25
مهر

میهمان کاظمین

شهر، در عمق سکوت، لحظات اندوهباری را پشت سر می‌گذارد! گویی به دنبال تکرار خاطره‌ای است که تلخی آن را پیش‌تر تجربه کرده است.

آن روز، تابوت مظلومانه امامی بود و شانه چند مرد ناآگاه؛ و امروز شانه تنگ مردمانی‌ست و عطر تابوت امامی در نهایت مظلومیت؛ امامی که در نهایت جوانی و بهار زندگانی، تأثیر زهرآگین خزان را بر جای خویش به تماشا بنشیند.

گویی تمام آسمانیان، میهمان بغدادند؛ میهمان سوگی غریبانه؛ غریبانه، مثل تمام داغ های نینوایی!

کجایید، شانه‌های سبز مدینه؟

این شانه‌های نامحرم، بسی نامهربانند!

کجایید کوچه‌های مدینه تا مرثیه خورشید را به گریه بنشینید؛ این کوچه‌ها همیشه با خورشید نامحرمند!

کجایید، بانوان حرم که با فرشتگان الهی، مویه‌گر شوید!

کجایید، داغ پروردگان حریم ولایت که امروز، روز ماتم آل الله است!

معتصم، در سیاهی جامه و بغداد در تیرگی جهل، دست و پا می‌زدند؛ هنگام ظهور خورشیدی بود که پیام آور انوار آسمانی ولایت باشد، تا ابرهای تیره جهالت را از اذهان امت بزداید!

از بخشش‌های کلامش تا کرامت‌های مرامش، عوام و خواص بهره می‌بردند و چتر انوار الهی‌اش، همه را یکسان به «طور» معرفت رهنمون می‌گشت!

معتصم، در سیاهی جامه و بغداد در تیرگی جهل، دست و پا می‌زدند؛ هنگام ظهور خورشیدی بود که پیام آور انوار آسمانی ولایت باشد، تا ابرهای تیره جهالت را از اذهان امت بزداید!

دشمنانی که تنها هنرشان در خلافت، ظلم و تنها تکیه گاهشان در دیانت، تعصّب و جهل بود، نه خیری در «نسبت»شان بود و نه خیری در «وصلت»شان. «ام فضل»هاشان، بی فضیلت‌ترین زنان و «معتصم»هاشان، بی عصمت‌ترین مردان؛ عُلماشان جهل اندیش و حُکماشان کافرکیش بودند.
امام جواد علیه السلام

صورت‌هاشان، تبسم آذین و دل‌هاشان تنفّرآگین بود. جامه‌هاشان سیاه، دل‌هاشان سیاه و چهره‌هاشان از شدت تعصب و جهل، سیاه سیاه بود. کسی باید می‌بود تا این همه تیرگی را از اذهان بزداید!

باید کسی بود تا معارف راستین الهی را به عوام و خواص می‌آموخت!

اما دریغا که این دنیای سفله پرور، اهریمن حسادت را برای مقابله با نور علم و معرفت پرورانیده است!

دریغا که میزبانان نامهربان، پاس میهمانان نگه نداشتند؛ میهمانی که آسمان و زمین، مقابل نامش، قد به تکریم خم می‌کرد!

آن روز، بغداد بود و نُهمین خورشید ولایت که غریبانه به همجواری «جد» غریبش می‌رفت؛ به همجواری کسی که تلخی خاطره هایش را زندان های هارون، همواره به یاد می‌آورند!

تابوتی از نور، به آسمان و تابوتی از نور، به کاظمین نزدیک می‌شد و زمان، زمان وداع عالم خاک با فرزند افلاک بود؛ فرزندی که از پرتو آیینه وجودش، انوار حق، به دلها می‌تابید و گمگشتگان مسیر حق را به حق رهنمون می‌شد!

درود خداوند بر تو و شهادت غریبانه ات باد، یا مولا، یا جواد الائمه!

ای شیعه بزن ناله و فریاد امشب از غربت آن غریب کن یاد امشب

مسموم شد از زهر، جواد بن رضا در حجره در بسته‌ بغداد امشب

 

امام جواد علیه‌السلام: تا هنگامی که سپاسگذاری بندگان ادامه دارد نعمتهای خداوند قطع نمی‌شود.

شهادت مظهر جود و سخا و علم و معرفت، تسلیت و تعزیت.

 

ابن الرضا به حجره غریبانه جان سپرد او شمع جمع بود و چو پروانه جان سپرد

مسموم شد ز زهر جگر سوز اُمّ فضل از روی شوق در ره جانانه جان سپرد

 

نفرین بر آن محرم نامحرم

که زهر جفا را نه در جام تو که در کام ما ریخت

آه! ای خورشید عشق

ای مولای جوان من

چه زود غروب کردی!

 

گشته عالم، غرق ماتم در عزای جواد الائمه

کرده زهرا ناله برپا در عزای جواد الائمه

شد ز بیداد، شهر بغداد کربلای جواد الائمه

 

شهادت مظلومانه جوانترین شمع هدایت و نهمین بحر کرامت، تسلیت و تعزیت.

 

امام محمد تقی علیه‌السلام: بدان که از دید خداوند پنهان نیستی پس بنگر که چگونه هستی!

یا جواد الائمه

چون بخود نگریستم جز بی حیائی و بی شرمی در برابر ارباب خودم ندیدم

امشب دعایم کن تا دیگر باگناهانم دل فرزندت مهدی را نشکنم.

 

در میان حجره یا رب کیست غوغا می‌کند شکوه زیر لب ز بی رحمی دنیا می‌کند

همسرش از فرط شادی و شعف کف می‌زند زین عمل خود را به عالم خوار و رسوا می‌کند

منبع:تبیان


free b2evolution skin
14
شهریور

یاصاحب الزمان!!!

درک غربت واضطراب یوسف فاطمه(عج) شدت غربت امام عصر (عج)آنچنان زیاد است که پس از قرن ها هنوز 313نفرنتوانستند خود رابرای یاری ورفع غربت از آن وجود مقدس مهیا کنندومردم به عدم حضور ایشان در میان خودعادت کرده اند. آنحضرت حتی نمی تواننددر میان جامعه زندگی عادی داشته باشندوچنانچه دشمنان اورا بشناسنددر به شهادت رساندن او همچون اجداد طاهرش درنگ نخواهند کرد تلخ تر از همه اینجاست که بخش اعظمی از این گرفتاری ها غم ناشی از معصیت وگناه ورنج ودشواری های شیعیان است .امام (عج)بسان که نمی تواند یک لحظه از غم فرزند خردسال خود فارغ شود در اندوه ومشکلات شیعیان چون شمع می سوزد .امام رضا (ع)در توصیف شخصیت امام می فرمایند :"امام انیسی رفیق واهل مداراست پدری دلسوز است برادری است تنی از یک پدرومادرومادری است که به فرزند خردسال خود محبت میکند".(کافی ج 1-ص200)عجز ولابه های رقت بار شیعیان در تمام اعصار وسرزمین ها در گرفتاریها ومشکلات قلب مقدس ایشان را می سوزاند وزخمی بر زخم های این دل آزرده می افزاید این قلب وروح زخم دیدهچه بسا جسم وجان حضرت را دچار رنجش ودرد کند .امیر المومنین (ع)این عطوفت ومهربانی امام معصوم نسبت ویاران شیعیان را در جملاتی خطاب به یکی از یاران خویش که دچار بیماری شده بودچنین توصیف میکند :"ای رمیله هیچ مومنی بیمار نمی شود مگر اینکه ما هم به خاطر بیماری او بیمارمی شویم وغمگین نمی شود مگر اینکه ما هم در غم او غمگین شویم …ای رمیله هیچ مومنی در شرق وغرب زمین از ما پنهان نیست".

نوشته ای از خانم معلم


free b2evolution skin
2
شهریور

یاران مهدی

یاران مهدی را باید درمیان سلاح بردوشان و کفن پوشان و جان بر کفان و مبارزان و سنگر نشینان و خدمت گزارانِ به این انقلاب ، و تقویت کنندگان سپاهِ دین ،

و حرمت گزاران به خون و خانوادهء شهیدان یافت.

نه در ساکتان و بی تفاوتان ! و نه در رفاه زدگان و عافیت طلبان.

یا مهدی ! کدام (( حضور )) ، چون (( غیبت )) تو ، زمان و تاریخ را آکنده است ؟!…

حاضر ترین حاضران ، به گرد پای (( حضور غایبانه )) ات نمی رسند.

ای معنی حضور در غیبت ! ای مفهوم غیبتِ حاضر ، ای مجمعِ غیب و شهود !

کدام نماز شب است که بی یاد تو بر پاست؟

کدام اشک شوق و سوز دل است که نشان از تو ندارد؟

کدام وصیت نامهء شهید است که خالی از اسم عزیز توست؟

مگر می شود دعای کمیل و توسّلی بی یاد تو سر شود؟

او (( وارث )) است ، وارث دین محمد(ص) و خطّ سرخ شهادت.

او(( قائم )) است ، ایستاده و استوار و پا برجا ، تا جهانی را به قیام حق طلبانه وادارد.

او(( بقیه الله )) است ، یادگاری از خطّ امامان و ذخیره ای از سوی خدا.

او (( منصور )) است ، یاری خدا و نصرت مومنین را پشت سر دارد

و بر جباران پیروز خواهد شد.

او ثائر است. انقلابی ، بر انگیخته و بر انگیزنده .

او(( منتقم )) است

خونخواه حادثهء کربلا

و انتقام گیرندهء خون شهیدان و خون سیدالشهدا….

سلام بر مهدی(عج) ، انتظار سبز دوران ها.

(( قطعات)) نوشته جواد محدثی


free b2evolution skin
2
شهریور

یاصاحب الزمان!!!

موعدا!
ايا حضورعشق رابه
تماشابنشينيم
يا. . .انتظار را؟
چشمي براه دارم.
چشمي ، براسمان . . .
مي ايي….
مي ايي……..
و . . . جهان را
سبزخواهي كرد


free b2evolution skin
30
مرداد

کبوتر سفید

 

هنگامه¬ی زمزمه¬ی دعای عهد با همهمه¬ی تسبیج پرندگان؛ و نیایش دریاها، و خش خش برگ ها در هم می آمیزد و صبحی پر طراوت و سرشار از امید، آمیخته با بوی گل نرگس را به ارمغان می آورد. روزی که سرمشقش نام یار باشد آکنده از یاد اوست. یاد مهربان یاری که صبح هنگام «رنگین کمانِ» رنگ رنگ وجودش، گل محفل دوستارانش است. انگار که صبح، نم نم باران عهد آمده باشد و همان وقت هم نگاه آفتاب تابنده¬ی هستی به این خیل مشتاق افتاده باشد و از این دو «رنگین کمانی» بر آسمان آبی و پاک دل منتظرانش، نقش ببندد. «رنگین کمانی» که هر رنگش نشانی از او دارد؛ از محبتش، از دعایش، از اشکش، از……
و باز آن زمان که خورشید آهنگ رفتن می کند، انگار که با سرخی خود می گوید که شب غیبتش را تاب بیاورید به این امید که آفتاب وجود او، فردای شما را روشن کند؛ آن وقت شراری از سرخی خورشید به دل دوستداران می¬افتد که:
من کجا و آفتاب وجود او کجا؟ این همه گناه من کجا و نیم نگاه او کجا؟ دل سیاه من کجا و امید به آمدن او کجا؟ و خبر ندارد این دل بیچاره از گناه، که او، لحظه به لحظه مراقبش است. مراقب، که مبادا به دامی در افتد. دعا گو، که مبادا به چاله¬ای فرو غلتد. و نمی داند این دل سیاه از گناه، که آنی که شیطان وسوسه اش می کند این اوست که دست به دعا بلند می کند و از خدا نجاتش را می طلبد و نمی داند این دل تنها، که او فقط یک دل را نمی بیند، بلکه هزاران دل را نظاره گر است.


free b2evolution skin
30
مرداد

اللهم الیک صمدت من ارضی


امام رضا علیه‌السلام می‌فرمایند:

«الامام مفزع العباد فی‌الداهیۀ النَاد امام پناه بندگان بی‌پناهی است که در سختیها و مصیبت‌های مرگبار

راه به‌جایی ندارند»*

 


سرم را نگه می دارم
چشم هایم اما راه می افتند

با آب های سقاخانه

سرم را نگه می دارم

پاهایم جلوتر از من

در کفشداری ها

خلوت کرده اند

هنوز اما نباید

دلم هزار تکه می شود

{در آیینه های ایوان

و کبوتر ها

سرم را با خود می برند

نگهش می دارم

دست هایی که پنجره فولاد را

گره می زنند

نقشی تازه از حاجتی کهنه

کبوتر ها که بالا می روند

خورشید از زمین طلوع می کند

سرم گرم می شود

اسفند ها

تصویر مضطرب زائری را


دود می کنند

تا شهرش

غروب

از شش گوشه ی حرم

خادم ها خرده های زائری را

به امانت داری می سپارند


free b2evolution skin
30
مرداد

كتاب مبين



در سرى نيست كه سوداى سركوى تو نيست

دل سودا زده را جز هوس روى تو نيست

 

سينه غمزده‏اى نيست كه بى‏روى و ريا

هدف تير كمانخانه ابروى تو نيست

 

جگرى نيست كه از سوز غمت نيست كباب

يا دلى تشنه لعل لب دلجوى تو نيست

 

عارفان را ز كمند تو گريزى نبود

دام اين سلسله جز حلقه گيسوى تو نيست

 

نسخه دفتر حسن تو، كتابى است مبين

ور بود نكته سربسته، به جز موى تو نيست

 

ماه تابنده بود، بنده آن نور جبين

مهر رخشنده به جز غرّه نيكوى تو نيست

 

خضر عمرى‏ست كه سرگشته كوى تو بود

چشمه نوش، به جز قطره‏اى از جوى تو نيست

 

نيست شهرى كه زآشوب تو، غوغايى نيست

محفلى نيست كه شورى زهياهوى تو نيست

 

(مفتقر) در خم چوگان تو گويى، گوييست!

چرخ با آن عظمت نيز به جز كوى تو نيست‏

آية اللَّه غروى اصفهانى


free b2evolution skin