26
تیر

نکته های عرفانی و تربیتی از آیت الله بهجت رحمةالله علیه (1)


* هیچ ذکری بالاتر و مهم تر از عزم پیوسته و همیشگی بر ترک گناه نیست ؛ یعنی تصمیم داشته باشید اگر خداوند صد سال هم به شما عمر داد  ؛ حتی یک گناه نکنید ، هم چنان که اگر صد سال عمر کنیدحاضر نخواهید شد یک بار ته استکانی زهر بنوشید ، حقیقت و واقع گناه هم ، زهر و سم است . اگر انسان یک گام در راه غیر رضای خدا بردارد ، دیگر گام های بعدی را نمی داند چه خواهد شد . همان گام اول او را به جایی که نمی داند خواهد کشید .


* خوب است که انسان اسم خود را در هر کار خیر بنویسد و خود را شریک گرداند ، زیرا فردای قیامت معلوم نیست کدام قبول و کدام رد شود .

*انسان چه قدربه مرگ نزدیک است و درعین حال ، چقدر آن را دور می پندارد و از آن غافل است !

* بعضی گمان می کنند که ما از ترک معصیت عبور کرده ایم ! غافل اند از این که معصیت ، اختصاص به کبائر معروفه ندارد ، بلکه اصرار بر صغیره هم ، کبیره است .

 

منبع :هفته نامه افق حوزه


free b2evolution skin
28
اردیبهشت

سیره خوبان/ پیشرفت مرحوم سیدبحرالعلوم به وسیله امداد غیبی

 

میرزای قمی قدس سره نقل کرده است:من با علامه بحرالعلوم به درس آقا باقربهبهانی می رفتم وبا او درس هارا مباحثه می کردم و غالبا درس ها را می نوشتم بعدمن به ایران آمدم.

پس ازمدتی،سیدبحرالعلوم بین علماودانشمندان شیعه،به عظمت وعلم معروف شد.من از شنیدن این خبرتعجب کرده،با خودمی گفتم:اوکه این اندازه استعدادنداشت چطوربه این عظمت علمی رسید؟

تااین که به زیارت عتبات عالیات مشرف شدم.درنجف اشرف،سیدبحرالعلوم رادیدم ومسئله ای راازایشان سؤال کردم.دیدم جدّاً اودریای علم استوحقیقتا،بایدبه او بحرالعلوم گفت.

بعدازاو سؤال نمودم: آقا،چگونه به این درجه ازعلم ودانش رسیدید؟

ایشان فرمودند:میرزاابوالقاسم،جواب سؤال شماازاسراراست،امابه شمامی گویم وتقاضادارم که تامن زنده ام برای کسی نقل نکنید.

بعدفرمود:شبی درمسجدکوفه آقایم حضرت ولی عصر(عج)رادیدم که مشغول عبادت است؛ ایستادم وسلام کردم جوابم راگفتندودستوردادندکه پیش بروم. من مقداری جلورفتم،ولی ادب کردم وزیادجلونرفتم.

فرمودند: جلوتر بیا؛پس چندقدمی هم نزدیک تررفتم.

ازهم فرمودند: جلوتربیا.من نزدیک شدم.

ایشان مرادربغل گرفتندوبه سینه مبارکشان چسباندند.دراین جا،آن چه خداخواست به قلب وسینه من سرازیرشد.



free b2evolution skin
7
اردیبهشت

برای خود یا برای خدا

حکایت عابد بنی اسرائیل و ابلیس
در میان بنی اسرائیل عابدی بود. وی را گفتند: فلان جا درختی است و قومی آن را می پرستند» عابد خشمگین شد، برخاست و تبر بر دوش نهاد تا آن درخت را برکند. ابلیس به صورت پیری ظاهر الصلاح، بر مسیر او مجسم شد، و گفت: ای عابد، برگرد و به عبادت خود مشغول باش! عابد گفت: نه، بریدن درخت اولویت دارد مشاجره بالا گرفت و درگیر شدند.

عابد بر ابلیس غالب آمد و وی را بر زمین کوفت و بر سینه اش نشست. ابلیس در این میان گفت: دست بدار تا سخنی بگویم، تو که پیامبر نیستی و خدا بر این کار تو را مامور ننموده است، به خانه برگرد، تا هر روز دو دینار زیر بالش تو نهم؛ با یکی معاش کن و دیگری را انفاق نما و این بهتر و صوابتر از کندن آن درخت است؛ عابد با خود گفت : راست می گوید، یکی از آن به صدقه دهم و آن دیگر هم به معاش صرف کنم و برگشت.

بامداد دیگر روز، دو دینار دید و بر گرفت. روز دوم دو دینار دید و برگرفت. روز سوم هیچ نبود. خشمگین شد و تبر برگرفت. باز در همان نقطه، ابلیس پیش آمد و گفت:کجا؟ عابد گفت:تا آن درخت برکنم؛ گفت : دروغ است، به خدا هرگز نتوانی کند. در جنگ آمدند. ابلیس عابد را بیفکند چون گنجشکی در
دست!

عابد گفت: دست بدار تا برگردم. اما بگو چرا بار اول بر تو پیروز آمدم و
اینک، در چنگ تو حقیر شدم؟ ابلیس گفت: آن وقت تو برای خدا خشمگین بودی و خدا مرا مسخر تو کرد، که هرکس کار برای خدا کند، مرا بر او غلبه نباشد؛ ولی این بار برای دنیا و دینار خشمگین شدی، پس مغلوب من گشتی.

منبع: کیمیای سعادت


free b2evolution skin
11
فروردین

روزانه نصف صفحه از کتاب شریف معراج السعاده را بخوانید و بدان عمل کنید.


از محضر آیت الله بهجت سئوال شد : برنامه ای جهت سیر و سلوک مرحمت فرمایید .

ایشان فرمودند: روزانه نصف صفحه از کتاب شریف معراج السعاده را بخوانید و بدان عمل کنید.

 


free b2evolution skin
23
بهمن

پندهايي از حاج محمّد اسماعيل دولابي (رحمة الله عليه)

1هر وقت در زندگي‌ات گيري پيش آمد و راه بندان شد، بدان خدا کرده است؛ زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتي که راهم را بستي؟ هر کسگرفتار است، در واقع گرفته ي يار است.
2. زيارتت، نمازت، ذکرت و عبادتت را تا زيارت بعد، نماز بعد، ذ کر بعد و عبادت بعد حفظ کن؛ کار بد، حرف بد، دعوا و جدال و… نکن و آن را سالم به
بعدي برسان. اگر اين کار را بکني، دائمي مي شود؛ دائم در زيارت و نماز و ذکر و عبادت خواهي بود.

3. اگر غلام خانه‌زادي پس از سال ها بر سر سفره صاحب خود نشستن و خوردن، روزي غصه دار شود و بگويد فردا من چه بخورم؟ اين توهين به صاحبش است و بااين غصه خوردن صاحبش را اذيت مي کند. بعد از عمري روزي خدا را خوردن، جا ندارد براي روزي فردايمان غصه دار و نگران باشيم.

4. گذشته که گذشت و نيست، آينده هم که نيامده و نيست. غصه ها مال گذشته و آينده است. حالا که گذشته و آينده نيست، پس چه غصه اي؟ تنها حال موجود است که آن هم نه غصه دارد و نه قصه.

صفحات: 1· 2


free b2evolution skin
18
آذر

گفتم

گفتم:چقدر احساس تنهایی می کنم.
گفتی:فانی قریب
همانا من نزدیکم.
گفتم:تو همیشه نزدیکی من دورم کاش می شد بهت نزدیک بشم.
گفتی:واذکر ربک فی نفسک تضرعا و خفیه"اعراف/205″
هر صبح و شام پروردگارت رو پیش خودت با خوف وتضرع وبا
صدای آهسته یاد کن.
گفتم:این هم توفیق می خواد.
گفتی:واستغفروا ربکم ثم توبوا الیه"هود/90″
پس از خدا بخواهید و بعد توبه کنید.
گفتم:با این همه گناه چه کار کنم؟
گفتی:والله سمیع علیم/الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبه “توبه/104″
خدا عزیز و دانا است.او آمرزنده گناه و پذیرنده توبه است.
گفتم:با این همه گناه برای کدوم گناهم توبه کنم؟
گفتی:ان الله یغفر الذنوب کلها
خدا همه گناها رو می بخشه.
گفتم:یعنی اگه بازم بیام منو می بخشی؟
گفتی:و من یغفر الذنوب الا الله “آل عمران/135″
بجز خدا کیه که گناها رو ببخشه؟
گفتم:نمی دونم چرا همیشه در مقابل این کلمات کم میارم؟آتیشم می زنه
ذوبم می کنه عاشق می شم توبه می کنم.
گفتی:ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین “بقره/222″
خدا توبه کننده ها و پاکیزه ها رو دوست داره.
گفتم:الهی و ربی من لی غیرک.
گفتی:الیس الله بکاف عبده"زمر/36″
خدا برای بنده اش کافی نیست؟
گفتم:در برابر مهربونیت چه کار کنم؟
گفتی:یا ایها الذین آمنوااذکروا الله ذکرا کثیرا/و سبحوه بکره واصیلا/هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمات الی النور وکان بالمومنین رحیما."احزاب/41/42/43″
ای مومنین خدا را زیاد یاد کنید وصبح و شب تسبیحش کنید او کسی است که خودش و فرشته هایش بر شما درود و رحمت می فرستن تا شما رو از تاریکی ها به روشنایی بیرون بیارن خدا نسبت به مومنین مهربونه
با خودم گفتم:خدا…….خالق هستی…….با فرشته هاش ……..به ما درود می فرستن تا آدم بشیم.

 


free b2evolution skin
13
آذر

ربا، جنگ با خدا

شهید مطهری علاوه بر مسائل دینی و اعتقادی، در برخی مسائل دیگر، مانند مسائل تاریخی و اقتصادی نیز وارد شده‌اند. نمونه‌ای از ورود ایشان به مسائل تاریخی، کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران» است که در آن به مناسبت بحث‌هایی که در جامعه‌ی آن زمان، بر ضد اسلام‌گرایی و ورود اسلام به ایران گفته می‌شد، گردآوری کردند. «مسأله‌ی ربا و بانک» نیز، یکی از کتاب‌های آن شهید بزرگوار است که برای پاسخگویی به سوالاتی که در خصوص این موضوع وجود داشت، توسط ایشان منتشر شد. اغلب مباحث این کتاب در قالب گفتگوهایی پیرامون این مسأله، مطرح و گردآوری شده است.

بانک، یکی از سازمان‌هایی است که در غرب شکل گرفته است. البته در دنیای اسلام نیز می‌توان نهادهای مشابه آن را پیدا کرد، منتها دستورات و کارکردهایی که برای بانک‌های غرب تعریف و پیاده شد، با آن چیزهایی که در جهان اسلام وجود داشت، بسیار متفاوت بود. از یک طرف این تفاوت، شبهات و سوالات بسیاری را در اذهان مسلمانان ایجاد کرد و از طرف دیگر، استفاده از نهادی به نام بانک، به عنوان یکی از لوازم زندگی جدید، اجتناب‌ناپذیر بود. از این رو، بحث پیرامون موضوع بانک و ارتباط آن با ربا، در جامعه‌ی اسلامی آن زمان بسیار رونق پیدا کرد و البته هنوز هم این بحث دامنه‌دار، ادامه دارد و ابهامات آن به طور کامل برطرف نشده است.

در کتاب مسأله‌ی ربا و بانک، شهید مطهری ضمن طرح بحث‌هایی در زمینه‌ی کارکردهای بانک و رابطه‌ی آن با ربا، در قالب بحثی دیگر، مسأله‌ی بیمه را نیز از منظر اسلامی مورد بررسی قرار می‌دهند و احکام آن را بررسی می‌کنند.

آن چیزی که در این کتاب قابل توجه است، احاطه‌ی شهید مطهری بر بحث‌های اقتصادی و درک درستی است که ایشان از روابط اقتصادی داشته‌اند. در مورد حرمت ربا، شهید مطهری چند نظریه را در این کتاب مطرح کرده‌اند. البته این نظریات، مبتنی بر بحثی است که پیرامون این مسأله، با شهید بهشتی و مهندس بازرگان برگزار شده است:
“…[نظر اول این است که] اساساً سرمايه از آن جهت كه سرمايه است نمى‏تواند سود داشته باشد؛ يعنى سود و ارزش فقط و فقط مربوط به كار است و بس، سرمايه به هيچ شكل نمى‏تواند توليد سود كند…”
این نظر بیان می‌کند که تنها در صورتی می‌توان منفعت کسب کرد، که کاری انجام شده باشد. به عبارت ساده‌تر، فقط کار است که دستمزد به آن تعلق می‌گیرد و تنها کارگر است که می‌تواند اجرت دریافت کند. بنابراین اگر کسی مثلا ماشینی داشته باشد و آن را اجاره دهد تا دیگران روی آن کار کنند، حق ندارد وجهی به عنوان اجاره‌بها بگیرد.
“…ما خودمان روز اول كه در اين زمينه صحبت مى‏كرديم، نظرمان بر اين اساس نبود كه سرمايه از آن جهت كه سرمايه است سود ندارد… ما مسئله حرمت ربا را بر اين اساس بيان كرديم كه ماهيت ربا قرض است و قرض از آن جهت كه قرض است نمى‏تواند سود داشته باشد، يعنى وام نمى‏تواند سود داشته باشد. معتقد بوديم كه سرمايه مى‏تواند سود داشته باشد اما در حالى كه در جريان است…”
خلاصه‌ی این نظر آن است که در جایی امکان ایجاد ارزش وجود دارد که به ازای آن ارزش، تولیدی صورت گرفته باشد. بنابراین نمی‌توان به ازای قرض، ربا گرفت. به علاوه، اگر سرمایه و کار با هم در خلق کاری سهم داشته باشند، سود نیز بین آن‌ها تقسیم خواهد شد. مثلا اگر فرض کنیم راننده‌ای با استفاده از ماشین یک نفر دیگر باری را حمل کرده است، این کار میان صاحب سرمایه (صاحب ماشین) و راننده تقسیم می‌شود. زیرا حمل آن بار، بدون وجود ماشین یا بدون وجود راننده غیرممکن است. یعنی این‌ها به تنهایی هرگز نمی‌توانند آن کار را انجام دهند. پس هر دو در آن کار سهیم‌اند و در سود حاصل نیز باید سهم ببرند.
“[طرفداران نظر سوم] تكيه‏شان روى ماهيت پول است كه پول اساساً نمى‏تواند سود داشته باشد… به اين معنى كه مى‏گويند اساساً ارزش پول نه ارزش واقعى است و نه ارزش مبادله‏اى، و مقصودشان از ارزش واقعى چيزهايى است كه براى زندگى انسان ضرورى است ولى قابل مالكيت و مبادله نيستند مثل هوا و نور. اين‌ها را مى‏گويند داراى ارزش واقعى است؛ و مقصودشان از ارزش مبادله‏اى، اشيائى است كه براى انسان مفيد است و قابل مالكيت و نقل و انتقال مى‏باشد و دست انسان در تهيه آن به كار افتاده، مثل همه كالاهاى ساخته شده. ولى پول را مى‏گويند نه ارزش واقعى دارد و نه ارزش مبادله‏اى، يك امر قراردادى است. يك ارزش قراردادى براى آن قائل شده‏اند براى تسهيل مبادلات…” 1
خلاصه‌ی نظر سوم این است که انسان‌ها، پول را به عنوان یک قرارداد بین یکدیگر وضع کرده‌اند. وگرنه پول چیزی جز تکه‌ای کاغذ نیست و نمی‌توان آن را با ارزش دانست. در حالی که کالاها، خودشان ارزشمند هستند. حال که کالا ارزش ذاتی دارد و پول در ذات خود بی اعتبار است، می‌توان از کالا کسب ثروت کرد ولی پول را نمی‌توان به عنوان عامل ایجاد ثروت در نظر گرفت.
هرچند شاید در این جا، بحث کمی پیچیده شده باشد، اما فهم این موضوع به درک درست دلیل حرمت ربا در اسلام (و دیگر ادیان آسمانی) کمک می‌کند. از طرف دیگر، با توجه به مشکل اقتصادی امروز جهان، که اقتصاددانان آن را ناشی از رباخواری بانک‌ها و دولت‌ها می‌دانند، می‌توان به حقانیت دستورات اسلامی پی برد.

منبع

_________________________________

1. مجموعه ‏آثار استاد شهيدمطهرى، ج‏20، ص:


free b2evolution skin