تنها نشسته بود. سراغش رفتم. دست بر شانه اش زدم.
-تنها نشسته ای؟
گفت: اتفاقا همین الان تنهایم کردی. مدت ها بود دنبال یک وقت خالی می گشتم، کمی با خدا خودمانی حرف بزنم. جلسه مان را به هم زدی!
“مجله دیدار آشنا”
از عاشوراییان پیدا شدند باز هم سوداییان شیدا شدند اربعین غصه های گل کجاست اربعین ناله بلبل کجاست اربعین عشق، عباست چه شد اربعین، فریاد احساست چه شد
فرم در حال بارگذاری ...
این بخش تنها می تواند توسط جاوا اسکریپت نمایش داده شود.
فید نظر برای این مطلب
از عاشوراییان پیدا شدند
باز هم سوداییان شیدا شدند
اربعین غصه های گل کجاست
اربعین ناله بلبل کجاست
اربعین عشق، عباست چه شد
اربعین، فریاد احساست چه شد
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب