کاروان بی کاروان سالار نیست
01 اردیبهشت 1394 توسط قیاسی
چون به نام عشق ما دفتر زدند
از شهادت مهر خونش بر زدند
هم،از آن مهر است این شیرازه سرخ
راه سرخ وباره ودروازه سرخ
بوی خون می آید از این عشق پاک
عطر عاشوراست اینجا عطر خاک
مرد باید فارغ از زندان تن
تا گزیند در چنین وادی وطن
دیده این وادی بسی حلاج ها
دارد این دار و منا معراج ها
دیده این دریا بسی طوفان و باد
دارد این مسلخ بسی خون ها به یاد
بس حماسه در رگ این ریشه است
خون صد فرهاد بر این تیشه است
فرق ها را دست اهریمن شکافت
تا که این سیلاب راه خویش یافت
صفحات: 1· 2