27
اردیبهشت
خربزه سه روزه
مردي ادعاي پيغمبري کرد. او را نزد پادشاه بردند. پادشاه از او پرسيد: «معجزه ات چيست؟» گفت: «هر چه بخواهيد». شاه گفت: «خربزه اي براي ما حاضر کن». گفت: «سه روز به من مهلت بدهيد». شاه گفت: «همين حالا حاضر کن وگرنه تو را مي کشم!».
گفت: «اي پادشاه! انصافت کجا رفته؟ خداوند عالم با آن قدرتي که دارد، خربزه را در مدت سه ماه مي آفريند. حال من که پيغمبر او هستم، به من سه روز مهلت نمي دهيد؟!».
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب