21
اسفند

شهید مرتضی چوبداری

در حالي كه از دور مي‌آمد، مي‌خنديد. وقتي به ما نزديك شد، يك آيينه و يك شيشه عطر از جيبش بيرون آورد و به ما داد و گفت: «دوستان، من اين بار شهيد مي‌شوم؛ اين يادگاري را از من قبول كنيد تا هر وقت چشمتان به آن‌ها افتاد، به ياد من بيفتيد.» ما گريه كرديم و… بیشتر »

free b2evolution skin