1
خرداد

کوک کن ساعت خویش

کوک کن ساعت خویش!اعتباری به خروس سحری نیست دگر؛دیرخوابیده وبرخواستنش دشوار است.

کوک کن ساعت خویش!که مؤذن شب پیش دسته گل داده به آب ودرآغوش سحر رفته به خواب و دراین شهرسحرخیزی نیست وسحرنزدیک است


free b2evolution skin
31
اردیبهشت

زیر باران


یا صاحب الزمان الغوث الأمان

دخترکی را تصور کن زیر باران که نه پدر دارد نه مادر چشمان و دستان و قلبش، تنها به برگی گره خورده که قطره ها به آرامی رویش سر می خورد و در یک جمله زرق و برق آن است که تمام دنیایش است و هم مظلوم است و هم گیر کرده در کودکی اش، گناه دارد، این طور نیست؟
حالا دخترک را رها کن و کمی به خودت بنگر اولاً یتیم شدیم از کسی که خوبمان را می خواهد و یکه و تنها در زیر باران اسیدی، جدا افتاده از صراط مستقیم رها شدیم و تازه اگر می فهمیدیم که چقدر عقب افتاده ایم و چقدر از قافله دوریم خوب بود. این را که بسیار واضح است را هم نمی فهمیم و در زرق و برق بازیچه های دنیا مانده ایم، بهتر بگویم هم مظلومیم و هم گیر کرده در کودکی ،گناه داریم، نه!


free b2evolution skin
31
اردیبهشت

بسم رب الحسین


به پیش، عبور از تنهایی دستور واصله است. باید از خویش گدشت و به او رسید؛ باید پرواز را سریع تر آموخت و آن جاست،ببنید همه به آن سمت می روند، بالا، برای این آن را عروج نامیده اند.
از شهیدی شنیدم که می گفت: ” تا کسی از سیم خاردارهی نفس خود نگذرد از سیم خاردار های دشمن نمی تواند بگذرد".
تمرین رزمی شبانه در دستور کار همه است، اگر در دل شب از زیر سیم خاردارهای نفس نگذریم دم صبح تیربارچی شیطانهمه بچه ها را  قلع و قمح می کند. از دل شب استفاده کنید، سلاح گریه در دستانتان است ، کمی سرا کج کنیداز زیر سیم خاردارها گذشته اید.
هنوز صدای یا حسین بچه ه در گوشم هست، وقت خدا حافظی نجوای عاشقانه « التماس دعا»، این جمله چقدر آشناست، همه بهم این را می گفتند؛ ولی براستی چرا آنانکه می پرند گویی این را فراموش می کند!
بخودم می گویم: حق دارند، آنطرف این سیم خاردارهای خشن آنقدر جذاب است که دیگر مدهوشی اجازه نمی دهد کسی این بی سر و پا  را یاد کند. هر چه بخواهی هست، آنقدر فضای برای « یا حسـین» گفتن هست…!    جای ما خالی.
و به این می اندیشم، جای من اینجا نیست، گویا وقت آمدن تِرَن را اشتباه سوار شدم …
اما نه ، گویا میان راه خواب مرگ مرا فراگرفته ، خط شهادت را سوار نشدم
و هر چه غصه بخورم فایده ای ندارد، باید از اول سوار تِرن شوم.
ای کاش این بار دیگر در تقاطع شهادت که بای خط عوض کنم خواب نباشم…
کلب الحسین ع


free b2evolution skin
31
اردیبهشت

راهکار برای رهایی از ناراحتی ها و رنج ها

ادکارت تاله معتقد است که ما مشکلات را خلق و از آنها حفاظت می کنیم زیرا به ما هویت می بخشند. این جمله روشن میکند که چرا ما اغلب به رنج هایمان خیلی بیشتر از قدرت تاثیرگذاریشان اهمیت می دهیم.

ما اشتباهات گذشته را بارها و بارها در ذهن مان مرور می کنیم و به حس خجالت و پشیمانی اجازه می دهیم که بر اعمال ما در زمان حال تاثیر بگذارند. به نگرانی و ناامیدی در مورد آینده می چسبیم گویی که این کار به ما قدرت می دهد. ما استرس را در ذهن و جسم مان نگه می داریم که این کار باعث ایجاد مشکلات جدی برای سلامتی مان می شود و این تنش ها را به عنوان یک چیز عادی می پذیریم.

اگرچه که ممکن است این نصیحت آجان شاه ساده به نظر برسد اما در آن نکات زیادی نهفته است:

“اگر کمی از نگرانی های خود کم کنید به کمی آرامش دست پیدا می کنید و اگر عمده نگرانی های خود را رها کنید به آرامی عمیق می رسید.”

وقتی زندگی ساده است فرصت وجود دارد. همیشه وقت برای قبول آن وجود دارد. هر لحظه فرصتی است برای رها شدن و حس آرامش. در ادامه 40 راهکار برای شروع ارائه شده است:

از ناامیدی در مورد خود و زندگی تان رها شوید.

1. یک مهارت جدید یاد بگیرید. به جای اینکه به کارهایی بچسبید که هیچ وقت در آنها پیشرفت نمی کنید.

