18
آبان

تفسير آيه مباهله(آيه 61سوره آل عمران)

پدید آورنده : ابوالفتوح رازی ، صفحه13

«فَمَن جآجَّکَ فیهِ مِن بَعد ما جائَکَ مِنَ العِلمِ فَقُل تَعالَوا ندعوا … هرگاه بعد از علم و دانشی که (درباره ی مسیح) به تو رسید، [باز] کسانی با تو به مُجاجّه و ستیز برخیزند، به آن ها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنانِ خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود، آن گاه مباهله کنیم؛ و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم».

چون رسول صلی الله علیه و آله وسلم مکه بگشاد و اسلام منتشر شد و سلطانِ حجَتِ رسول قاهر گشت بر کافران؛ وُفود (گروه ها) آمدن گرفتند به نزدیک رسول صلی الله علیه و آله وسلم . بهری (گروهی) اسلام می آوردند و بهری امان می طلبیدند.

در جمله ی وفود، وَفْد (گروه) نجران بود. عصر در مدینه آمدند. جامه های دیبا پوشیده و صلیب ها در گردن افکنده. جهودان بیامدند و با ایشان مناظره کردند و ایشان را گفتند: شما بر هیچ نه آید. (شما باطل هستید)

چون رسول صلی الله علیه و آله وسلم نمازِ دیگر(عصر) بکرد، ایشان روی به رسول کردند و گفتند: عیسی را چه می گویی؟

گفت: بنده ای بود که خدای تعالی او را برگزید.

گفتند: یا محمد! او را پدری می شناسی؟

رسول گفت: او نه از نکاح زاد تا او را پدر باشد.

گفتند: هیچ بنده ی مخلوق را دیدی که نه از نکاح باشد و او را پدر نباشد؟

[رسول گفت: آری. آدم که پدری و مادری نداشت.]

و آنان چون این سخن نپذیرفتند، رسولْ ایشان را گفت: چون شما قول من باور نمی کنید و حجّت قبول نمی کُنید، بیایید تا مباهله کنیم که خدای مرا خبر داد که عذاب آرد بر دروغ زن.

با یکدیگر نگریدند و گفتند: چه رأی است شما را؟ گفتند: مهلت باید خواستن تا فردا. گفتند: ما را مهلت ده تا فردا تا ما اندیشه کنیم.

آنگه برفتند و باهم بنشستند و رأی زدند. اسقف، ایشان را گفت: اگر محمد فردا آید و عامه ی (همه ی) صحابه را در قفا گرفته (پشت سر آورده) از او هیچ اندیشه مکنید و با او مباهله کنید که او بر حق نیست و اگر آید و خاصّه فرزندانِ خود را و قرابات (نزدیکان) خود را آرد، از مباهله ی او حَذَر کنید.

چون بامداد بود و صحابه در مسجد جمع شدند و هر کسی توقع کرد که رسول، او را حاضر کند، رسول گفت: مرا نفرموده اند الاّ خاصّگان خود را از زنان و مردان و کودکان آن جا بَرَم. آنان را که خدای تعالی به دعای ایشان، عذاب فرستد و عذاب صَرْف کند. [بازدارد]

آنگه دست علی گرفت و حسن و حسین از پیشِ او می رفتند و فاطمه علیهاالسلام به دنبال ایشان می رفت تا به صحرا شدند و ترسایان بیامدند و اسقفِ ایشان در پیش ایستاده، چون ایشان را در نگرید، آنان را دیدند.

اُسقُف گفت: اینان که اند از محمّد؟

گفتند: آن بُرنا (جوان) پسر عمّ و داماد اوست بر دخترش و آن زن دختر اوست و آن کودکان دخترزادگانِ اویند.

او با ترسایان نگریست و گفت: بنگرید که محمد چگونه واثق (مطمئن) است که به مباهله، فرزندان و خاصّگانِ خود را آورده است و به خدای که اگر هیچ خوف بودی او را از آن که حجّت بر او باشد، چگونه اختیار کردی هلاک خود و هلاک اینان را از مباهله ی او حذر کنید که اگر نه مکان قیصر بودی من اسلام آوردمی و با او مصالحه کنید بر آن که او حکم کند و بازگردید و با شهر خود شوید و رأی بزنید تا صلاح شما در چیست؟

گفتند: رأی تو، رأی ما باشد و آن چه تو گویی عین مصلحت باشد.

اسقف گفت: یا ابا قاسم! ما با تو مباهله نمی کنیم و لکن با تو مصالحه می کنیم و با ما مصالحه کن بر چیزی که به آن قیام توانیم کردن.

و رسول صلی الله علیه و آله وسلم با ایشان مصالحه کرد و نامه نوشت بر مصالحه. مسیحیان نامه بستدند و ببردند و در راه با یکدیگر می گفتند: این که ما کردیم صلاح بود یا نه؟ بزرگِ آنان، ایشان را گفت: و اللّه که ما و شما می دانیم که محمد پیغامبری مُرسَل است و آن چه آورده است از کتاب، از (طرف) خدای است و به خدای که هیچ کس با هیچ پیغامبر مباهله نکرد و الاّ مستأصل شدند و از ایشان کسی نماند کوچک و بزرگ و اگر شما این کنید، هلاک شوید و بر پشتِ زمین، هیچ ترسا نماندی که من در ایشان نگریستم. که من روی ها (صورت هایی) دیدم که اگر از خدای بخواستندی تا کوه ها را از جای برکَنَد، بر آن اجابت کردی.

و رسول صلی الله علیه و آله وسلم گفت: به آن خدای که جانِ من به امر اوست که عذاب، فرو آینده بود بر نجرانیان اگر مباهله کردندی و خدای تعالی ایشان را همانند خوک و بوزینه کردی و از این کوه آتشی برآمدی و همه را بسوختی و از قبیله ی ایشان، هیچ جانوری نماندی تا مرغان بر درخت ها برنگشتی که بر پشت زمین، یک ترسا بودی.

منبع : پایگاه حوزه


free b2evolution skin
12
آبان

کرانه ی غدیر تا زمینه ی ظهور

بسم رب المهدی

آفتاب می تابد در مقابل نگینی که برق آن مانند شهابی تا کرانه ی آسمان می رود و رنگین کمانی از هفت پنجره ی انتظار می نمایاند. و دست ها در در دست یکدیگر مشت می شود و پیوند این دو دست بر صحنه ی جان ها نقش آرامش می زند.

و اما آن هنگامی که …

هنگامه ی عاشقی آهنگ وصایت می نواخت،

هر قدم تارهای گیتاری بود که هر روزی را می نگاشت و ما هر سالی را

به سالروز اتمام نعمت ترانه ی اعلان وصایت امیرالمؤمنین را عید می گیریم.

و اگر آن روز در آن موسم حج نبودیم، حال به وقوع پیوستن واقعه ی حضور به تمنایت اشک می ریزیم و من می شنوم صدای کودکی را که دل شکسته و غمدیده در پس کوچه های دل تنگی انتظار موعودی را منتظر است و چشمانش را به جاده ی وصالت بسته و می گرید.

روز شمار ظهور


free b2evolution skin
4
آبان

عید قربان ؛ عید رهایی از تعلقات

 

عید قربان ؛ عید رهایی از تعلقات

عيد قربان, عید جان باختن و قرباني كردن جان خويش در پاي معشوق است…

عيد قربان، عيد سرسپردگي و بندگي به درگاه احديت است…

عيد قربان، عيد زاييده شدن انساني نو از پس آن منيت‏هاي هوي و هوس است…

عيد قربان, سر بريدن «نفس» است ؛ و پا بریدن از «شيطان»…

عيد قربان, عید ابراهیم است و «اسماعیلش» ؛ و عید محمد است و «ذبح عظیمش» حسین… و مگر نه اینکه در قنوت نماز عید قربان، خدای را می‏خوانیم که: «این روز، روزی است که آن را برای مسلمانان عید قرار دادی، و برای محمد و آل محمد مایه‏ی شرف و کرامت…»؟

اعمال شب عید قربان

ادامه »


free b2evolution skin
3
آبان

تاملی در دعای عرفه

برگزيده‎اي از دعاي امام حسين عليه السلام در عرفه

1ـ ستايش حق تعالي:
ستايش سزاوار خداوندي است كه كس نتواند از فرمان قضايش سرپيچد و مانعي نيست كه وي را از اعطاي عطايا، باز دارد. و صنعت هيچ صنعتگري به پاي صنعت او نرسد. بخشنده بي‎دريغ است. اوست كه بدايع خلقت را به سرشت و صنايع گوناگون وجود را با حكمت خويش استوار ساخت… .

2 - تجديد عهد و ميثاق با خدا:
پروردگارا به سوي تو روي آورم. و به ربوبيت تو گواهي دهم. و اعتراف كنم كه تو تربيت كننده و پرورنده مني. و بازگشتم به سوي توست. مرا با نعمت آغاز فرمودي قبل از اين كه چيز قابل ذكري باشم… .

3ـ خود شناسي:
و قبل از هدايت مرا با صنع زيبايت مورد رأفت و نعمت‎هاي بي‎كرانت قرار دادي. آفرينشم را از قطره آبي روان پديد آوردي. و در تاريكي‎هاي سه‎گانه جنيني سكونتم دادي: ميان خون و گوشت و پوست. و مرا شاهد آفرينش خويش نگرداندي و هيچ‎يك از امورم را به خودم وانگذاشتي… .

4ـ راز آفرينش انسان:
ولي مرا براي هدفي عالي يعني هدايت (و رسيدن به كمال) موجودي كامل و سالم به دنيا آوردي. و در آن هنگام كه كودكي خردسال در گهواره بودم، از حوادث حفظ كردي. و مرا از شير شيرين و گوارا تغذيه نمودي. و دل‎هاي پرستاران را به جانب من معطوف داشتي. و با محبت مادران به من گرمي و فروغ بخشيدي… .

5ـ تربيت انسان در دانشگاه الهي:
تا اين كه با گوهر سخن، مرا ناطق و گويا ساختي. و نعمت‎هاي بي‎كرانت را بر من تمام كردي. و سال به سال بر رشد و تربيت من افزودي. تا اين كه فطرت و سرنوشتم، به كمال انساني رسيد. و از نظر توان اعتدال يافت. حجتت را بر من تمام كردي كه معرفت و شناختت را به من الهام فرمودي… .

6ـ نعمت‎هاي خداوند:
آري اين لطف تو بود كه از خاك پاك عنصر مرا بيافريدي. و راضي نشدي اي خدايم كه نعمتي را از من دريغ داري. بلكه مرا از انواع وسائل زندگي برخوردار ساختي. با اقدام عظيم و مرحمت بي‎كرانت بر من . و با احسان عميم خود نسبت به من، تا اين كه همه نعماتت را درباره من تكميل فرمودي… .

7ـ شهادت به بي‎كراني نعمت‎هاي الهي:
الهي! من به حقيقت ايمانم، گواهي دهم. و نيز به تصميمات متيقن خود و به توحيد صريح و خالصم
و به باطن ناديدني نهادم. و پيوست‎هاي جريان نور ديده‎ام. و خطوط ترسيم شده بر صفحه پيشاني‎ام، و روزنه‎هاي تنفسي‎ام، و نرمه‎هاي تيغه بيني‎ام. و آوازگيرهاي پرده گوشم و آنچه در درون لب‎هاي من پنهان است… .

8ـ ناتواني بشر از بجا آوردن شكر الهي:
گواهي مي‎دهم اي پروردگار كه اگر در طول قرون و اعصار زنده بمانم و بكوشم تا شكر يكي از نعمات تو بجا آورم، نتوانم مگر باز هم توفيق تو رفيقم شود، كه آن خود مزيد نعمت و مستوجب شكر ديگر، و ستايش جديد و ريشه‎دار باشد… .

9ـ ستايش خداي يگانه:
بنابر اين من با تمام جد و جهد و توش و توانم تا آنجا كه وسعم مي‎رسد با ايمان و يقين قلبي گواهي مي‎دهم. و اظهار مي‎دارم:
حمد و ستايش خدايي را كه فرزندي ندارد تا ميراث‎برش باشد. و در فرمانروايي نه شريكي دارد تا با وي در آفرينش بر ضديت برخيزد و نه دستياري دارد تا در ساختن جهان به وي كمك دهد… .

10ـ خواسته‎هاي يك انسان متعالي:
خداوندا، چنان كن كه از تو بيم داشته باشم، آنچنان كه گويي تو را مي‎بينم و مرا با تقوايت رستگار كن! اما به خاطر گناهانم مرا به شقاوت دچار مساز! مقدر كن كه سرنوشت من به خير و صلاح من باشد. و در تقديراتت خير و بركت به من عطا فرما!

11ـ سپاس به تربيت‎هاي الهي:
خداوندا! ستايش از آن توست كه مرا آفريدي. و مرا شنوا و بينا گرداندي! و ستايش سزاوار توست كه مرا بيافريدي و خلقتم را نيكو بياراستي. به خاطر لطفي كه به من داشتي والا… .

12ـ نيازهاي تربيتي از خدا:
و مرا بر مشكلات روزگار، و كشمكش شب‎ها و روزها ياري فرماي! و مرا از رنج‎هاي اين جهان و محنت‎هاي آن جهان نجات بده و از شر بدي‎هايي كه ستمكاران در زمين مي‎كنند نگاه بدار… .

13ـ شكايت به پيشگاه خداوند:
خدايا! مرا به كه وا مي‎گذاري؟ آيا به خويشاوندي كه پيوند خويشاوندي را خواهد گسست؟ يا به بيگانه كه بر من بر آشفتد؟ يا به كساني كه مرا به استضعاف و استثمار كشانند؟ در صورتي كه تو پروردگار من و مالك سرنوشت مني؟

14ـ اي مربي پيامبران و فرستنده كتب آسماني:
اي خداي من و اي خداي پدران من! ابراهيم، اسماعيل، اسحاق و يعقوب، و اي پروردگار جبرائيل، ميكائيل و اسرافيل. و اي تربيت كننده محمد، خاتم پيامبران و فرزندان برگزيده‎اش. اي فرو فرستنده تورات، انجيل زبور و فرقان … .

15ـ تو پناهگاه مني:
تو پناهگاه مني، به هنگامي كه راه‎ها با همه وسعت، بر من صعب و دشوار شوند و فراخناي زمين بر من تنگ گردد. و اگر رحمت تو نبود من اكنون جزء هلاك شدگان بودم. و تو مرا از خطاهايم باز مي‎داري. و اگر پرده‎پوشي تو نبود از رسوايان بودم.

منتخبي از دعاي عرفه امام سجاد عليه السلام


از دعاهاي حضرت امام سجاد عليه السلام در روز عرفه است كه:
خدايا! مرا شاكر و صابر گردان و مرا در چشم خويش خوار و در نظر مردم بزرگوار گردان .
خدايا! در همه كارها عاقبت ما را به خير كن و ما را از خواري دنيا و عذاب آخرت نگهدار .
خدايا! مرا به علم توانگر ساز و به حلم زينت بخش و به تقوا عزيز كن و به عافيت زيبايي ده .
خدايا! از زوال(1) نعمت و تغيير عافيت و غضب ناگهاني و همه چيزهايي كه مايه ناخشنودي توست به تو پناه مي برم .
خدايا! از اخلاق بد و اعمال بد و هوس‎هاي بد و مرض‎هاي بد به تو پناه مي برم .
خدايا! سحرخيزي را بر امت من مبارك ساز .
خدايا! تو را به غيب داني و قدرتي كه بر آفرينش داري سوگند مي دهم تا موقعي كه زندگي را براي من بهتر مي داني مرا زنده نگهدار و موقعي كه مرگ را براي من بهتر مي داني مرا بميران .
خدايا! از تو مي خواهم كه ترس خود را در آشكار و نهان نصيب من كني و در حال خشنودي و خشم كلمه اخلاص را به زبان من جاري نمايي و در حال فقر و توانگري ميانه روي را شعار من سازي .
خدايا! چنان كه خلقت مرا نيك كردي سيرتم را نيز نيك كن .
خدايا! هر كس عهده دار كار امت من شد و بر آنها سخت گرفت، بر او سخت گير و هر كس عهده دار كار امت من شد و با آن ها مدارا كرد با او مدارا كن .
خداوندا! يك لحظه مرا به خودم واگذار مكن و چيزهاي خوبي كه به من بخشيده اي، از من باز مگير.
خدايا بر محمد و خاندان پاكش درود فرست .
درودهاي پربركت و پاكيزه و فزاينده اي كه صبح گاهان و شامگاهان در رسند،
و درود فرست بر ايشان و بر ارواح شان،
و كارشان را بر اساس تقوا فراهم آور،
و احوالشان را به سامان آر،
و ما را به رحمت خود در جايگاه امن و امان در كنار ايشان قرار ده،
اي مهربان‎ترين مهربانان.(2)

پي نوشت‎ها:
1- زوال: از بين رفتن، نابود شدن .
2- منتخبي از دعاي امام سجاد عليه السلام در روز عرفه، مترجم: حسين انصاريان .

منبع:
دايرة المعارف تشيع، جلد هفتم، ص 529 و 530.
دعاي عرفه عبدالكريم بي آزار شيرازي
ماهنامه موعود، ش 71 .


free b2evolution skin