دل را شراره غم تو پُرشرار كرد
دل را شراره غم تو پُرشرار كرد
داغ تو قلب خسته دلان داغدار كرد
اى سرو بوستان ولا از غم تو چرخ
جارى ز ديده اشك چو ابر بهار كرد
با كشتن تو قاتلت اى هادى امم
خود را به نزد ختم رسل شرمسار كرد
هرگز نديده ديده تاريخ تاكنون
چون قاتل تو كو ستم بى شمار كرد
دشمن فكند گوشه زندان ز راه كين
هر كس ز مهر، دوستيت اختيار كرد
رويش سياه باد كه آن خصم بدمنش
روز زمانه تيره تر از شام تار كرد
در ماتم تو چاك گريبان خويش را
فرزند داغدار تو با حال زار كرد
بر تربت تو مادر پهلو شكسته ات
اشك از بصر چو گوهر غلطان نثار كرد
اى شمع برفروخته عشق، اهل دل
طوف حريم پاك تو پروانهوار كرد
باشد گداى خاك نشينت كسى كه او
خود را مقيم درگهت اى شهريار كرد
هركس غلام كوى تو گرديد بى گمان
بر صاحبان تاج و نگين افتخار كرد
از لطف خويش «حافظى» دل شكسته را
يزدان به سفره كرمت ريزه خوار كرد
(محسن حافظى)
امام هادی علیه السلام :
إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الجَمالَ وَ التَّجَمُّلَ وَ يَـكْرَهُ البُؤْسَ وَ البائِسَ؛
خداوند زيبايى و آراستگى را دوست دارد و ژوليـدگى و ژوليـده را دوست نمى دارد.
حياة الإمام على الهادى، ص 153
خیلی شعر زیبایی بود .
ممنون.
منتظر حضورتون هستیم.
از لطف خويش «حافظى» دل شكسته را
يزدان به سفره كرمت ريزه خوار كرد
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب