13
آذر

ربا، جنگ با خدا

شهید مطهری علاوه بر مسائل دینی و اعتقادی، در برخی مسائل دیگر، مانند مسائل تاریخی و اقتصادی نیز وارد شده‌اند. نمونه‌ای از ورود ایشان به مسائل تاریخی، کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران» است که در آن به مناسبت بحث‌هایی که در جامعه‌ی آن زمان، بر ضد اسلام‌گرایی و ورود اسلام به ایران گفته می‌شد، گردآوری کردند. «مسأله‌ی ربا و بانک» نیز، یکی از کتاب‌های آن شهید بزرگوار است که برای پاسخگویی به سوالاتی که در خصوص این موضوع وجود داشت، توسط ایشان منتشر شد. اغلب مباحث این کتاب در قالب گفتگوهایی پیرامون این مسأله، مطرح و گردآوری شده است.

بانک، یکی از سازمان‌هایی است که در غرب شکل گرفته است. البته در دنیای اسلام نیز می‌توان نهادهای مشابه آن را پیدا کرد، منتها دستورات و کارکردهایی که برای بانک‌های غرب تعریف و پیاده شد، با آن چیزهایی که در جهان اسلام وجود داشت، بسیار متفاوت بود. از یک طرف این تفاوت، شبهات و سوالات بسیاری را در اذهان مسلمانان ایجاد کرد و از طرف دیگر، استفاده از نهادی به نام بانک، به عنوان یکی از لوازم زندگی جدید، اجتناب‌ناپذیر بود. از این رو، بحث پیرامون موضوع بانک و ارتباط آن با ربا، در جامعه‌ی اسلامی آن زمان بسیار رونق پیدا کرد و البته هنوز هم این بحث دامنه‌دار، ادامه دارد و ابهامات آن به طور کامل برطرف نشده است.

در کتاب مسأله‌ی ربا و بانک، شهید مطهری ضمن طرح بحث‌هایی در زمینه‌ی کارکردهای بانک و رابطه‌ی آن با ربا، در قالب بحثی دیگر، مسأله‌ی بیمه را نیز از منظر اسلامی مورد بررسی قرار می‌دهند و احکام آن را بررسی می‌کنند.

آن چیزی که در این کتاب قابل توجه است، احاطه‌ی شهید مطهری بر بحث‌های اقتصادی و درک درستی است که ایشان از روابط اقتصادی داشته‌اند. در مورد حرمت ربا، شهید مطهری چند نظریه را در این کتاب مطرح کرده‌اند. البته این نظریات، مبتنی بر بحثی است که پیرامون این مسأله، با شهید بهشتی و مهندس بازرگان برگزار شده است:
“…[نظر اول این است که] اساساً سرمايه از آن جهت كه سرمايه است نمى‏تواند سود داشته باشد؛ يعنى سود و ارزش فقط و فقط مربوط به كار است و بس، سرمايه به هيچ شكل نمى‏تواند توليد سود كند…”
این نظر بیان می‌کند که تنها در صورتی می‌توان منفعت کسب کرد، که کاری انجام شده باشد. به عبارت ساده‌تر، فقط کار است که دستمزد به آن تعلق می‌گیرد و تنها کارگر است که می‌تواند اجرت دریافت کند. بنابراین اگر کسی مثلا ماشینی داشته باشد و آن را اجاره دهد تا دیگران روی آن کار کنند، حق ندارد وجهی به عنوان اجاره‌بها بگیرد.
“…ما خودمان روز اول كه در اين زمينه صحبت مى‏كرديم، نظرمان بر اين اساس نبود كه سرمايه از آن جهت كه سرمايه است سود ندارد… ما مسئله حرمت ربا را بر اين اساس بيان كرديم كه ماهيت ربا قرض است و قرض از آن جهت كه قرض است نمى‏تواند سود داشته باشد، يعنى وام نمى‏تواند سود داشته باشد. معتقد بوديم كه سرمايه مى‏تواند سود داشته باشد اما در حالى كه در جريان است…”
خلاصه‌ی این نظر آن است که در جایی امکان ایجاد ارزش وجود دارد که به ازای آن ارزش، تولیدی صورت گرفته باشد. بنابراین نمی‌توان به ازای قرض، ربا گرفت. به علاوه، اگر سرمایه و کار با هم در خلق کاری سهم داشته باشند، سود نیز بین آن‌ها تقسیم خواهد شد. مثلا اگر فرض کنیم راننده‌ای با استفاده از ماشین یک نفر دیگر باری را حمل کرده است، این کار میان صاحب سرمایه (صاحب ماشین) و راننده تقسیم می‌شود. زیرا حمل آن بار، بدون وجود ماشین یا بدون وجود راننده غیرممکن است. یعنی این‌ها به تنهایی هرگز نمی‌توانند آن کار را انجام دهند. پس هر دو در آن کار سهیم‌اند و در سود حاصل نیز باید سهم ببرند.
“[طرفداران نظر سوم] تكيه‏شان روى ماهيت پول است كه پول اساساً نمى‏تواند سود داشته باشد… به اين معنى كه مى‏گويند اساساً ارزش پول نه ارزش واقعى است و نه ارزش مبادله‏اى، و مقصودشان از ارزش واقعى چيزهايى است كه براى زندگى انسان ضرورى است ولى قابل مالكيت و مبادله نيستند مثل هوا و نور. اين‌ها را مى‏گويند داراى ارزش واقعى است؛ و مقصودشان از ارزش مبادله‏اى، اشيائى است كه براى انسان مفيد است و قابل مالكيت و نقل و انتقال مى‏باشد و دست انسان در تهيه آن به كار افتاده، مثل همه كالاهاى ساخته شده. ولى پول را مى‏گويند نه ارزش واقعى دارد و نه ارزش مبادله‏اى، يك امر قراردادى است. يك ارزش قراردادى براى آن قائل شده‏اند براى تسهيل مبادلات…” 1
خلاصه‌ی نظر سوم این است که انسان‌ها، پول را به عنوان یک قرارداد بین یکدیگر وضع کرده‌اند. وگرنه پول چیزی جز تکه‌ای کاغذ نیست و نمی‌توان آن را با ارزش دانست. در حالی که کالاها، خودشان ارزشمند هستند. حال که کالا ارزش ذاتی دارد و پول در ذات خود بی اعتبار است، می‌توان از کالا کسب ثروت کرد ولی پول را نمی‌توان به عنوان عامل ایجاد ثروت در نظر گرفت.
هرچند شاید در این جا، بحث کمی پیچیده شده باشد، اما فهم این موضوع به درک درست دلیل حرمت ربا در اسلام (و دیگر ادیان آسمانی) کمک می‌کند. از طرف دیگر، با توجه به مشکل اقتصادی امروز جهان، که اقتصاددانان آن را ناشی از رباخواری بانک‌ها و دولت‌ها می‌دانند، می‌توان به حقانیت دستورات اسلامی پی برد.

منبع

_________________________________

1. مجموعه ‏آثار استاد شهيدمطهرى، ج‏20، ص:


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...