10
آذر

برکات وجود امام غایب

امام معصوم علیه السلام حجت و خلیفه خداوند بر روی زمین است. او مانند پیامبر از سوی پروردگار برگزیده می‌شود. امام تمام مسؤولیت‌های رسول گرامی اسلام صل الله علیه و آله و سلم به جز دریافت وحی تشریعی را بر عهده دارد، اگر پیشوای معصوم از دیدگان ما پنهان باشد و نتواند به بیان قرآن و احكام و تشكیل حكومت بپردازد، آیا می‌تواند با این حال در حیات بشری تأثیر گذار باشد؟

در این نوشتار برخی از آثار و بركت‌های امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف كه نهان از چشمان ما است، به صورت خلاصه بیان می‌شود.

اول: امید بخشی

نقش حیاتی و شگفت انگیز امید در سعادت فرد و جامعه بر كسی پوشیده نیست، وقتی امید می‌آید تلاش و حركت جایگزین رخوت و سستی می‌شود و در یك سخن؛ انسان به امید زنده است. مهمترین دلیل شكست مسلمانان در جنگ احد، شایعه شهادت رسول خدا صل الله علیه و آله و سلام بود. وقتی این خبر دروغ پخش شد، عدّه كمی به اندازه انگشتان دست، اطراف پیامبر باقی ماندند.(1) شیعه با اعتقاد به امامی كه زنده است و حاضر و ناظر و پشتیبان آنان است، خود را حفظ كرده و به پیش می‌رود ولی اهل سنت اعتقاد دارند، مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در آخرالزمان به دنیا می‌آید و سپس ظهور خواهد كرد.

آنان به امام زنده معتقد نیستند به همین دلیل جوامع سنی نشین عموماً دارای انتظاری سرد و خاموش هستند ولی انتظار در جوامع شیعی، زنده و نیرو آفرین است. دلیل این نشاط دو نكته اساسی است:

1. شیعه با اعتقاد به وجود امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و قدرت و علم گسترده او، خود را دارای پشتوانه قوی و فولادینی می‌بیند، چون كوهی استوار در برابر دشمن می‌ایستد و به پیش می‌رود.

2. شیعه، با اعتقاد به نقش و تأثیر انسان‌ها در پایان یافتن غیبت امامشان و برپایی عدالت در جهان، تلاش خود را برای فراهم كردن زمینه‌های ظهور انجام می‌دهد كه نمونه بارز آن انقلاب اسلامی ایران است.

دوم: امنیت بخشی

پروردگار عالم هر روز شاهد نافرمانی و ظلم و فساد بندگانش بر روی زمین است. اگر به خاطر وجود مبارك امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و عدالت گستری او نبود تا كنون بارها اهل زمین را نابود كرده بود. به همین جهت در روایات ما به تعبیرهای مختلف آمده است: اگر حجت بر روی زمین نباشد، زمین اهل خود را فرو می‌برد.(2) امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف فرمود: من پناه اهل زمین هستم آن چنانكه ستارگان پناهگاه ساكنان آسمانند.(3)

سوم: رابط میان آسمان و زمین

یكی از ویژگی‌های شیعه دوازده امامی برقراری رابطه آنان با خداوند به وسیله نماینده اوست. با آمدن پیامبر اسلام، رابطه ادیان پیشین با آسمان قطع شد و با رحلت پیامبر اكرم صل الله علیه و آله و سلام رابطه اهل سنت با آسمان بریده شد ولی شیعه با اعتقاد به جانشینی پیشوایان معصوم از طرف خداوند، این ارتباط را حفظ كرد. در میان گروه‌های شیعه نیز، این شیعه دوازده امامی است كه با اعتقاد به امام مهدی به عنوان امام غایب هنوز پیوند خود را با آسمان نگه داشته و ریسمان محكم الهی را رها نكرده است.

در دعای ندبه می‌خوانیم: «أَینَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَینَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاء»(4)؛ كجاست آن وسیله پیوند میان آسمان و زمین.

چهارم: حافظ علوم و اسرار الهی

ادامه »


free b2evolution skin
10
آذر

فلسفه وضو و نماز از دید متافیزیکی

هنگامی که نیت بر عمل وضو صورت می گیرد (ولو در ذهن ) “ریسمان روحی” -(که توسط روشن بینان دربالای سر هر انسان مشاهده شده و در افراد معمولی به نازکی تار عنکبوت است ولی در افراد پیشرفته روحی تا یک سانتیمتر می تواند ضخامت داشته باشد) درخشانتر و قطورتر می شود. در واقع محل آن در ساهاسرارا چاکرا (چاکرای هفتم ) است و همانطور که می دانیم این چاکرا سرچشمه و نقطه شروع تجلی تمام چاکراهاست. در ادامه باید گفت که هرچه چاکرای ساهاسرارا بیشتر باز باشد میزان گره ها و قفلهای شش چاکرای باقی مانده باز شده و انرژی هایشان با بالاترین فرکانسهای ممکن ساطع می گردد. به محض اینکه چاکرای تاج کاملا” آگاه شود , کار جذب انرژی کیهانی اش به پایان می رسد و شروع می کند به تشعشعات انرژی بر طبق آکورد خودش.واین است آن رمزی که می گویند باید همیشه نیت خیر داشته باشید. با تفکر به نیکیها و داشتن نیت پاک هر لحظه بر میزان باز شدن ساهاس رارا افزوده می گردد. که با قطورتر شدن آن انرژی روحی بیشتری (شیوا) بدرون فرد وارد می گردد (وجه خالص انرژی الهی) .

حال با شروع عمل وضو , ابتدا صورت را می شوییم , پوست بدن قابلیت جذب و نگهداری میزان زیادی انرژی را در خود دارد . انرژی های اضافی که ناشی از مشغله ها , استرسها , امواج منفی و دیگر موارد است در ان هستند. ما حداقل در روز سه بار وضو می گیریم و با اینکار سه با ر پاکسازی صورت می پذیرد. البته میزان انباشت انرژی منفی در پوست صورت بدلیل حساسیت بیش از اندازه آن از سایر جاها بیشتر است.

با دست کشیدن روی فکها بر چاکرای فرعی فک تاثیر می کنیم و این عمل اثر مستقیمی روی سیستم اعصاب و حافظه دارد.از نظر علمی آب قادر است مقدار زیادی انرژی در خود ذخیره سازد .حال چرا از آب سرد بجای گرم استفاده کنیم بهتر است علت آن این است که آب سرد قابلیت جذب انرژی بیشتری دارد نسبت به آب گرم(آبگرم بدلیل فاصله بیشتر بین ملکولی, خود حاوی مقدار زیادی انرژی است و قابلیت جذب زیادی ندارد).

در مرحله بعد با هر دست روی دست دیگرآب میریزیم. در بیان علت آن باید گفت که اصلی ترین کانال انرژی بدن , در اصطلاح “سوشومنا” می باشد که این کانال اصلی, در ناحیه شانه ها به دو کانال فرعی تقسیم می گردد که در نهایت به دو دست می رسد . در ادامه , این کانال اصلی, در ناحیه خاجی به دو بخش دیگر تقسیم شده, وارد پاها می گردد. در امتداد این کانال اصلی , کانالهای فرعی دیگری موجود است که هر کدام به عضو و اندام خاصی بر می گردد. در جای جای سوشومنا مخروط مانندهای کوچک و بزرگی وجود دارد که دایما” در حال چرخش هستند(چاکراها). حال ما بر آرنج(برای مردان) آب می ریزیم و دست می کشیم تا انتهای انگشتان, با این کار انرژی های منفی از این کانال فرعی زدوده می شود .حرکت روبه جلو باعث تحریک این نادی و تخلیه شدید انرژی راکد و منفی در آن می گردد . لمس کردن تا کف دست و نوک انگشتان ادامه می یابد . به این می ماند که انرژی های منفی را مشایعت می کنیم تا کاملا” خارج گردد. با این عمل هم چاکراهای کف دست بدلیل لمس سریع فعال می شوند وهم بین انرژی های چپ و راست بدن تبادل و تعادل صورت می پذیرد . در توضیح تبادل دو دست باید گفت که در فلسفه قدیم چین , شناخت به سه مهم تقسیم می شود :

1-یانگ : بمعنی “روشنایی خورشید"(مثبت). از خصوصیات آن خورشید , آسمان , فعالیت , درخشندگی و خشونت است . در طرف چپ قرار گرفته و سیاهرنگ است , رقم آن فرد و سایر ارقام یانگ نیز طاق هستند.

2-این : بمعنی “فقدان روشنایی ” و به معنی سایه , تاریکی است (منفی) . از خصوصیات آن زمین , ماه , عدم فعالیت , کدورت , نرمش و خلا است . در طرف راست قرار گرفته و سفیدرنگ است , رقم آن زوج (دو) و ارقامش جفت هستند.

3-تائو: وجود تضاد بین شب و روز, اختلاف روشنایی و تاریکی , گرما و سرما , خشکی و رطوبت می باشد. این قانون جوهر و چکیده عالم است.

در واقع با اتصال دست چپ وراست به یکدیگر بین این دو انرژی تبادل صورت می گیرد .

 

مرحله بعد مسح سر است. با این عمل ساهاسرارا چاکرا تحریک می گردد . قبلا” در مورد تحریک آن وتاثیرات آن در سطور پیشین توضیح داده شده است. از دیگر تاثیرات آن می تواند ایجاد تعادل بین نیمکره های چپ و راست بدن کند و به این ترتیب در احساسات و عواطف (نیمکره راست) و نیز در تفکر و منطق متعادل گردد.

مرحله بعدی مسح پاهاست که دو اثر دارد. اول اینکه نیمه بالایی بدن با نیمه پایینی تبادل انرژی می کند و به این ترتیب نوعی توازن صورت می گیرد.

تاثیر دوم آن تحریک چاکراهای کف پاست و این امر سبب دریافت انرژی بیشتر از زمین می گردد . به این طریق , یعنی با تداوم وضو در کارها , چاکراهای پاها همواره تقویت شده و لذا همواره انرژی بیشتری از طریق پاها وارد مولادهاراچاکرا و شوادهیستاناچاکرا (چاکرای جنسی) می گردد و به این طریق فرد کمتر دچار خستگی می گردد. به این ترتیب فرد دارای استحکام و قوت درونی می گردد. فرد با خوش بینی بر روی زمین زندگی کرده, همواره شاکر و سپاسگزار خواهد بود. ورود انرژی بیشتر به مولادهارا خیلی اهمیت دارد چراکه این چاکرا اساس نیروی حیات تمام چاکراهای بالاتر را شکل می دهد و سرچشمه نیروی حیات است. در این چاکرا منبع لایزال انرژی کندالینی (یانگ) وجود دارد . سوشومنا , آیدا و پینگالا که سه کانال اصلی انرژی بدن هستند نیز از این چاکرا شروع می شوند.

گفتگوی دینی


free b2evolution skin
9
آذر

اثر اشک امام حسین(علیه السلام )

نسوختن دست يك نفر از اهل جهنم به جهت اشك چشم باكيان سيدالشهداء عليه السلام


در كتاب مفتاح الجنة روايت است كه در روز قيامت جبرئيل امين از درگاه رب العالمين استدعا مى نمايد، كه يا رب مى خواهم مرا اذن شفاعت مرحمت فرمايى ، كه يك نفر از امت خاتم الانبياء عليه السلام را شفاعت كنم .
حق تعالى مى فرمايد: اى جبرئيل در فلان مكان جهنم ، يك نفر گناهكار باقى مانده است او را به تو بخشيدم ، چون جبرئيل بيايد او را دريابد كه مثل زغال سوخته و سياه شده ، اما يك دست او نسوخته .
عرض مى كند الهى سبب چيست ؟
كه همه اعضاى اين عاصى سوخته وسياه شده مگر يك دستش كه اصلا نسوخته است ؟
خطاب مستطاب مى رسد كه يا جبرئيل آن شخص روزى به ماتم خانه پيغمبرم محمد المصطفى ، صلى الله عليه و آله حسين مظلوم مى گذشت ، و اشك يكى از عزاداران امام حسين عليه السلام بردست او چكيده به سبب احترام آن اشك حسينى او را با آتش نسوزانيديم


كشكول النور: ج 2، ص 9به نقل از كتاب مفتاح الجنة


free b2evolution skin
8
آذر

شب زنده داران باهوش‌تر هستند



محققان بر اساس تحقیقات جدید خود در انگلیس دریافتند که افراد شب زنده دار باهوش‌تر هستند.
به گزارش مشرق به نقل از فارس، همگان معتقدند که خوابیدن زودهنگام به تجدید سلولهای مغزی کمک می‌کند و به انسان قدرت بیشتری برای تعادل می‌دهد اما برخلاف این پیش بینی دائمی، تحقیقات جدید در انگلیس نشان می‌دهد افرادی که شب زنده داری می‌کنند؛ باهوش تر از افرادی هستند که زودهنگام می‌خوابند.

این تحقیقات به وجود رابطه بین شب زنده داری و هوش اشاره می‌کند به ویژه که این تحقیقات شب زنده داران را در گروه افراد باهوش زیاد طبقه بندی می‌کند.

محققان در تحقیقات خود به این نتیجه رسیدند: میانگین هوش گروهی که زودهنگام می‌خوابند کمتر از میانگین هوش در معیار جهانی است در حالی که هوش زیاد متعلق به کسانی است که زودهنگام نمی‌خوابند.

این تحقیقات از شمار زیادی از شهروندان انگلیسی انجام شد و محققان ساعات خواب آنها به ویژه در تعطیلات را زیر نظر گرفتند و دریافتند که بین میانگین هوش و ساعات شب زنده داری ارتباط وجود دارد.

این تحقیقات تحول جدیدی به شمار می‌رود زیرا مزایای عادتی را همواره پزشکان به ما توصیه کرده‌اند که از آن دوری کنیم یعنی دیر خوابیدن را توضیح می‌دهد.منبع


free b2evolution skin
8
آذر

تربة الامام الحسين ( عليه السلام) في متحف العتبة الحسينية المقدسة تتحول من لونها الطبيعي الى اللون الاحمر تزامناً مع ذكرى عاشوراء

 

شبکه ماهواره ای کربلا که زیر نظر عتبه مقدسه امام حسین علیه السلام فعالیت می کند دیروز ( عاشورای حسینی 1434 برابر با 5 آذرماه 1391 ) تصاویری را بطور زنده از موزه ی آستانه حسینی علیهالسلام را پخش کرد که تربت قتل گاه سیدالشهداء علیه السلام به رنگ خون درآمده است . ‏

منبع


free b2evolution skin
6
آذر

7 درمان فوری برای سرماخوردگی

آب ریزش بینی، بی حالی، کیپ شدن دماغ و غیره از علائم شایع سرماخوردگی است که احساس ناخوشایند به همه می‌دهد. در این مقاله چند روش سریع برای درمان این علائم ارائه می‌دهیم.

مایعات گرم زیادی بنوشید

نوشیدن آب، بدن را تمیز می‌کند. در واقع نوشیدن آب توکسین‌ها یا همان سموم بدن و باکتری‌ها و ویروس‌ها را دفع می‌کند. لازم است که روزانه یک و نیم لیتر آب مصرف شود.
در دوره‌ی سرماخوردگی برای خودتان جوشانده‌های مناسب و سوپ مرغ، تهیه و میل کنید.
سوپ داغ با پیاز، سیر و اندکی فلفل مجاری تنفسی را باز می‌کند. توصیه می‌کنیم شربت عسل، لیموترش و آب جوش میل کنید. این شربت حساسیت سینه را تسکین می‌دهد و دارای قدرت ضدعفونی کنندگی بالایی است.
آویشن دم کنید

صفحات: 1· 2


free b2evolution skin
6
آذر

طاهره، مردی تنها در قبیله بنی‌اسد

ظهر بود و هُرم آفتاب، صحرای بزرگ نینوا را نوازش می‌کرد. صدای شیهه‌ اسبان از دور به گوش می‌رسید. فرات در حال پر کردن مَشکی بود برای زنی سیاهپوش. انگار آب هم با چهره اشک‌آلود او می‌گریست. زن، بلند نغمه عزا برای جوان غرق شده‌اش سر می‌دهد. آرام مشک را از آب بیرون می‌آورد و با گوشه چارقدش اشک‌های مشک را پاک می‌کند.

هاجر زنی موسپید با چهره‌ای آفتاب‌سوخته، دست او را می‌گیرد و آرام بلندش می‌کند. زن با زحمت مشک را بر پشتش می‌اندازد و با شکم برآمده‌اش به سختی حرکت می‌کند. جای‌جای فرات زن را به یاد جوان می‌اندازد که چند صباح پیش در این دریای مواج غرق شد. آرام با هاجر از دلتنگی عمیقش می‌گوید، و غربت بی حد این صحرای سوزان که حتی برای خارهایش هم مأمنی نیست از دست این آتش.

زن‌ها تمام راه را با هم پچ پچ می‌کنند و بالاخره به غاضریه می‌رسند. چشمشان به جمعیت قبیله می‌افتد که دور اسب‌سواری حلقه زده‌اند. صدای «هل من ناصر ینصرنی» مرد، قلب زن را به تپش می‌اندازد. حبیب‌بن مظاهر است. آمده است تا از دلیر مردان طایفه‌ بنی اسد برای حسین یاری طلبد. زن با مشک در دستش ناگهان زمین می‌افتد. هاجر مشک را کناری می‌زند و چند قطره آب به چهره سرخ و سوخته زن می‌ریزد. طاهره… طاهره!

طاهره با حال نزارش در بین جمعیت به دنبال شوهرش چشم می‌گرداند. از میان حلقه زن‌ها شوهرش را می‌بیند که کنار ریش‌سفید قبیله ایستاده است. اکنون همه می‌دانند که صدای شیهه اسب‌ها که تا کنار نهر می‌آمد، از سوی کاروان حسین است که برای مقاومت در برابر اهریمن زمانش از مدینه تا به اینجا راه پیموده است. حبیب چشم می‌گرداند. تمام مردان قوی‌هیکل قبیله را نظاره می‌کند. مردان یکی یکی نگاهشان را از او می‌دزدند. صدای مرد ریش‌سفید بلند می‌شود و قلب حبیب را همچون خنجری می‌درد. «ما به یاری کسی نمی‌آئیم. من خبر بی‌طرفی قبیله‌ام را به پسر زید هم رسانده‌ام.»

همه‌ مردان یک‌صدا بی‌طرفی را بهانه‌ ترسشان می‌کنند. طاهره آرام مویه می‌کند. «مادر اگر امروز بودی رزم‌جامه تنت می‌کردم تا مثال شیران بنی‌اسد که در جنگ جمل دوشادوش علی جنگیدند، تو هم در رکاب حسین‌بن علی بجنگی.» هاجر با زحمت او را به سمت چادر می‌برد. حبیب ناراحت اما سرفراز به سوی خیمه‌های حسین می‌تازد.

ریش‌سفید قبیله، رفتن زن‌ها به کنار فرات را قدغن می‌کند، چون نیک می‌داند که بعد از آمدن حسین به نینوا، بلوایی بزرگ در راه است.

شب طاهره در چادر با شوهرش از مردانگی و شجاعت می‌گوید که او را به حجله‌‌اش راغب کرد و اهریمنی به نام ابن‌زیاد که همچون دزدی شبانه شجاعت را از وجود مردان قبیله دزدیده است. آرزو می‌کند ای کاش بچه در شکمش بزرگ بود تا می‌توانست او را همراه حبیب بفرستد.

صدای ناله و فریاد زن‌ها و شیهه‌ اسبان مدام در گوشش می‌پیچد. حسین فرزند پیامبرم چرا پا در این صحرای منحوس گذاشتی که فرات حیات‌بخش هم زندگی می‌ستاند. همه چادرها تا صبح روشن است. مردهایی که از ترس تنبیه ابن‌زیاد دست یاری حسین را رد کرده‌اند، از اندوه بی‌خوابند.

چند روزی می‌گذرد. هر روز طاهره برای تنهایی حسین و یارانش مرگ جوانش را بهانه می‌کند و می‌گرید. خبر می‌رسد که ابن زیاد راه فرات بر کاروان حسین سد کرده است. کاش می‌توانست مشک آبی پر کند از آب علقمه و برای کودکان لب تشنه حسین ببرد، اما اینجا قانون مردها حکومت می‌کند. رفتن به کنار علقمه جایز نیست.

آن روز از صبح تا عصر طاهره در گوشه‌ای خیره به مشک چشم می‌دوزد. دلش در چند فرسخی چادرهای قبیله است. کم‌کم رنگ آبی آسمان جایش را به ابرهای مواج سرخ می‌دهد. از آسمان نینوا خون می‌بارد. چشم‌های طاهره آرام اشک می‌ریزد. می‌داند که مفری برای کاروان حسین نیست. حسین تنها مانده است با یاران اندکش در خیل عظیم شیاطین که از گذشته‌شان فقط جهل عرب را به ارث برده‌اند.

عصر بود گویا! آسمان برای طاهره هنوز رنگ سرخ دارد و باد نغمه‌ی عزا سر داده و با قلبی آزرده، محکم و قاطع به نامردهای صحرای نینوا سیلی می‌زند. زنان می‌خواهند به سمت فرات بروند. طاهره با دیدن آن‌ها به راه می‌افتد، به زور راه می‌رود. هاجر از او می‌خواهد که در چادرش بماند. اما او گوشش بدهکار نیست. می‌خواهد به صحرای جنگ برود. از همه پیش‌تر حرکت می‌کند.

زنان غاضریه به میدان جنگ می‌رسند. آنها بی اختیار مویه سر می‌دهند برای اجساد بی‌سری که بی‌کفن رو‌ی زمین افتاده‌اند و ضربه‌های سم سواران، آنها را چاک چاک کرده است. سرباز یزیدی، هنوز در بین اجساد دیوانه‌وار می‌خواند و از سر بریده حسین می‌گوید. طاهره بی اختیار پیش می‌رود. خیمه‌های سوخته، خبر از جنایت عظیم می‌دهد. همه جا خون است و تکه تکه بدن‌های بریده. طاهره فریاد می‌آورد. «برویم به دنبال مردانمان تا اجساد فرزندان پیامبرمان را دفن کنند. یاریشان که نکردند، لااقل این تن‌های برهنه را درآغوش خاک بگذارند.»

زن‌ها به قبیله باز می‌گردند. طاهره دیگر نمی‌تواند سرپا بایستد. بلند بانگ می‌آورد «ای مردان بنی‌اسد! اجساد فرزندان رسول خدا روی صحرا افتاده است، شما که از ترس پسر زیاد یاریش را لبیک نگفتید، لااقل به حرمت شجاعت از یاد رفته‌تان پیکر آن‌ها را دفن کنید.»

ریش‌سفید قبیله، رو به شوهر طاهره می‌کند و از او می‌خواهد که همسرش را به جرم توهین به بنی‌اسد مجازات کند. زن‌ها جمع می‌شوند. دور طاهره را می‌گیرند و عده‌ای هم می‌روند و با بیل و کلنگ در دست، باز می‌گردند. طاهره با دیدنشان لبخند می‌زند. این تنها کاری‌ است که برای حسین و یارانش می‌توانست انجام دهد. طاهره از هوش می‌رود. زن‌ها به سمت میدان جنگ حرکت می‌کنند. هاجر او را روی حصیر می‌خواباند. طاهره نفس می‌کشد. آرام به خواب رفته است.

مردها بعد از دور شدن زن‌ها از دید چادرهای قبیله، به راه می‌افتند. در میدان جنگ همه مردان بنی‌اسد پشیمان از یاری نکردن فرزند پیامبر، اشک می‌ریزند و اجساد بی سر و دست را در آغوش خاک می‌گذارند.

صدای گریه نوزاد از چادر طاهره به گوش می‌رسد. صدای هاجر می‌آید که آرام در گوش نوزاد اذان می‌گوید و نام حسین را در گوش نوزاد زمزمه می‌کند.


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم