1
مرداد

دانش تبلیغ دین


ما در حوزه های علمیه چه یاد می گیریم و بالای منبر چه باید بگوییم⁉️

?ما در حوزه های علمیه بیشتر به دنبال اثبات حقانیت هستیم اما مردم چه می خواهند؟ دو چیز 1⃣- توصیف کن حق را و توصیف کن باطل را 2⃣- آثار حق را بیان کن، آثار باطل را بیان کن!

?ما می توانیم ولایت را اثبات کنیم. اما چند کتاب وجود دارد که ولایت را توصیف کند؟ قرآن بسیاری از اوقات به اثبات ولایت نمی پردازد بلکه به ریشه روانی ولایت گریزی و ولایت پذیری می پردازد.

? علیرضا پناهیان.۹۷.۲.۱۸

?جامعه الزهرا (س)، قم. همایش «فرصت های فرهنگی ماه رمضان»

#تبلیغ_عالمانه_دین #دانش_تبلیغ


free b2evolution skin
30
تیر

توفیق شب زنده داری


استادِ عزیزی می‌فرمود: بعضی‌ها باید ده سال گریه کنند که خدای متعال به آنها توفیق شب‌زنده‌داری و نماز شب بدهد.

✔️ آیت الله سید محمّدمهدی میرباقری:

«استادِ عزیزی می‌فرمود که: بعضی‌ها باید ده سال گریه کنند که خدای متعال به آنها توفیق شب‌زنده‌داری و نماز شب بدهد؛ به خاطر موانعی که در آنها هست. بالاخره این کار باید اتفاق بیفتد؛ اگر اتفاق نیفتد، انسان سرانجام از این فضیلت محروم می‌شود.

گمان نمی‌کنم بدون تدبیر و تأمل و برنامه‌ریزی و استغاثه و التجاء بشود از فضیلت‌های ماه مبارک رمضان و این دوران‌ها برخوردار شد. لذا من گمانم این است که به‌خصوص کسانی که مأموریت های بزرگ دارند، اگر بخواهند توفیقات الهی داشته باشند و اگر بخواهند در این مسیر، انگیزه‌های نفسانی و شیطانی و اینها وارد نشود، حتماً نیاز به بهره‌مندی از این اوقات و برنامه‌ریزی برای بهره‌مندی از این اوقات هست». ۹۳/۸/۱۰

 


free b2evolution skin
28
تیر

توبه


انسان برخلاف آنچه كه خودش خيال مى كند، يك شخص نيست. يك شخص واحد است اما يك شخص مركّب نه بسيط؛ يعنى ما كه اينجا نشسته ايم (به همان تعبيرى كه در حديث آمده است) يك جماد اينجا نشسته است، يك گياه هم اينجا نشسته است، يك حيوان شهوانى هم اينجا نشسته است، يك سَبُع و درنده هم اينجا نشسته است، يك شيطان هم اينجا نشسته است و يك فرشته هم در همين حال اينجا نشسته است.

? گاهى آن حيوان شهوانى كه مظهر آن را خوك مى دانند، زمام امور را به دست مى گيرد و مجال به آن درنده و شيطان و فرشته نمى دهد. يك مرتبه در ناحيه يكى از اينها عليه او قيام مى شود، تمام اوضاع به هم مى خورد و يك حكومت جديد بر وجود انسان حاكم مى گردد.

? انسان گنهكار آن انسانى است كه حيوان وجودش بر وجودش مسلط است يا شيطان وجودش بر او مسلط است يا آن درنده وجودش بر او مسلط است؛ يك فرشتگانى، يك قواى عالى هم در وجود او محبوس و گرفتار هستند.

✅ توبه يعنى آن قيام درونى، اينكه مقامات عالى وجود انسان عليه مقامات دانى وجود او - كه زمام امور اين كشور داخلى را در دست گرفته اند - يك مرتبه انقلاب مى كنند، همه اينها را مى گيرند و به زندان مى اندازند و خودشان با قوا و جنود و لشكريان خود زمام امور را در دست مى گيرند.

? استاد شهید مطهری، آزادی معنوی، ص 114

 


free b2evolution skin
26
تیر

کوچک شمردن روزه


آیا این استخفاف به روزه نیست؟

? روزه را هم نبايد استخفاف كرد و سبك شمرد. بعضى روزه را به شكلى مى گيرند (حالا اين شوخى است) كه- العياذ باللَّه- اگر من به جاى خدا بودم اصلًا روزه اينها را قبول نمى كردم.

? من افرادى را سراغ دارم كه اينها در ماه رمضان شب تا صبح را نمى خوابند اما نه براى اينكه عبادت كنند، بلكه براى اينكه مدت خوابشان پر نشود؛ تا صبح هى چاى مى خورند و سيگار مى كشند، اول طلوع صبح كه شد نمازشان را مى خوانند و مى خوابند، چنان بيدار مى شوند كه نماز ظهر و عصر را با عجله بخوانند و بعد بنشينند سر سفره افطار!

? آخر اين چه روزه اى شد؟! آدم شب تا صبح را نخوابد براى اينكه در حال روزه حتماً خواب باشد و رنج روزه را احساس نكند. آيا اين استخفاف به روزه نيست؟!

? به عقيده من مثل فحش دادن به روزه است، يعنى اى روزه! من اينقدر از تو تنفر دارم كه مى خواهم رويت را نبينم!.

? استاد شهید مطهری، آزادی معنوی


free b2evolution skin
30
خرداد

روایت آزادسازی خرمشهر


آزادسازی #خرمشهر به روایت شهید سپهبد علی #صیاد_شیرازی

? شهید صیاد شیرازی : او(خلبان) فریاد می زد تا چشم کار می کند عراقی ها در خیابانها و کوچه ها همه دستهایشان بالاست!


?پس از 23 روز نبرد، حدود پنج هزار کیلومترمربع از خاکمان آزاد شده بود. مردم از پشت جبهه زنگ می زدند، تماس می گرفتند که پس خرمشهر چی شد؟! همه منتظر آزادسازی خرمشهر بودند و نمی دانستند که چه بر ما می گذرد. حتی اگر یک روز هم در جبهه بودید، می فهمیدید که 23 شبانه روز در معرض آتش بودن یعنی چه!…شاید منطقی ترین پیشنهادی که می شد در این شرایط داد این بود که بگوییم دو ماه به ما فرصت بدهید تا خودمان را آماده کنیم و بعد حمله کنیم به خرمشهر! هر چه فکر می کردیم به نتیجه نمی رسیدیم، چون این دو ماه فرصتی بود برای دشمن که قطعاً کاری کند که دیگر ما نتوانیم به هدف خود دست پیدا کنیم. توی این صحنه بودیم که خدای متعال جرقه امداد خودش را در فرماندهی #قرارگاه_کربلا زد. بنده و فرماندهی محترم کل سپاه نشستیم و روی آن طرح کار کردیم و قرار شد این فرمان را به عنوان فرمان قرارگاه، من به فرماندهان ابلاغ کنم. قرار شد فرماندهان در آن طرف جاده اهواز- خرمشهر در سنگری جمع شوند. همه جمع شدند، من سخنرانی کردم و فرمان را ابلاغ کردم و تمام شد…

