18
آذر

خطبه زينب كبرى سلام الله عليها در كوفه‏


بشير بن خزيم اسدى گويد: زينب دخت علىّ عليه السّلام در آن روز كه به سخن پرداخت ديدم و نديدم زنى با حيا و عفيفه‏ اى را كه سخنورتر ازو باشد، گوئيا از لسان
امير المؤمنين عليه السّلام است كه سخن مى‏ گويد،آن زن اشارتى به مردم كرد و فرمود:


خاموش باشيد، نفسهاى مردم در سينه‏ ها حبس و جرسها از صدا افتادند، بعد فرمود:


حمد و ستايش مر خداى راست و درود بر جدّم محمّد و آل اخيار و طيبين او.
امّا بعد. اى اهل كوفه! اى اهل نيرنگ و بى‏وفائى! آيا مى‏گ رييد؟! هرگز اشك شما پايان نپذيرفته ناله‏ تان فرو ننشيند، همانا مثل شما مثل آن زنى است كه تافته خود را واتابيده، كه همواره سوگندهايتان را وسيله درآمد بين خود قرار مى‏ دهيد.
آيا در شما جز چاپلوسى و آلودگى به تباهى، و ارتجاع و كينه‏ توزى، و تملّقى چون تملّق كنيزان، و رنج و درد دشمنان است؟! يا در ميان شما چراگاهى به گستره يك خرابه يا قطعه نقره‏اى كه در لحد گورى نهفته مى‏ باشيد؟ چه چيز بدى نفس شما از پيش فرستاده كه خشم خدا را بر شما فرود آورده و جاودانه در عذاب خواهيد بود.
آيا مى ‏گرييد و ناله از جگر برمى ‏آوريد؟! آرى به خدا كه بايد بسيار بگرييد و كم بخنديد، حقا كه همه عار و ننگها را با خود برديد (براى خود جمع كرديد) كه هرگز تكّه‏ هاى اين عار و ننگ را شستشو نتوانيد داد، چگونه مى ‏توانيد خون‏زاده خاتم نبوّت و معدن رسالت و سيّد جوانان بهشت، و پناه نيكان، و فريادرس محرومان، و منار حجت بر شما و جريان بخش سنّت خود را بشوييد.
چه گناه سنگينى را به دوش گرفتيد، دورى و تباهى از آن شما باد، تلاش شما زيانبار، دستهايتان بريده، و كالايتان قرين خسران باد، به خشم خدا بازگشت نموده، و داغ ذلّت و بيچارگى بر شما نهاده شد.
واى بر شما اى كوفيان، آيا مى‏ دانيد كه چه جگرى از رسول اللَّه را پاره پاره كرديد؟
و چه زنان گرامى از پيامبر را از پرده بيرون كشيديد، و چه خونى از پيامبر را ريخته، و چه حرمت او را دريديد؟! حقّا كه چه بلاها و سختى سياه و ناگوارى را دامن زديد! در روايتى آمده: به زشتى و حماقتى به پهناى برجستگي هاى زمين و آسمان روى آورديد. آيا به شگفت آمديد از اين كه آسمان خون باريد، و هر آينه عذاب آخرت خواركننده‏ تر است و شما يارى نمى ‏شويد، اين مهلت (اندك) را خفيف مى‏ پنداريد،

خونخواهى دستخوش از دست رفتن نشود و خدا و پروردگارتان در كمينگاه است.  راوى گويد: به خدا سوگند، مردم را مى‏ ديدم كه چون سرگشتگان مى‏گريستند و دستها را بر دهانهايشان نهاده بودند.
پير مردى را ديدم كه در كنارم ايستاده مى‏گريست و ريش وى از اشكش خيس شده بود و مى‏گفت: پدر و مادرم فدايتان، پيران شما بهترين پيران، جوانانتان بهترين جوانان و زنانتان بهترين زنان، و نسل شما بهترين نسلهايند، و هرگز خوار نگرديده كسى را توان برابرى با شما نيست

 

(لهوف،ترجمه مير ابو طالبى، ص: 171)

 



free b2evolution skin
نظر از: یادگاری [عضو] 

سلام علیکم و خدا قوت.از تلاش شبانه روزی اتان ممنونم.ان شاءالله اجرتان با بی بی زینب کبری سلام الله علیها.


الحاقیات:
  • 28934_449.jpg -   ضمیمه یافت نشد!
1392/09/18 @ 21:57


فرم در حال بارگذاری ...

 
مداحی های محرم