صفحات: 1· 2


free b2evolution skin
31
اردیبهشت

حق مادر

” حق مادر این است كه بدانی او تو را در جایی نگه داشته كه كسی نگه نمی دارد و از میوه ی دلش به تو داده كه كسی به كسی نمی دهد و از تو با همه ی وجودشان گوش و چشم و دست و پا و موی و پوست، با شادمانی و سرور نگهبانی و نگهداری كرده، و ناملایمات غم و اندوه و نگرانی ها را تحمل می كند و شادان و خرم است كه تو را سیر نماید و خود گرسنه بماند، تو را بپوشاند و خود برهنه باشد، تورا سیراب كند و خود تشنه بماند، خود در آفتاب باشد و بر تو سایه افكند، با تحمل مشقت، آرامش و تنعم تو را فراهم آورد و با پذیرش رنج بی خوابی تو را از لذت خواب بهره مند سازد، شكمش ظرف وجود تو و دامنش پناهگاه امن تو و سینه اش چشمه جوشانی برای رفع عطش تو، و جانش فدای تو شده و سرد و گرم روزگار را به خاطر تو پذیرا گشته است، پس باید به پاس این همه محبت و زحمت، شكرگزار او باشی، و هرگز نمی توانی مگر خدایت یاری كند. ”

(حیدری نراقی، علی محمد، رساله حقوق امام سجاد علیه السلام: شرح نراقی، ص 293)


free b2evolution skin
31
اردیبهشت

عزت امروز اسلام ومسلمین ثمره خون شهدا است

شهيد محمد مهدي خادم الشريعه در وصيت نامه خود آورده است: عزت امروز اسلام و مسلمين ثمره خون شهدا است.

به مناسبت شهادت سردار شهيد محمد مهدي خادم الشريعه سالروز شهادتش را گرامي داشته و به طور مختصر گذري بر زندگاني اين شهيد بزرگوار و رشادت هايش دارد.

گذري بر زندگاني شهيد…

خردادماه سال 1337 بود كه محمد مهدي در شهرستان سرخس چشم به جهان هستي گشود. پدرش به دليل علاقه فراواني كه با ساحت مقدس امام رضا(ع) داشت، به همراه خانواده به شهر مشهد عزيمت نمود و از آن پس محمد مهدي در سايه ملكوتي امام رضا (ع) زندگي را تجربه كرد. دوران تحصيل با موفقيت به پايان رسيد و آغاز جواني با قيام و مبارزه مردم همزمان شد.ساواك بارها براي دستگيري مهدي نقشه كشيد اما هر بار با زيركي او مواجه و در اجراي نقشه هايش موفق نشد.

پس از پيروزي انقلاب، نظم و مديريت تشكيلاتي اش باعث شد تا مسؤوليت دفتر فرماندهي سپاه پاسداران خراسان را به او واگذار كنند. پس از آن، دوره فشرده خلباني را در تهران طي كرد و راهي جبهه هاي جنوب شد. در آنجا نيروهاي خراساني را در تيپ 21 امام رضا (ع) سازماندهي كرده، خود به عنوان اولين فرمانده، مسؤوليت رهبري اين تيپ را به عهده گرفت.

حماسه آفريني هاي او و يارانش در چزابه چنان بود كه پير جماران در وصفشان فرمود: «كار رزمندگان ما در چزابه در حد اعجاز بود و اين اعجاز به حول و قوه الهي از بازوان پرتوان رزمندگان به خصوص رزمندگان تيپ 21 امام رضا (ع) به فرماندهي اين سردار شهيد نمايان شد.»

محمد مهدي در عمليات بيت المقدس در تاريخ سي و يكم ارديبهشت ماه سال 1361 به دست باغبان هستي گلچين شده و به ياران كربلايي اش پيوست. پيكر مطهرش را در حرم با صفاي امام رضا (ع) به خاك سپردند.


بزرگترين عيدي…

صبح روز مبعث، حال و هواي عجيبي داشت. همراه بقيه نيروها براي اداي نماز صبح حاضر و پس از نماز با حالت معنوي خاصي، در يك گوشه مشغول راز و نياز شد. موقع صبحانه هر چه اصرار كرديم كه سر سفره بيايد، گفت:«مي خواهم صبحانه را از دست پيامبر در بهشت ميل كنم.»

بعد از صبحانه يكي از دوستان سيبي به او تعارف كرد. محمد نگاهي به آن سيب انداخت، خنديد و گفت:«نه، دلم مي خواهد امروز از ميوه هاي بهشتي بخورم.» هنوز روز به پايان نرسيده بود كه محمد مهدي بزرگترين عيدي عمرش را از دستان رحمة للعالمين دريافت نمود و با تناول ميوه شيرين شهادت به بهشت جاودان وارد شد.

و آن جمعه مقدس…

سرنوشت محمد مهدي در سه جمعه مقدس رقم خورده بود. سه جمعه اي كه با ياد آقا امام زمان (عج) و آرزوي ظهورشان شكل گرفت و سير زندگي يكي از ياران آن حضرت را در خود خلاصه كرد. جمعه اول، روز تولد مهدي كه همزمان با بيست و پنجم ذيقعده (روز دحوالارض) بود.

دومين جمعه، روز بيست و هفتم رجب ، عيد مبعث رسول اكرم (ص )كه به فيض شهادت نائل آمد.

و جمعه آخر روز تشييع و خاكسپاري اش كه با چهارم شعبان ،ايام ميلاد مبارك سالار شهيدان و علمدار كربلا حضرت ابوالفضل (ع) مصادف شده بود.

به اميد آن جمعه اي كه محمد مهدي و هزاران يار گلگون پيكرش به همراه صاحب الامر و الزمان (عج)، زمين را از جور و ستم پاك گردانند.


free b2evolution skin
31
اردیبهشت

حق مادر

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ /> ayout v:ext="edit">


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم