شیطان پرستی
«Hell on reels» (جهنم در حلقه هاي فيلم)
«هنگاميکه فيلم بچه رزماري در سال 1968.م در حال ساخت بود، لاوِي در اين فيلم مشغول ايفاي نقش بود. و جمعي از مسئولين فرهنگي از جمله رئيس اداره تبليغات آمريکا نيز نظاره گر بازي او بودند. در اين ميان همه متوجه لاوِي بودند که در حال تمرين اعمال مذهبي شيطاني بود. او درباره فيلم گفت: فيلم بچه رزماري براي کليساي شيطان مثل انجمنku klux klan (سازمان سري سياه پوستان آمريکا) به عنوان يک سرباز براي ملت آمريکاست.»
اين فيلم در کمال وقاحت آداب مسيحيت را به سخره گرفته و تصويري زشت از مريم مقدس به نمايش گذاشت. مفاهيم شيطاني در آن به صورت کاملاً آشکار ولي توجيه شده براي همگان به نمايش درآمد.
باز در ادامه کتاب به بخش ديگري مي رسيم.
«Lucifer rising» (طالع شيطان).
اين بخش به شرح آينده شيطان پرستي پرداخته و برخي آداب موبوط به عضويت در کليساي شيطان را مطرح مي کند. بخشي از اين متن را بخوانيد.
«عضويت در کليساي شيطان پيوسته در حال افزايش است. لاوِي براي اين عضويت شرايطي دارد.
اولين شرط، ملاقات حضوري است. که جزء اصلي آن، تجمع پيرامون گوي است. که هر کجا برود برکت را با خود مي برد. و ملاقات در سرداب صورت مي گيرد.
لاوِي در آن زمان (زمان آغاز به کار کليساي شيطان)، بعد از گذشت چند سال کليساي شيطان را رسماً تثبيت کرد. و بعد از مدتي همگان از وجود کليساي شيطان آگاهي يافتند و روز به روز بر جمعيت پيروان لاوِي افزوده شد.
اکنون کليساي شيطان وضعيتي مطلوب دارد. البته از دنياي بيرون تحت فشار قرار دارد، ولي با نيروي مضاعف و فشار کاري بيشتر و انجام تشريفات مذهبي، ديگران به پذيرش اين آئين تشويق خواهند شد.»
نويسنده کتاب باز نگاهي به گذشته اين مکتب انداخته و در ادامه چنين يادآور مي شود:
«در دوره اي پيروزي نسبتاً با لاوِي بود. اما اين مقطع گذرا و کوتاه بود و بـراي مدتي بيشتر مراسمات مذهبي، شبانه و در خفا صورت مي گرفت. ولي به مرور بر پيروان شيطان پرستي افزوده شد.
در سال 1970.م انجام مراسمات و سخنراني ها و رفتار و عملکرد فردي لاوِي، باعث شد، گرايش عمومي به او بيشتر گردد. در سال 1972.م مراسمات در خانه سياه انجام مي شد. و اين به خاطر آن بود که کليساي شيطان ديگر مکان مناسبي براي انجام مراسمات مذهبي نبود، لذا مراسمات در غار مرکزي، معروف به خانه سياه انجام مي گرفت.
(نام خانه سياه را لاوِي براي اولين بار بر غار زيرزميني مرکزي نهاد) و تنها طبق دستور، کليساي شيطان را با پرده سياه پوشاندند.
سرانجام در سال 1975.م مجدداً فعاليت کليساي شيطان آغاز گرديد و کساني که با لاوِي تماس داشتند، دوباره فرا خوانده شدند. اما تعاليم کفر آميز مسيحيت، به شدت فعاليت لاوِي را محدود کرده بود. لکن تحت رهبري و هدايت لاوِي، امور به سرعت انجام گرفت و لاوِي براي قانع کردن ديگران نامه هايي را براي برخي افراد نوشت. در نتيجه با تدبير لاوِي راهي براي پاکي خانه گشوده شد.»
بورتون در ادامه دوستان لاوِي را دسته بندي کرده و مي نويسد:
«بسياري از کساني که گرد لاوِي جمع شده بودند، يا به خاطر دوستي با او بوده يا به خاطر کسب شهرت و بزرگي. و همچنين عده اي نيز براي کسب لباس مخصوص براي ورود به خانه شيطان.»
حال که از «لاوي» مؤسس فرقه سيطنيسم سخن به ميان آمد، بد نيست که درباره زندگي او و هم کيشانش، در مطالب آتي مطالبي ارائه کنيم. البته اين نگـاه مختصـر مي تواند تا حدودي تناقض هاي دنياي تاريک شيطان پرستي را آشکار سازد. يک زندگي کاملاً شهواني و دور از انسانيت.
با سلام
متشکرم
هزار جان گرامي ، فـداي جود جواد
دل شكسته خود بسته ام به بود جواد
هماره مي رسد از كائنات و مخلوقات
نداي ذكر و ثنا ، مدحت و درود جواد
میلاد امام جواد (ع) مبارک باد
اعوذ بالله من شیطان رجیم
دوست عزیز مطلبتون جالب بود
تو وب ما هم درباره شیطان پرستی موضوع داریم
خوشحال میشیم سر بزنید
مطلب خوبی بود خدا قوت
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب