امروز خانم حسن پور معاون فرهنگی مرکز مدیریت برایمان حدیثی

زیبا را باز گو کرد که خیلی برایم شیرین بود ایشان فرمودند:

راوی هم عصر امام رضا علیه اسلام حسن بن جهم بود روزی خدمت

مولا رسید از ایشان خواسته ای داشت ،گفت:آقا مرا از دعای خودت

محروم مکن، امام فرمودند: آیا تو فکر می کنی تو را از دعای خیرم

محروم می کنم؟کمی فکر کردم با خودم گفتم او برای شیعیان دعا

می کند و من هم از شیعیان او هستم لذا به امام عرضه داشتم:نه!

شما مرا فراموش نمی کنید، امام باز هم سوالی پرسید:از کجا فهمیدی

من تو را فراموش نمی کنم؟

حسن بن جهم می گوید:من از شیعیان شما هستم و شما برای شیعیانتان

دعا می کنید.

فرمود: آیا راه دیگری هم به نظرت می رسد که متوجه شوی که من

تو را دعامی کنم؟ گفتم: نه، راه دیگری به نظرم نمی رسد.

امام فرمودند:هر گاه خواستی ببینی جایگاه شما نزد ماچگونه است

ببین جایگاه ما نزد شما چگونه است؟

امروز اگر خواستیم بدانیم مهدی فاطمه ارواحنا فداه چقدر بیادمان بود

بنگریم ما چقدر برای فرجش دعا کردیم؟چقدر فکرش بودیم و برای غم

نبودنش چقدر اشک ریختیم؟ به قول دوست عزیزی که می گفت:

“چقدر هوای نبودنت سرد است مولا ،سرد”

نوشته ی: م . ی

اصلا دست تو نیست که خودت انتخاب کنی،تو فقط ثبت نام

می کنی حتی اذن ثبت نام هم اونا میدن،اما نو خبر نداری و

فکر می کنی اتفاقی داشتی رد می شدی و بنر ثبت نام رو

دیدی یا اتفاقی یکی از مبلغین  حوزه به مدرسه اتون اومده.

اما نه اصلش اینه برات دعوت نامه فرستادند و تو را گلچین کردند.

مثل همه ی طلبه هایی که لایق انتخاب شدند،اما حقیقتش اینه

که مشمول لطف مولا صاحب الزمان  ارواحنا فداه گشتند و اگر

نبود دست عنایت ائمه ی اطهار علیهم السلام هرگز لایقت ورود

به چنین مکان مقدسی را نمی یافتیم .

زهرا قانع هم یکی از طلبه های سال اول حوزه ست، او که از مقطع

سیکل به حوزه اومده می نویسه:هیچ فکرش رو نمی کردم که

به این مکان مقدس بیام ولی اومدم و اصلا هم پشیمون نیستم.

حوزه الان همه چیز من است،جزئی از وجودم……

و ما اعتقاد داریم مولایمان مهدی همیشه حواسش به ما هست

و برایمان دعا می کند / نوشته ی : م . ی

سلام پدر مهربونم،سلام آقای تنها،مولا جان این روزا خیلی دلتنگتم.

دلم واسه نگاه شما بیقرار شده ،می دونم هر جا می رم می یای مولا

دریادمی ،کنارمی،شما مثل یه عاشق تنها می مونید،شما پناه بی

پناهانید،آقا  جان دلم بهو نتو ن رو گرفته ،عاشقت شده سراغتون

روگرفته،آقا جونم به دلم بگم کجایید؟تو مدینه یا تو کربلایید؟

نمی دونه کجا بره، به کی بگه، اما مولای خوبم تو پناه این دل

عا شقی،می دونم که پیش من می مونی، دل تنگی هم حدی

داره ،دلم چقدر باید منتظر باشه ،بسه دیگه چقدر جدایی؟

چقدر بی هم نفسی ؟ عزیز زهرا بیابه من نگاه کن،نمی گم گناه

نکردم اما می خوام بگم پشیمونم.

خدا بیا یه لحظه اشکامو ببین، جان امام زمان خستگیها مو ببین.

من می خوام خوب بشم، ولی نمیشه ….

تورا خدا یه نگاه کن اقاجون بذار با نگات آروم بگیرم

با اندکی ویرایش / به قلم مهدیه پهلوان

برو زیارت نامه بردار،دلتو به این خونه بسپار

گدایی کن و باز بهش رو بزن، رو بروی ضریحش

زانو بزن،حرمو با مژه هات جارو بزن،یه گوشه نشستی

مگه کاری نداری؟ میون دعاهات، نکنه چیزی رو جا بذاری

هر چی دوست داری از امام رضا عیدی بگیر، هم مدینه

هم کربلا عیدی بگیر،عیدی بگیر

این شعر زیبا را مداح اهل بیت آقای میر دادماد در شب میلاد

امام رضا علیه السلام در مشهد مقدس خواندند

شعری که شاید حرف دل خیلی از عاشقان آن حضرت باشد

بخصوص حرف دل اونایی که اگر چه در صحن مطهرش نبودند

اما کبوتر دلشون را راهی حرم باصفای شاه خراسان کردند و

با چشمانی اشکبار صلوات خاصه ی امام رئوف را با دلی

شکسته زمزمه کردند / م . ی

سلامم را از میان نابترین احساسها گلچین کرده ام

و با موجی از عشق به شما تقدیم می کنم .

رهبرم !

نوشتن از شما رویایی ترین حسیست که می توان

روی صفحه سفید کاغذ آورد .

از روزی که چشمانم به جمال نورانی و پرمحبتتان افتاد

مهرتان همچون باران رحمت به دل کویریم اثر کرد و جان

گرفت و شدم هوادار بی چون و چرای شما .

مقتدای آرزوهای ملت و کشورم !

هر روز خدا را به داشتن شما که غرور الماسیم را درخشانتر

می کند شکر می کنم .

حرف هایتان برایم تبلور امید و حضورتان برای ما قشنگ ترین

تصویر عاشقیست که در قلب ما حک شده است .

شکوهمند ترین جایگاه نائب امام زمان !

بدانید در همه ی لحظه های عمرتان کسانی هستند که

مثل کوه پشتیبان و یار و یاورتان باشند و قاصدک دعاهایشان

که حامل پیام سلامتی و پایداری شماست راهی عرش الهی

کنند .

ما سربازان را که جام دلمان پر شده از عشق از دعایتان که

از جنس نور است بهره مند سازید .

امید است رهبری باعزتتان که بر سر مسلمین است به رهبری

جانان امام زمان وصل شود

انشاالله

کمالی

من دلخوش آنم که رهبری دارم مهربانتر ازهر مادر

و صبوتر از هرپدری

رهبرم ای سکان دار کشتی دین وکشورم لبیک به

تمام هل من ناصرینصرنی که سر می دهی

رهبرم وقتی گفتی این عمار ؟دلم لرزید فهمیدم غربتترا ،

رهبرم نکند با آن همه لبیک ها مثل جدت امام حسن تنها

بمانی و نکند ما کوفیانی باشیم که کوفه ی دیگری را رقم

بزنیم

رهبرم وقتی گفتی این عمار فهمیدهام کوتاهی کرده ام فقط

یک دعا می توانم بکنم آقا جان خدانکند وقت یاریت مصداق این

حدیث امام علی (ع) باشیم که فرمود :کسی که هنگام یاری

رهبرش در خواب باشد با لگد مال دشمنش بیدار می شود .

رهبرم قول می دهم بیدار بمانم واز خدا می خواهم توفیقی

بدهد تا بیدار کننده هم باشم

به قلم طلبه پایه چهارم : رقیه زارع

سلام ترک خورده اک را از اعماق قلب خسته ام به شما

تقدیم می کنم .

می دانم هم حالتان و هم جایتان خوب است .

اگر از احوالات بی رمق زندگی دنیوی ما خواسته باشید

ملالی هست .

به خاطر دوری از راه و سیره ی حسینی شما .

راستی چه خبر ؟!

ما که از آن دوران طلایی شما چیزی به یاد نمی آوریم چون آن

موقع کودکی بیش نبودیم .ولی شنیدم که شما تنها سوپر

استارهایی هستید که هیچ وقت کهنه نمی شوید .

نقش اول عشق و شهادت و مردانگی در صحنه ی دنیا و آخرت

به شما می آید .

عکس و نام هایتان نه تنها در زمین بلکه دائما در مجله عرش

رحمانی جلوه گری می کند .

حرف های ما از جنس دلتنگیست . آه که چقدر درد و دل کردن

با شما آدم را سبک می کند و از طرفی بغض شرمندگی اشکهای

خجالت را لو می دهد .

نوشتن نامه به شما شهدا فقط بهانه ایست که بگوییم شهدا در

حق ما دعا کنند . خیلی وقت است که مین های گناه در دلمان

عمل کرده و روحمان زخمی از ترکش های آنان است.

سنگرهایی را که با یاد خدا و ذکرش در مسیر زندگیمان درست

کرده بودیم ، شیطان بیکار ننشسته و با خمپاره وسوسه آ نها

را یکی یکی نشانه رفت .

دعایمان کنید …

در آخر ببخشید که نتوانستیم در خط مقدم عمل به وصیت های

شما و مقابله با هوای نفس بمانیم و ایستادگی کنیم و از

سرزمین ایمانمان دفاع کنیم .

شهدا دعایمان کنید ……

به قلم  زینب کمالی