داشت. لقمان بسیار دانا همواره مورد توجّه خواجه بود. غلامان دیگر بر او حسد می ورزیدند و همواره پی بهانه ای می گشتند برای بدنام کردن لقمان پیش خواجه.

روزی از روزها، خواجه به لقمان و چند تن از غلامانش دستور داد تا برای چیدن میوه به باغ بروند. غلام ها و لقمان، میوه ها را چیدند و به سوی خانه حرکت کردند. در بین راه غلام ها میوه ها را یک به یک خوردند و تا به خانه برسند، همه میوه ها تمام شد و سبد خالی به خانه رسید. خواجه وقتی درباره میوه ها پرسید، غلام ها که میانه خوشی با لقمان نداشتند.

گفتند: میوه ها را لقمان خورده است.

خواجه از دست لقمان عصبانی شد.

خواجه پرسید: «ای لقمان، چرا میوه ها را خوردی؟ مگر نمی دانستی که من امشب، مهمان دارم؟ اصلاً به من بگو ببینم، چگونه توانستی آن همه میوه را به تنهایی بخوری؟!»

لقمان گفت: من لب به میوه ها نزده ام. این کار، خیانت به خواجه است!»

خواجه گفت: «چگونه می توانی ثابت کنی که تو میوه ها را نخورده ای؟ در حالی که همه غلام ها شهادت می دهند که تو میوه ها را خورده ای!»

لقمان گفت: «ای خواجه، ما را آزمایش کن، تا بفهمی که میوه ها را چه کسی خورده است!»

خواجه برآشفت: «ای لقمان، مرا دست می اندازی؟ چگونه بفهمم که میوه ها را چه کسی خورده است؟ هر کسی که میوه ها را خورده است، میوه ها در شکمش است. برای این کار باید شکم همه شما را پاره کنم تا بفهمم میوه ها در شکم کیست.»

لقمان لبخندی زد و گفت: «کاملاً درست است. میوه ها در شکم کسی است که آن ها را خورده است. اما برای اینکه بفهمید چه کسی میوه ها را خورده است، لازم نیست که شکم همه ما را پاره کنید!

لقمان گفت: دستور بده تا همه آب گرم بخورند و خودت با اسب و ما پیاده به دنبالت بدویم.

خواجه پرسید: «بسیار خوب، اما این کار چه نتیجه ای دارد؟»

لقمان گفت: «نتیجه اش در پایان کار آشکار می گردد!»

خواجه نیز فرمان داد تا آب گرمی آوردند و همه از آن خوردند و خود با اسب در صحرا می رفت و غلامان به دنبال او می دویدند.

پس از ساعتی، لقمان و همه غلام ها به استفراغ افتادند. آب گرمی که خورده بودند، هر چه را که در معده شان بود، بیرون ریخت!

خواجه متوجه شد که همه غلام ها از آن میوه ها خورده اند، جز لقمان. خواجه غلام ها را به خاطر خوردن میوه ها و تهمت ناروا زدن به لقمان، توبیخ کرد و لقمان را مورد لطف قرار داد.

آری، وقتی یک بنده ضعیف مثل لقمان، چنین حکمت هایی دارد، پس آفریننده او که خداوند جهان است، چه حکمت ها دارد. و حکمت ها همه در پیش خداوند است.

منبع:tebyan.net



free b2evolution skin
24
اردیبهشت

اگر کاری خداخواهد
اگرآسان اگرمشکل


براندازدمسائل را
برانگیزد وسائل را


اگرکاری نخواهداو
اگرآسان اگرمشکل


براندازدومسائل را
برانگیزد وسائل را.

فاطمه چنارنازی.کلاس آیت الله خمینی


free b2evolution skin