?بیست و سومین روز عملیات بود. یعنی ما 48 ساعت وقت داشتیم. فرماندهان همه رفتند. به خودم که آمدم دیدم توی سنگر، همین طور خمیده ایستاده ام و تمام وجودم را اضطراب گرفته. با خودم زمزمه می کردم که خدایا این چه اضطرابی است، خدایا ما هر چه داشتیم و نداشتیم پشت سر این فرمان گذاشتیم. اگر عملیات نگیرد چه می شود، دفعه دیگر چه می شود؟ بالاخره گذشت و بعد از 48 ساعت طرح عملیاتی بین #شلمچه، پل نو و جزیره ام الرصاص که در وسط قرار داشت، آماده شد. عملیات انجام شد. همان اوایل، جناح راست که در اختیار سردار رشید اسلام حاج #احمد_متوسلیان بود، با یک تیپ از ارتش، قوت و توان دشمن را بریدند و جلو رفتند و دادشان درآمد که چرا جناح چپ نمی آیند؟ از دو طرف دارند ما را می زنند. چه بگویم که چه گذشت بر رزمندگان! ساعت ده شب عملیات شروع شده بود و حالا چهار و نیم صبح بود. هر کار کردیم دو محور را بگیریم، نشد. همین طور در تلاش بودیم… داشتیم به صبح می رسیدیم. به صبح هم که می رسیدیم، اوضاع ما به هم می ریخت و دیگر هیچ کار نمی توانستیم بکنیم. آنهایی هم که رفته بودند، باید بر می گشتند. همه افراد هم خسته و فرسوده بودند در این افکار بودم که دیدم همین طوری سر و صدای شدیدی از توی بی سیم ها می آمد. دیدم صدای تکبیر می آید. پرسیدم چه خبر است گفتند ما آن محور را شکافتیم. یعنی حدوداً ساعت پنج و 30 دقیقه بود که محور شکافته شد. آن چیزی که منتظرش بودیم…

?ساعت حدود هفت بود که یک دفعه دیدم شهید بزرگوار #خرازی که محل استقرارش درست چسبیده بود به خاکریز خرمشهر، با یک هیجانی گفت که اگر من 700، 800 نفر جور بکنم اجازه می دهید بزنم به خرمشهر؟ پیشنهاد کردم صبر کنید تا بررسی کنیم. کارشناسی کردیم، دور هم نشستیم و بحث کردیم. هیچ کس نظر مثبت نداشت، چون از لحاظ تخصصی جواب نمی داد. منطقی نبود که این 700 نفر را همراه با خط مان از دست بدهیم. آمدیم به او بگوییم ستاد قرارگاه کربلا مخالفت کرده، نمی دانید با چه برخوردی به ما انگیزه داد؛ دیدیم اصلاً نمی توانیم قانعش کنیم. من و سردار رضایی گفتیم فعلاً تا ساعت هفت و نیم کاری نکنیم ، دیدیم باز دادش درآمد. گفتیم چه خبر است؟ گفتند: هر چه نگاه می کنیم عراقی ها دستها را بالا برده اند! با این جمعیت انبوه چه کار کنیم. گفت اگر می شود یک بالگرد بفرستید تا ببینیم عمق اینها کجاست. یک بالگرد فرستادیم. ای کاش صدای آن خلبان ضبط می شد. او از آن بالا فریاد می زد که تا عمق پل خرمشهر تا چشم کار می کند عراقی ها در خیابانها و کوچه ها همه دستهایشان بالاست! نمی دانستیم با 19 هزار #اسیر چه کنیم!


free b2evolution skin
28
خرداد

دانش تبلیغ دین2


چگونه با «مدیران سیاسی جامعه» سخن بگویم؟

?#اصول_و_مبانی_تبلیغ | ⭕️ بخش #دوم: اصول مربوط به «پیام گیرنده و مخاطب»

4⃣ایجاد زمینه برای پذیرش حق و «درک موقیعت های مخاطره آمیز مخاطب» (از قبیل رفع فقر و تالیف قلوب)

?مبلغ، برای تذکر به مدیران، نکاتی را باید رعایت کند که حاکی از درک موقعیت قدرت مدیران است. خداوند به موسی و هارون فرمود زمانی که سراغ فرعون می روید با نرمی سخن بگویید:«فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى»(طه، 44). چرا خداوند به موسی فرمود با زبان نرم با فرعون حرف بزن؟ چون فرعون طغیان کرده، نباید با تحکم با او سخن گفت. [درک موقعیت مخاطره آمیز مخاطب]

?در روایات فرمود:«هر مدیری را زیر دستش اذیت می کند؛ رَسُولُ اللَّهِ ص ثَلَاثَةَ إِنْ لَمْ تَظْلِمْهُمْ ظَلَمُوكَ السَّفِلَةُ وَ زَوْجَتُكَ وَ خَادِمُكَ.»(خصال، ج1، ص86). مدیران زمانی که این روایت را از مبلغ می شنوند، احساس می کنند مبلغ، او را درک می کند. بعد از این می توان از رعایت زیردستان با آنها سخن گفت و آنان راحت تر می پذیرند.

?یا می خواهید به مدیران بگویید با تواضع برخورد کنید، قبل باید به او گفت البته تواضع همیشه به این نیست که خاکی و افتاده حال برخورد کنید. گاهی اقتضاء مدیریت برخورد با ابهت است.امام علی ع می فرماید:« صاحب منسب، زمانی که موضوعات را با دقت بررسی کند، تواضع کرده است؛ إِذَا تَفَقَّهَ الرَّفِيعُ تَوَاضَع»(غرر، ص285).

?مثلا خطاب به آنهایی که از طرف ما با آمریکا مذاکره می کنند. می توان از باب درک مخاطب گفت باید به مذاکره کنندگان حقوق مضاعف داد، زیرا آنان با وحشی ها مذاکره می کنند. و باید حق تحوش دریافت کنند. با این ادبیات به سیاسیون گفته می شود که ما شرایط شما را درک می کنیم.

? علیرضا پناهیان


free b2evolution skin
26
خرداد

دانش تبلیغ دین


چگونه با «مدیران سیاسی جامعه» سخن بگویم؟

?#اصول_و_مبانی_تبلیغ | ⭕️ بخش #دوم: اصول مربوط به «پیام گیرنده و مخاطب»

4⃣ایجاد زمینه برای پذیرش حق و «درک موقیعت های مخاطره آمیز مخاطب» (از قبیل رفع فقر و تالیف قلوب)

?مبلغ، برای تذکر به مدیران، نکاتی را باید رعایت کند که حاکی از درک موقعیت قدرت مدیران است. خداوند به موسی و هارون فرمود زمانی که سراغ فرعون می روید با نرمی سخن بگویید:«فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى»(طه، 44). چرا خداوند به موسی فرمود با زبان نرم با فرعون حرف بزن؟ چون فرعون طغیان کرده، نباید با تحکم با او سخن گفت. [درک موقعیت مخاطره آمیز مخاطب]

?در روایات فرمود:«هر مدیری را زیر دستش اذیت می کند؛ رَسُولُ اللَّهِ ص ثَلَاثَةَ إِنْ لَمْ تَظْلِمْهُمْ ظَلَمُوكَ السَّفِلَةُ وَ زَوْجَتُكَ وَ خَادِمُكَ.»(خصال، ج1، ص86). مدیران زمانی که این روایت را از مبلغ می شنوند، احساس می کنند مبلغ، او را درک می کند. بعد از این می توان از رعایت زیردستان با آنها سخن گفت و آنان راحت تر می پذیرند.

?یا می خواهید به مدیران بگویید با تواضع برخورد کنید، قبل باید به او گفت البته تواضع همیشه به این نیست که خاکی و افتاده حال برخورد کنید. گاهی اقتضاء مدیریت برخورد با ابهت است.امام علی ع می فرماید:« صاحب منسب، زمانی که موضوعات را با دقت بررسی کند، تواضع کرده است؛ إِذَا تَفَقَّهَ الرَّفِيعُ تَوَاضَع»(غرر، ص285).

?مثلا خطاب به آنهایی که از طرف ما با آمریکا مذاکره می کنند. می توان از باب درک مخاطب گفت باید به مذاکره کنندگان حقوق مضاعف داد، زیرا آنان با وحشی ها مذاکره می کنند. و باید حق تحوش دریافت کنند. با این ادبیات به سیاسیون گفته می شود که ما شرایط شما را درک می کنیم.

? علیرضا پناهیان

 


free b2evolution skin