6
تیر
گوهر شب چراغ در دست داريم و قدر آن را نمى دانيم!
نقل مى كنند در جنگى، گوهر شب چراغ و برليانى به اندازه ى يك تخم مرغ به دست كسى داده بودند تا از آن محافظت كند و خود او خبر نداشت كه چه چيز گرانبهايى در دستش است، با اين كه گرسنه شده و به گرده نانى نياز پيدا كرده بود، به در دكّانها رجوع كرده و گدايى مى كرد و نمى دانست كه چه چيز با ارزش در دست دارد، فقط اين را مى دانست كه به او گفته اند: اگر آن را دور بيندازى، تو را مى زنيم!
كار ما هم در رابطه با قرآن و عترت همين طور شده است، در يك دست گوهر شب چراغ، و در دست ديگر برليانى گرانبها داريم كه هزارها ميليارد ارزش دارد، ولى ارزش آن دو را نمى دانيم و لذا از اين و آن گدايى مى كنيم! نظير آن گدا كه به مرحوم شربيانى رجوع كرده بود و تقاضاى پول مى كرد. و در پوستين خود هفتصد سكّه ى طلا جا كرده بود.
از فرمایشات آیت الله بهجت
حجت الاسلام آقا تهرانی روایت می کند که آیت الله بهجت قبل از اينکه از دنيا بروند در لبنان خدمت آقا رسيدند که حضرت فرمودند شما يک هفته بيشتر در دنيا نميمانيد. آيتالله بهجت گلايه ميکنند که قرار بود ما در زمان ظهور شما باشيم و آن حضرت ميفرمايند که در زمان ظهور شما رجعت خواهيد کرد.
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب