آخرالزمان و نشانههاي ظهور
اگر آينده را با گذشتهاي كه از زمان حضرت آدم(ع) آغاز شده مقايسه كنيم، آينده زمانش طولانيتر ميشود. در روايات ما عمر دنيا به صدبخش تقسيم شده كه بيست درصد آن، از آن دشمنان اهل بيت(ع) است و بقيهاش به اهل بيت(ع) اختصاص دارد.
سخنراني حجت الاسلام علي اكبر مهدي پور
اشاره:
از آذر 1384 مؤسسة فرهنگي موعود اقدام به برگزاري سلسلة نشستهاي ماهانه فرهنگ مهدوي با حضور صاحب نظران حوزة مهدويت، در پنجشنبة آخر هر ماه نمود كه با اين اقدام با استقبال قابل توجه علاقهمندان مباحث مهدوي روبرو شد، تا آنجا كه لوحهاي فشرده اين سلسله نشستها بارها تكثير و عرضه شد.
هدف از برگزاري اين سلسلة نشستها ارائة مباحث مهم و كليدي حوزه مهدويت از زبان اساتيد فن و صاحبنظران اين حوزة در قالبي جديد و به روز بوده است كه اميدواريم در اين زمينه موفق شده باشيم.
با توجه به درخواست تعداد زيادي از خوانندگان مجله، از اين پس تلاش خواهيم كرد كه متن بازنويسي شده نشستهاي ياد شده را در شمارههاي مختلف مجله عرضه كنيم تا عزيزاني كه مايل به پيگيري مباحث اين نشستها هستند، با سهولت بيشتري به اين مطالب دسترسي پيدا كنند.
آنچه در پي خواهد آمد سخنراني حجتالاسلام و المسلمين علي اكبر مهديپور است كه در سومين جلسه از سلسلهنشستهاي ماهانة فرهنگ مهدوي ارائه شده است. اميد كه مورد قبول شما واقع شود.
«آخرالزمان» واژهاي است با سابقة طولاني كه قدمت آن به روز ولادت پيامبر اكرم(ص) ميرسد. ايشان در روايتي فرمودند:
من و رستاخيز مانند دو انگشت دست با يكديگر مقارن هستيم.
به همين جهت است كه از آن حضرت، به «پيامبر آخرالزمان» تعبير ميكنند.
اگر آينده را با گذشتهاي كه از زمان حضرت آدم(ع) آغاز شده مقايسه كنيم، آينده زمانش طولانيتر ميشود. در روايات ما عمر دنيا به صدبخش تقسيم شده كه بيست درصد آن، از آن دشمنان اهل بيت(ع) است و بقيهاش به اهل بيت(ع) اختصاص دارد.
مدت حكومت حضرت مهدي(ع) پس از ظهور سيصد و نه سال خواهد بود. البته در روايات اهل سنت تعبير هفت سال و نه سال آمده و در منابع ما هم هر جا چنين ارقامي گفته شده، از آنها نقل كردهاند. بعد از پايان يافتن حكومت حق ايشان، رجعت اتفاق ميافتد. اول امام حسين(ع) رجعت ميكنند. پس از پنجاههزار سال حكومت ايشان، حضرت علي(ع) ميآيند و چهل و چهار هزار سال حكومت ميكنند و پس از ايشان هم ائمه(ع) به ترتيب بازميگردند تا نوبت به بازگشت حضرت بقيةالله(ع) ميرسد و ايشان آخرين كسي هستند كه در دوران رجعت از دنيا ميرود. چهل روز پس از وفات ايشان رستاخيز ميشود. با اين ترتيب آخرالزمان شامل محدودة زماني وسيعي ميشود كه همة روايات مربوط به نشانههاي ظهور را در برميگيرد.
آخرالزمان را ميتوان به سه مقطع زماني تقسيم كرد:
1. از روز تولد رسول اكرم(ص) تا ظهور حضرت بقيةالله(ع)؛
2. از ظهور حضرت مهدي(ع) تا پايان حكومت حق آن بزرگوار كه سيصد و نه سال است؛
3. از آغاز رجعت تا پايان دنيا.
موضوع بحث امروز ما مقطع اول است و به دو مقطع ديگر كاري نداريم.
هرچند دربارة جزئيات آخرالزمان، آيندهپژوهي، آيندهنگري و آيندهانديشي در ميان انديشمندان جهان اختلافات فراواني مشاهده ميشود ليكن در حالت كلي همة اديان و به ويژه دين مبين اسلام گفته شده كه آيندهاي روشن در انتظار ماست. البته پيش از آمدن اين آيندة روشن، مجموعهاي حوادث جانسوز و دردناك وجود خواهد داشت و آنقدر تاريكيها گسترش مييابد كه تمام تاريكي نمود پيدا كند. در اين شرايط آقا بقيةالله(ع) به ناگاه ظهور ميكنند و همة مشكلات را از بين ميبرند و تمام آن تاريكيها را به نور مبدل ميسازند.
در منابع، نشانههاي فراواني براي آخرالزمان بيان شده است. قديميترين منبعي كه به اين موضوع پرداخته و الآن در اختيار ما وجود دارد كتاب الفتن نعيم بن حماد مروزي (اوايل قرن سوم) است. لازم به يادآوري است كه پيش از اين اثر، كتابهاي زيادي در اين زمينه نوشته شدهاند ليكن غالباً در كشاكش زمان از بين رفتهاند.
مؤلف اين كتاب يكي از شخصيتهاي برجستة اهل سنت است كه در اين مجموعه، دوهزار و چهار حديث نقل كرده و در هر كدام از اين احاديث يك يا چند عنوان از نشانههاي ظهور بيان شده است. به عبارت ديگر هزاران عنوان نشانه و توصيف براي ويژگيهاي آخرالزمان، در دسترس داريم.
كتاب ارزشمند نوائب الدهورفي علائم الظهور، تأليف مرحوم آيتالله ميرجهاني هم كه در زمان ما نوشته شده است متن پانصد و پنج حديث كامل را در خود گنجانده است. و بالاخره در كتاب معجم الفتن و الملاحم آيتالله سيد محمود دهسرخي ضمن چهار جلد، هزارو هشت سطر مدخل را آوردهاند.
در ميان اين چند هزار نشانة ظهور، تنها پنج نشانهاند كه حتمي هستند و قطعاً اتفاق خواهند افتاد و بقيه ممكن است اتفاق بيفتد و ممكن است اتفاق نيفتد. اين پنج نشانة حتمي همگي در آستانة ظهور حضرت بقيةالله(ع) اتفاق ميافتند و با وقوع هر كدام از آنها به طور طبيعي دلهاي بيشتري مجذوب و شيفتة ايشان ميشود.
نكتة مهمي كه لازم است در اينجا بيان كنم اين مطلب است كه بنابر اعتقاد قطعي و مسلم ما، احدي حق ندارد زماني براي ظهور مشخص كند. ائمة هدي(ع) نه تنها خود هيچ زماني را براي ظهور مشخص نكردهاند بلكه حتي به ما هم اجازة تحقيق و تفحص و صحبت از اين موضوع را ندادهاند.
بسياري از بزرگان عقيده دارند، وقت ظهور تنها نزد خداوند مشخص است و چون در لوح محفوظ نيامده، فرشتگان و اولياي الهي نميتوانند از آن باخبر شوند؛ و لذا آنچه بعضي از افراد ادعا ميكنند تنها ادعايي دروغين است و نه بيشتر. در اصول كافي احاديث فراواني داريم كه فرمودهاند از تكذيب كساني كه براي ظهور زمان تعيين ميكنند هرگز بيمناك نباشيد!1 به عبارت ديگر هر چقدر هم اين آدم بزرگ باشد تفاوتي نميكند.
اگر ادعا كنيم تا كنون بيش از نود درصد از نشانههاي ظهور اتفاق افتادهاند ادعاي گزافي نيست؛ با اين حال ما فقط ميتوانيم بگوييم ظهور نزديك شده است بيآنكه بتوانيم زماني را براي آن مشخص كنيم. تصور كنيد شخصي براي اولين بار در جادهاي در حال رانندگي است و ميخواهد به مقصدي مشخص برسد. تابلوهاي راهنمايي متعدد و متنوع در طول مسير هر كدام بيانگر نزديك شدن به تونل، پمپ بنزين و امثال آن هستند. و برخي از آنها دقيقاً فاصلة ما را با آن مقصد و محل مشخص بيان ميكنند. چند هزار نشانة ظهور هم اگر اتفاق بيفتند همانند آن تابلوهاي راهنمايي عمل ميكنند كه نزديك شدن به زمان ظهور را براي ما بيان ميكنند. اولين تابلوي شمارش معكوس با خروج سفياني نمايان ميشود. با خروج او معلوم ميشود كه هشت ماه به آغاز ظهور باقي مانده است. در اينجا ديگر «كذب الوقاتون»2 معنا ندارد.3
نشانة حتمي دوم كه مقارن و همزمان با نشانة اول اتفاق ميافتد خروج يماني است. نشانة سوم در شب بيست و سوم ماه رمضان به شكل يك بانگ آسماني شنيده ميشود و پس از آن هم بعد از حدود يك ماه «خسف بيدا» واقع ميشود [و ضمن آن سپاهيان سفياني در سرزمين بيدا فرو ميروند]. و حدود دو ماه بعد هم در بيست و پنجم ماه ذيالحجة نفس زكيه به شهادت ميرسد كه اين دو مورد آخر را در واقع ما بايد نشانههاي قيام بدانيم نه نشانههاي ظهور؛ چون ظهور ايشان بدون ترديد در بيست و سوم ماه رمضان اتفاق ميافتد و قيام جهاني حضرت هم در روز عاشورا يا دهم محرمالحرام خواهد بود. بين اين دو، سه ماه و ده روز فاصله است. در اين مدت همه با آقا آشنا ميشوند و فرهنگ و سيره و منطق ايشان را ميشنوند و سپس با بصيرت يا آن را قبول ميكنند يا رد.
گفتيم كه نشانههاي غير حتمي ممكن است اتفاق نيفتند مثلاً اينكه گفته شده دو سوم مردم زمين پيش از ظهور از بين ميروند احتمال دارد به واسطة تضرع و زاري مردم رفع شود و همين طور طاعون فراگير پيش از ظهور.4 در احاديث، بسياري از گناهان زمينهساز مشكلات و حوادث بيان شدهاند و در واقع هرچه بر سر ما ميآيد نتيجة اعمال خود ماست چه خوب باشد چه بد.
آينده را به چند شكل ميتوان پيشگويي كرد: ـ بعضي سعي ميكنند آن را با روش علمي پيشگويي كنند كه اين سبك كارايي چنداني ندارد و با وقوع يك حادثه به راحتي تمام معادلات آنها برهم ميخورد؛
ـ بعضي ديگر هم ميخواهند بر اساس روش كاهنانه آينده را پيشبيني كنند كه در ضمن آن عدهاي شياد خود را [كاهن و منجم] جا كرده و بسياري از حوادث دروغين را به خورد مخاطبان خود ميدهند به نحوي كه حتي اگر در لابهلاي آنها حادثة قابل اعتمادي هم وجود داشته باشد ديگر شنونده به آن اعتنايي نميكند؛
ـ برخي هم بر اساس فلسفة تاريخ ميخواهند نسبت به انجام اين موضوع اقدام كنند حتي براساس روش هگلي آن هم اين روش پاسخگو نيست؛و بالاخره بايد اذعان كنيم به رغم تحريفهايي كه در كتب اديان پيش از اسلام رخ داده باز هم با اين حال مطمئنترين پيشبينيها آنهايي است كه براساس وحي انجام شده باشند. اين روش هنوز هم كاربرد دارد؛ چون بسياري از مطالب گفته شده بالاتر از فهم شنوندگان آن دوره بوده است؛ به عنوان مثال وقتي گفتهاند هرات5 با مارهاي بالدار نابود ميشود تشبيه زيبايي است از موشك و آنها كه مارها را از نزديك ديدهاند شباهت فرود آمدن موشك را بر زمين و پايين آمدن مار را به خوبي درك ميكنند. يا اينكه گفتهاند عراق را عرج اشغال ميكند لازم است بدانيم اين لفظ براي كافر معمولي به كار نميرود و به سركرده كفار اطلاق ميشود.
وجود مقدس آقا رسول الله(ص) فرمودند: بايد امر به معروف و نهي از منكر كنيد و الا خداوند بدترين شما را بر شما مسلط خواهد كرد و نيكان شما هر چه دعا كنند دعايشان مستجاب نخواهد شد.
متأسفانه امروز به چشم خود ميبينيم به هر كس تذكر ميدهيم ميگويد به من ربطي ندارد مشكل ديگري است. هيچ قومي نيست كه ربا در ميان آنها شايع شود جز اينكه به حالت غفلت و بيخبري مبتلا شوند؛ و هيچ قومي نيست كه رشوه در ميان آنها رواج پيدا كند مگر اينكه به خوف و ترس و وحشت گرفتار آيند؛ وقتي فحشا در ميان مردم ظاهر شود؛ رانش زمين به وجود ميآيد. هنگامي كه با اهل پيمان حيله شود، دشمن غلبه پيدا ميكند. وقتي گناه زنا در ميان مردم فراوان شود مرگ ناگهاني زياد ميشود تا جايي كه فرصت نخواهند داشت پاهاي شخص را [پيش از مرگ] رو به قبله كنند و يا از او درباره حساب و كتاب و اموراتش بپرسند.
بيش از ده سال قبل بود كه خواندم حداقل دو هزار نفر در هر ماه به واسطة ايست قلبي در بهشت زهرا(س) مدفون ميشوند. هر قوم و جامعهاي كه از حد خود تجاوز كند و فساد را پيشة خود سازد حتماً با قهر طبيعت مواجه خواهد شد.حوادثي نظير سوناميها و كاتريناها سرآغاز آن خشم است و تنها خداوند است كه ميداند سرانجام آن چه خواهد شد. در آستانة ظهور، مرگ سرخ و سپيد خواهد بود. وقتي از معناي اين دو تعبير پرسيدند، فرمودند:مرگ سفيد طاعون است و مرگ سرخ جنگ و خونريزي. نخستين نشانهها، صاعقههايي است كه فرو ميريزند. حال يا منظور صاعقههاي آسماني است يا موشكهايي كه بر سر مردم فرود ميآيند: در روايت آمده است:
قيامت برپا نميشود تا اينكه در بعضي از صحراهاي حجاز آتش روان شود؛ هزار سال پيش كسي نميتوانست تصور كند روان شدن آتش يعني چه؟ ولي امروز همة ما ميدانيم كه اگر يكي از چاههاي نفت منفجر شود، نفت آن روي زمين جاري ميشود و آتش جريان پيدا ميكند. و در ادامه فرمودهاند: آب در نجف روان ميشود.كه ظاهراً با توجه به اقداماتي كه انجام دادهاند به زودي در نجف كه در بلندي قرار دارد آب جريان پيدا خواهد كرد.
ظهور هنگامي به وقوع ميپيوندد كه دو ثلث مردم از بين بروند. شخص هر صبح و شام آرزوي مرگ ميكند تا شايد از بحرانهايي كه با آنها دست به گريبان است خلاصي يابد و از شر مردمان درندهخو رها شود.
اميرمؤمنان(ع) بياني دارند كه ميفرمايند: كجا ميتوانند فرار كنند هنگامي كه سر كردة كفار بيايد؛ همان كسي كه ترشروي و تندخوي است. جاي خود را امن و مرزها را ناامن ميكند.
حوادثي كه امروز در عراق مشاهده ميكنيم يكي از مظاهر و مصاديق اين احاديث شريف است. باز آمده است:قرآنها را زيبا چاپ ميكنند و مساجد را آراسته ميسازند. منارهها را بلند نموده و قرآن را با الحان ميخوانند و ديگر [اين تلاوت] خشيتي ندارد و بر دلها اثر نميكند. مساجد آنها از حيث بنا آباد است ولي از لحاظ معارفي كه بايد در ميان آنها مشاهده شود، خرابند. با شبهههاي دروغين حرامها را حلال ميكنند: اسم شراب را عوض كرده و آن را مينوشند؛ رشوه را به نام هديه ميگيرند؛ ربا را به عنوان تجارت و مضاربه ميخورند… . دروغ همه جا را فرا ميگيرد و راستي كم ميشود. همه با زبان به هم اظهار دوستي و محبت ميكنند ولي در دلهايشان به هم كينه ميورزند. گناه را براي هم حسب و نسب قرار ميدهند. اسلام وارونه ميشود همانند پوستيني كه آن را وارونه بپوشند.
اگر بخواهيم همة اين احاديث را بخوانيم حدود هفت، هشت جلسه زمان ميخواهد. امروز به كتاب مقدس مراجعه كردم به جملة جالبي برخوردم. در آنجا از پترس رسول باب 3 / بند 13ـ7 نقل شده كه گفت:
آمدن آن روز خدا را انتظار بكشيد. آن را بشتابانيد.6 كه در آن آسمانها سوخته و از هم متفرق خواهد شد و عناصر از حرارت، از هم گداخته خواهد گرديد. ولي به حسب وعدة او منتظر آسمانها و زمينهايي جديد هستيم كه در آنها عدالت ساكن خواهد شد.
اين تعابير براي من خيلي جالب بود؛ چون حدود دو هزار سال پيش نوشته شده و اصلاً اين مفاهيم براي كسي قابل درك نبوده كه بخواهد آنها را جعل كند.
در برخي ديگر از روايات مربوط به آخرالزمان آمده است كه:روي پل بغداد هفتاد هزار نفر كشته ميشوند. در بغداد، بصره و جاهاي ديگر رانشها و زلزلهها پديد ميآيد. خونها ريخته ميشود. خانهها ويران ميگردد و اهل آنها فاني و نابود ميشوند. اهل عراق دچار ترسي ميشوند كه همة آنها را فرا ميگيرد. رانشي در دمشق پيش ميآيد كه صدهزار نفر در آن كشته ميشوند. حوادث جانكاهي رخ ميدهد كه موها را سپيد ميكند. فلزهاي سخت و سنگين حركت داده ميشود.7 به زودي خواهد آمد كه در بغداد كافر سركردهاي از بني قنطوره احاطه پيدا ميكند و با يك سلسله افراد كه رحمت از دل آنها ربوده شده پسران را ميكشند و زنان را حلال ميشمرند، آتش آنها شام را نيز ميسوزاند. واي بر اهل حلب از محاصرهاي كه خواهند شد. سپس وارد بعلبك ميشوند و در همه جاي لبنان حوادث حلول ميكند.
بيشترين نشانهها مربوط به بني قنطوره است كه مالك عراق ميشوند و اطراف شام را در دست ميگيرند و پس از آن بحث كشته شدن صدهزار نفر در نيم روزي در باب الفيل، مسجد اعظم كوفه، مسائل بصره وبعد آذربايجان شوروي كه آنجا هم شعلهور ميشود.
از ارمنستان «شروسي» خروج ميكند و ميخواهد ايران و عراق را از بين ببرد. بين او و «مروزي» حادثهاي سخت رخ ميدهد و ميليونها نفر در آن كشته ميشوند. هر يك به شمشيري آراسته متمسك ميشوند كه بر فراز آنها پرچمهاي سياه برافراشته است. و اين همان جنگي است كه مرگ سرخ و طاعون بزرگ در آن واقع ميشود. از كوفه صدهزار نفر كه مابين شرك و نفاق هستند خارج ميشوند.8 بيآنكه هيچ مانع و رادعي پيش روي آنان باشد.
لازم به ذكر است پس از اتمام سخنراني حجتالاسلام مهديپور به سؤالات حاضران در جلسه پاسخ دادند كه به اميد خدا در شمارههاي بعدي مجله تقديم حضور شما خواهد شد. البته لوح فشردة كامل اين نشست نيز موجود است و علاقهمندان ميتوانند جهت تهية آن با دفتر مؤسسه تماس بگيرند.
پينوشتها:
1. لاتخافن أن تكذبه.
2. تعيينكنندگان وقت دروغ گفتند.
3. [منظور آقاي مهديپور اين است كه با توجه به آن كه بيان كنندة اين مطلب خود معصومين(ع) هستند ديگر تكذيب تعيينكنندگان وقت و زمان براي ظهوردر اينجا مصداق پيدا نميكند و از آن قاعدة كلي به طور طبيعي استثنا ميشود.]
4. برخي از اهل تحقيق معتقدند اين آنفولانزاي پرندگان نوعي طاعون است كه از زنده كردن سلولهاي بعضي از افرادي كه با طاعون از بين رفتهاند آغاز شده و اگر خداي نكرده فراگير شود بيش از صد و پنجاه ميليون نفر را به كام مرگ خواهد كشاند.
5. منطقهاي در افغانستان.
6. يعني با خواستن و طلب كردن از خدا در پي شتاب بخشيدن به آن باشيد.
7. ميگويند روزانه چند تن بمب بر سر مردم ميريزند. هزار سال پيش چنين تعبيري را پيشگويي كردن جز با منطق وحي امكان ندارد.
8. روزي كه حضرت امير(ع) اين مطالب را ميفرمودند، صحبتهايشان حتي يك مصداق هم در كوفه نداشت؛ چون كوفه شهر جديدالتأسيسي بود كه اندكي قبل سلمان و حذيفه آن را در سال 17 هجري ساخته بودند.
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب