حکم رهبری در مورد دف زدن
یا اباصالح المهدی:
مطابق نظر آيت الله خامنه اي
دف
461. حكم دف، بستگى به چگونگى استفاده از آن دارد، كه اگر به نحو لهوى مناسب مجالس عيش و نوش و گناه زده شود، دف زدن حرام است. و در مجالس و مناسبتهاى مذهبى در هر صورت بايد قداست و مقام اهل بيت (عليهم السلام) مراعات شود. استفتائات جديد.
1135: دف زدن توسط زنان درعروسیها چه حکمی دارد؟
ج: استفاده از آلات موسیقی برای نواختن موسیقی لهوی مضل عن سبیل الله مطرب جایز نیست.
تقریظ رهبری برای کتاب سرباز کوچک امام
کنایه سیاسی رهبر انقلاب در حاشیه تقریظ کتاب «سرباز کوچک امام»:
سستپیمانهای مغلوبدنیاشده، نگاهی به امثال این نوشتهی صادقانه و معصومانه بیندازند!
فضه
?از تاریخ ولادتش منابعی در دسترس نیست.
فضه، اصالتاُ از اهالی نوبیه بود.
(شهری در جنوب سودان یا جنوب مصر و شرق نیل)
?برخی او را هندی معرفی کرده اند.
?آنچه در منابع آمده است اینکه؛
بعد از اینکه حضرت زهرا(س) با امیرالمومنین(ع) ازدواج کرد، حضرت(س) از زیادی کارهای روزانه به سختی افتاد.
در این هنگام به پیشنهاد امام علی(ع) قصد داشت از رسول خدا(س) خادمی برای خانه بخواهد، اما پیامبراکرم(ص) در پاسخ به درخواست ایشان، فرمود :
《یا فاطِمَه(س)!
ﺃُﻋَﻠِّﻤُﻜُﻤَﺎ ﻣَﺎ ﻫُﻮَ ﺧَﻴْﺮٌ ﻟَﻜُﻤَﺎ ﻣِﻦَ ﺍﻟْﺨَﺎﺩِﻡِ؟》
آيا بهتر نيست چيزى به شما تعليم نمايم كه از خادم براى شما بهتر باشد؟
سپس تسبیحات را به ایشان آموخت و فرمود :
《ﺇِﺫَﺍ ﺃَﺧَﺬْﺗُﻤَﺎ ﻣَﻨَﺎﻣَﻜُﻤَﺎ ﻓَﻜَﺒِّﺮَﺍ ﺃَﺭْﺑَﻌﺎً ﻭَ ﺛََﻼﺛِﻴﻦَ ﺗَﻜْﺒِﻴﺮَﺓً، ﻭَ ﺳَﺒِّﺤَﺎ ﺛََﻼﺛﺎً ﻭَ ﺛََﻼﺛِﻴﻦَ ﺗَﺴْﺒِﻴﺤَﺔً، ﻭَ ﺍﺣْﻤَﺪَﺍ ﺛََﻼﺛﺎً ﻭَ ﺛََﻼﺛِﻴﻦَ ﺗَﺤْﻤِﻴﺪَﺓً》
ای فاطمه(س)!
هرگاه خواستید بخوابید، سی و سه مرتبه سبحان الله، و سى و سه مرتبه الحمدالله و سى و چهار مرتبه الله اكبر بگوييد.》
سپس حضرت زهرا(س) از آموختن این تسبیح خرسند شد و فرمود :
《رَضِيتُ عَن اللهِ و عَن رَسُولِه》
من از خدا و رسولش راضى شدم.
?بعدها فضه در يكى از جنگها به اسارت ارتش اسلام درآمد.
بعد از اینکه پیامبر اکرم(س) از مساعدت و دادن خدمتگزار به حضرت فاطمه(س) امتناع نمود و براى تقويت جسم و جان فاطمه(س) تسبيح هاى معروف را به دختر ارجمند خويش آموخت، طولى نكشيد كه آيه نازل شد و اين روحيه پيامبر(ص) را موجب رضايت پروردگار عالم و پاداش بزرگ الهى اعلام كرد، و در عين حال جلب رضايت و مساعدت فاطمه(س) را نيز مجاز و سبب خوشنودى خداوند دانست.
《وَ إِمّٰا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ اِبْتِغٰاءَ رَحْمَةٍ مِنْ رَبِّكَ تَرْجُوهٰا فَقُلْ لَهُمْ قَوْلاً مَيْسُوراً》
و اگر به امید رحمتى که از پروردگارت جویاى آنى، از ایشان روى مى گردانى، پس با آنان سخنى نرم بگوى. (اسراء ۲۸)
آنگاه آنطور كه ابن حجر عسقلانى هم نوشته است، رسول خدا(ص) فضه را به استخدام و خدمتگزارى فاطمه(س) مامور كرد و حضرت زهرا(س)او را فضه نامید.
?حضرت فاطمه(س) کارهای خانه را بین خود و فضه تقسیم می کرد؛ یک روز خود و یک روز فضه کارها را انجام میداد.
?قطب الدین رواندی می نویسد :
روزی سلمان فارسی به خانه فاطمه(س) آمد.
آن حضرت(س) را دید که در کنار آسیاب نشسته و به آرد کردن جو برای خانواده مشغول است.
دست بانوی دو سرا، مجروح شده و پینه بسته و خونش بر چوب آسیا لخته بسته است.
در همان حال فرزند کوچکش امام حسین(ع) در گوشه ای از خانه از گرسنگی در اضطراب و گریه است.
سلمان گفت : ای دختر رسول خدا(س)! دست های شما از آسیاب کردن مجروح شده است.
فضّه خادمه تان حاضر است چرا این کار را به او نمی سپارید؟
حضرت(س) فرمود :
?《اَوْصَـانى حَبيبِى رَسـُولُ اللهِ اَنْ تَكُونَ الْخِدْمَةُ لَها يَوْماً وَلى يَوْماً فَكانَ اَمْسِ يَوْمَ خِدْمَتِها وَالْيَوْمُ يَوْمُ خِدْمَتى》
رسول خدا(ص) به من وصیت کرده است که خدمت خانه یک روز با او باشد و روز دیگر با من و امروز نوبت من است.
?فضه در ماجرای بیماری حسنین(ع)، که علی(ع) و فاطمه(س) نذر کردند در صورت بهبودی آنان سه روز روزه بگیرند، با آنان همراه شد و چنین نذری کرد.
و آیات ۷ و ۸ سوره انسان درباره این ماجرا نازل شده است.
?حضرت علی(ع) هنگام دعوت به وداع فرزندان خود با پیکر مادر، فضه را هم خطاب قرار داده و فرموده است :
《یا أُمَّ كُلْثُومٍ(س) یا زَینَبُ(س) یا سُكَینَةُ یا فِضَّةُ یا حَسَنُ(ع) یا حُسَینُ(ع) هَلُمُّوا تَزَوَّدُوا مِنْ أُمِّكُم》
ای ام کلثوم(س)، ای زینب(س)، ای سکینه، ای فضه، ای حسن(ع)، ای حسین(ع)، بشتابید و بیایید با مادرتان وداع کنید.
?فضه بعد از شهادت حضرت زهرا(س)، به امام علی(ع) رسید.
و امام علی(ع) او را پس از آزادی به همسری ابوثعلبه حبشی درآورد.
فضه، از او یک پسر به دنیا آورد.
و بعد از مرگ ابوثعلبه، فضه با ابوملیک غطفانی ازدواج کرد.
فضه از ابوملیک دارای فرزندانی شد.
و پس از آن بیست سال زندگی کرد.
?فضه در نطق و خطابه قهرمان زبردستى بوده است، در جهت مساعدت و كمك به فاطمه زهرا(س) بانوى كم نظيرى بوده است و حتی در جریان یورش مهاجمین به خانه حضرت زهرا(س) با عمربن خطاب به مجادله برخاست.
?فضه را زنی صالح و باتقوا دانستهاند.
و در مقام عبادت و ارتباط با خداوند سراسر زندگى او از خلوص و معنويت موج مى زده است و آنطور كه تاريخ گواهى مى دهد، اين زن در مدت بيست سال از زندگى خود حتى گفتگو و مكالمات عرفى خود را هم با آيات قرآن كريم به ديگران مى فهمانيده است!
?فضه غالب عمرش را با فاطمه(س) و امیرمؤمنان(ع) گذراند.
زهد امام علی(ع) و عدالت فاطمه(س) دو اصلی بود که از همان روزهای آغازین حضور خود در بیت نبوت ?
مقام مالک اشتر
✅زیاد بن نَصر و شُریح بن هانی دو تن از فرماندهان لشکر امیرالمؤمنین(ع) بودند که در منطقه سور الروم، با ابوالاَعور سُلَمی، پیشرو لشکر معاویه و سپاهیانش مواجه شدند.
زیاد و شریح پس از آنکه آنها را به پیروی از امیرالمؤمنین(ع) دعوت کردند و آنها نپذیرفتند، ماجرا را نوشته و توسط حارث بن جُمهان به محضر امام(ع) ارسال کردند.
حضرت(ع) نامه آنها را خواند و سپس مالک را به حضور طلبیده و فرمود :
زياد و شريح نامه اى به من نوشته و منتظر فرمان هستند؛ بايد بهسوی آنها رفته و فرماندهی را به دست گیری!
زياد را به طرف راست و شريح را به سمت چپ لشکر بگمار تا من به خواست خداوند به زودى برسم.
در همین زمان، امام(ع) نامه اى هم به زياد و شريح نوشته و آنها را به پيروى از مالک اشتر امر فرمود.
متن نامه مذکور که حضرت(ع)، منزلت والای مالک را در آن بیان میکند، چنین است :
《وَقَدْ أمَّرْتُ عَلَيْكُمَا وَعَلَى مَنْ فِي حَيِّزِكُمَا مَالِكَ بْنَ الْحَارِثِ الْأشْتَرَ فَاسْمَعَا لَهُ وَأطِيعَا وَاجْعَلَاهُ دِرْعاً وَمِجَنّاً فَإِنَّهُ مِمَّنْ لَا يُخَافُ وَهْنُهُ وَلَا سَقْطَتُهُ وَلَا بُطْؤُهُ عَمَّا الْإسْرَاعُ إلَيْهِ أحْزَمُ وَلَا إسْرَاعُهُ إلَى مَا الْبُطْءُ عَنْهُ أمْثَل》
♦️من، فرماندهىِ شما و سپاهيان تحت امر شما را به مالک اشتر پسر حارث دادم.
گفته ی او را بشنويد و از فرمان او اطاعت كنيد و او را همچون زره و سپر، نگهبان خود برگزينید؛ زيرا كه مالک، نه سستى به خرج داده و نه دچار لغزش مى شود و نه در آنجايى كه شتاب لازم است كندى دارد، و نه آنجا كه كندى پسنديده است شتاب مى گيرد.
?منبع :
نهج البلاغه ترجمه مرحوم دشتی، نامه۱۳
زن مسلمان
من یک بانوی ایرانی مسلمانم
ﺍﺯ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﭘﺪﺭﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﯿﺸﺪ هرچه خریده بود اول به ﻣﻦ ﻣﯿﺪﺍﺩ ﻭ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﺳﻔﺎﺭﺵ پیامبر ﺍﺳﺖ …
?ﺍﻭﻝ ﻣﺮﺍ ﻣﯿﺒﻮﺳﯿﺪ ﺳﭙﺲ به ﺳﺮﺍﻍ ﺑﺮﺍﺩﺭﻡ ﻣﯿﺮﻓﺖ ﺗﺎ ﺳﻨﺖ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺭﺍ ﺑﺠﺎ ﺑﯿﺎﻭﺭﺩ …
?ﻃﺒﻖ ﺭﻭﺍﯾﺎﺕ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﺍ ﺧﻮﺵ ﻗﺪﻡ و سعادتمند ﻣﯿﺪﺍﻧﺴﺖ ﭼﻮﻥ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ?گل? ﺧﻄﺎﺏ ﻣﯿﮑﺮﺩ
?وقتی ازدواج کردم،وظیفه ی سنگین جهاد از دوش من برداشته شد و دادن یک لیوان آب به همسرم اجر جهاد در راه خدا را برایم داشت…
?خداوند برایم حق مهریه و نفقه قرار داده تا استقلال مالی داشته باشم و دستم جلو هیچ کس دراز نباشد…
از طرفی ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﻢ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﻋﻤﺮ ﺑﻪ ﺗﺤﺼﯿﻞ ﻭ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﻭ ﻫﻨﺮ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﻡ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﻏﺪﻏﻪﯼ ﺍﻣﺮﺍﺭ ﻣﻌﺎﺵ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ؛ ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺍﯾﻦ ﻭﻇﯿﻔﻪ ﺭﺍ ﮔﺮﺩﻥ ﭘﺪﺭ ﯾﺎ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﻧﻬﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ
?پدرم همیشه مواظب بود تا دلم نشکند و آزاری نبینم چراکه پیامبرش گفته است:
زنان مانند بلور اند حساس و شکننده، آنها را نیازارید…
?وقتی مادر شدم خدای مهربان از محبت و عشق خودش در من دمید تا نسل آینده بشر را تربیت کنم و به پاداش آن بهشت ﺭﺍ ﺯﯾﺮ ﭘﺎﯾﻢ قرار داد…
?ﺩﯾﻪ ﯼ ﭘﺪﺭ ﻭﺑﺮﺍﺩﺭ ﻭ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﺭﺍ ﺩﻭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻣﻦ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ
اگر_ﺑﻪ ﻧﺎﺣﻖ_ﺩﯾﮕﺮ ﻧﺒﻮﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﻣﺮﺍ ﺗﺎﻣﯿﻦ ﻣﺎﻟﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻣﺎﻓﺎﺕ ﺷﻮﺩ
?به مسلمان بودنم افتخار میکنم که پیامبرش گفته است :
چه فرزند خوبی است دختر
پرمحبت، کمک کار، مونس و همدم، پاک و علاقه مند به پاکیزگی
(ﻣﻌﻨﯽ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻣﻮﻫﺒﺖ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺭﻡ)
ﺣﺎﻟﻢ ﺍﺯ فمنیسمی ﺑﻬﻢ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ که ﻣﺮﺍ ﺑﺎ ﻣﺮدان ﻣﺴﺎﻭﯼ ﻗﻠﻤﺪﺍﺩ ﻣﯿﮑﻨﺪ.
ﻣﻦ تساوی ای ﺭﺍ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺻﺒﺢ ﺗﺎ ﺷﺐ ﭘﺎ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﻣﺮﺩﺍﻥ
ﺩﺭ ﮐﻮﭼﻪ ﻭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ بدوم ﮐﻪ ﺣﻘﻮﻕ ﻣﺪﺭﻥ ﺑﻮﺩﻧﻢ ﺭﺍ بگیرم
?من ریحانه ام
جایگاهم فراتر ازین حرفهاست
من یک زنم …
خالقم سوره ای به نامم نازل کرد!
من یک زنم…
خالقم طواف نساء را واجب کرده که بدون آن
حتی حج ات قبول نیست.
من یک زنم…
و خالقم گفته باید هفت بار
پا در جای پای یک زن،
هاجر
بگذاری
و آنقدر سعی کنی
تا خدایت تو را بپذیرد.
من زنم….
بهشت زیر پای مادر است…
روح انسان از درون من به او دمیده میشود…
هر روز پاسداری من از کودکم،
ثوابی عظیم دارد.
اگر یک ساعت همسرم، با محبت و انس با من باشد،
و به من خدمتی کند
برای او برابر با هزار سال عبادت است..
سرشت و صفات انسانها
از شیر من است…
عفت من
سرمایه الهی من است.
من
چرک نویس هیچ احساسی نمیشوم!!!
من عاشق سوره کوثرم…سوره اي كه گواهي ميدهد نسل پيامبر نسلي است كه از سلاله يك زن است.?