جایگاه فقروثروت درنهج البلاغه
بیانات حضرت امیر المومنین در نهج البلاغه در تعدیل و ساماندهی اقتصادی جامعه بسیار مورد توجه است و همانطور که بزرگان فرموده اند در هر زمینه ای که بنگری ، امام علیه السلام را بهترین دانشمند در آن زمینه می یابی ،در زمینه اقتصادی نیز به واقع این گونه است. و قال علیه السلام لابنه محمد بن الحنیفه :” یا بنی انی اخاف علیک الفقر فاستقد بالله منه ، فان الفقر منقصة للدّین ، مدهشة للعقل داعیة للمقت ، ای فرزند من ، از تهیدستی بر تو هراسناکم ، از فقر به خدا پناه ببر که همانا فقر دین انسان را ناقص و عقل را سرگردان و عامل دشمنی است ( برانگیزاننده خشم است ) این سخن امیر المومنین را در راستای فرمایش پیامبر اکرم (ص) می توان قلمداد کرد که فقر را دیوار به دیوار کفر معرفی کرده اند چرا که چه بسا انسان فقیر در پی کسب روزی به حرام بیفتد و دین خود را بر باد دهد . امام علی علیه السلام در جایی دیگر به آثار اجتماعی فقر و ثروت می پردازند و قال علیه السلام :” الغنی فی الغربة وطنِِ والفقر فی الوطن غربة” دارایی در غربت وطن و میهن است و بی چیزی در وطن غربت است. دارایی و تنگدستی علاوه بر آثار فردی ، آثار اجتماعی هم دارد یکی از آثار اجتماعی ثروت این است که ثروتمند به هر کجا برود احساس غربت نمی کند زیرا به سبب مال و ثروتش مردم به او نزدیک می شوند اما انسان فقیر ناداری اش باعث می شود تا دوستان و نزدیکانش او را تنها بگذارند و رهایش کنند با توجه به آموزه های دینی ، ملاک ارزشمندی انسان ها ، مال و ثروت نیست و امام هم در صد د نیستند که ثروت را پایه زندگی انسان بیان کنند چرا که امام در خطبه 192 ، پیامبران الهی را اینگونه وصف می کنند: “و لکن الله سبحانه جعل رسله اولی قوةِ فی عزائمهم وضعفة فیما تری الا عین من حالاتهم مع قناعة تملا القلوب والعیون غنی …” “در صورتی که خداوند پیامبران را با عزم و اراده قوی گرچه با ظاهری ساده و فقیر مبعوث کرد با قناعتی که دل ها و چشم ها را پر سازد اگر چه فقر و نداری ظاهری آنان چشم و گوش ها را خیره سازد” . بلکه امام از یک واقعیت اجتماعی و انسانی پرده برداشته اند. از طرفی تحمل فقر و تهیدستی برای بسیاری از افراد جامعه قابل قبول نیست و موجب بزهکاری و طرد افراد از جامعه می شود.