6
مهر

برگزاری مراسم بزرگداشت هفته ی دفاع مقدس در کنار تربت پاک شهید گمنام

 

به گزارش خبر گزاری مدرسه علمیه حضرت زینب (س)همزمان با هفته دفاع مقدس ودرآستانه سالگرد ورود شهید گمنام به این مدرسه،صبح دیروزمراسم صبحگاه طلاب این مدرسه در کنار تربت پاک شهید گمنام برگزار شد .


این مراسم با فاتحه خوانی وقرائت زیارت عاشورای ابا عبدالله الحسین (ع) آغاز و با روایت گری یونس میرجلیلی عضو گروه تفحص کشور وبازنشته سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ادامه یافت .


میرجلیلی عضو گروه تفحص کشور اسلامی ایران (کشورمان)ضمن بیان خاطراتی از عملیات تفحص پیکر پاک شهدای 8سال دفاع مقدس ،شور وحال جبهه ها را به میان طلاب حاضر برد واز عنایات باری تعالی در این عملیات سخن گفت .


میرجلیلی ازموفقیت مناطق فاو وجزایر مجنون سخن گفت وبه نحوه ی یافتن پیکر پاک شهدای آن منطقه نیز پرداخت ودر پایان ازطلاب حاضر دعوت کرد تا احیاگرو حافظ راه امام وشهدای دفاع مقدس باشند.

 



free b2evolution skin
29
شهریور

فرزند شهید کاوه :رمز موفقیت پدرم در خلوص نیت، اهمیت به بیت المال و پشتیبانی‌اش از ولایت فقیه بود

زهرا کاوه تنها یادگار شهید کاوه هم در سخنانی اظهار کرد: من متولد سال 1363 هستم و دارای تحصیلات کارشناسی ارشد حسابداری بوده و به‌عنوان نیروی حسابدار در وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح مشغول به خدمت هستم.

وی افزود: در سال 1384 هم با ازدواج خود سنت اهل‌بیت عصمت و طهارت(ع) را اجرا کردم، که ثمره آن هم 2 فرزند پسر به‌نامهای محمودرضا 8ساله و محمدمحراب 4ساله هستند و هدفم این است که آنها را آن‌گونه که پدرم می‌خواست تربیت کنم تا در آینده بتوانند خدمات شایسته‌ای را به مردم ارائه کنند.

کاوه در رابطه با رمز موفقیت پدرش هم خاطرنشان کرد: رمز موفقیت پدرم در خلوص نیت، اهمیت به بیت المال و پشتیبانی‌اش از ولایت فقیه بود و این را هم از ما خواست تا سرلوحه کار خود قرار دهیم، حتی در دست‌نوشته‌اش هم آورده بود که رمز پیروزی انقلاب جنگ و جهاد است؛ پدر من وصیت‌نامه نداشت، زیرا به‌دلیل مجروحیت دست راستش قادر به نوشتن آن نبود.

وی درباره ویژگی‌های اخلاقی پدرش هم تصریح کرد: صداقت و دوری از غیبت، مهمترین خصوصیت اخلاقی شهید کاوه بود و هرگاه که صحبتهای اطرافیانش بوی غیبت داشت پدرم با نگاهش آنها را متوجه اشتباهشان می‌کرد و هرگز به‌صورت لسانی به این افراد تذکر نمی‌داد؛ حتی در طول مدت جنگ هم فقط 1 ماه در مشهد بود که برای مداوا آمده بود، اما به‌جای پرداختن به امورات درمانی خود اقدام به جمع‌آوری نیرو می‌کرد و مدام در حال مطالعه و برگزاری جلسات بود تا با همفکری یاران خویش بتواند دشمن را شکست دهد.

یادگار شهید کاوه اظهار کرد: پدرم در زمان مجروحیت قبل از شهادت قرار بود که برای درمان به خارج از کشور برود، اما این کار را نکرد و به محضر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رییس جمهور وقت رفت و از ایشان تعدادی نیرو گرفت و مجدد به منطقه اعزام شد و تا لحظه شهادت هم در آنجا باقی ماند.

کاوه خطاب به مردم و مسئولان و به‌ویژه اعضای هیئت دولت گفت: آن‌طوری نسبت به ملت خدمت داشته باشید که خدا می‌خواهد تا اینکه شرمنده خون شهدا نشوید و از شما درخواست دارم تا در جهت اصلاح جو نامناسب کنونی تلاش کنید و اینکه پشتیبان ولایت فقیه باشید و با مقاومتی که از خود نشان می‌دهید بتوانید دشمنان نظام را که سرمایه گذاری زیادی هم در جهت افکار پلید و نقشه‌های شوم خود کشیدند با اقتدار شکست دهید.



free b2evolution skin
29
شهریور

پیام تبریک

سرکار خانم ها فاطمه خوشرو،سعیده مؤمنی زاده ،حکیمه دشت ابادی ولیلا احمدی کسب رتبه های برتر در جشنواره کشوری علامه حلی رابه شماتبریکمی گوییم واز خداوند توفیقات بیشتری را برای شما خواستاریم


free b2evolution skin
29
شهریور

شروع سال تحصیلی جدید درمدرسه علمیه حضرت زینب سلام الله علیها


  • ضمن مراسمی شنبه صبح سال تحصیلی جدید در مدرسه علمیه حضرت زینب س آغاز شد.قرائت دل نوشته توسط خانم یادگاری ،پخش سخنان مقام معظم رهبری وکلیپ های دیگر وسخنرانی مدیر مدرسه خانم قیاسی از برنامه های این مراسم بود.خانم قیاسی بعداز آرزوی توفیق برای طلاب وبیان مقررات خاص مدرسه ،به بیان نکاتی اخلاقی به طلاب پرداخت .منصوره قیاسی به زندگی دشوار علما اشاره کرد وافزود:شرایط وامکانات باعث پیشرفت کسی نمی شود بلکه هرکسی باید برای رشد خودش تلاش کند.وی همچنین اظهار داشت ایت الله مطهری ومنتظری هردو همکلاس وهم حجره بودند اما می بینیم که چه فاصله زیادی باهم دارند وشهید مطهری به مقامی می رسد که امام خمینی در باره اش می فرماید او پاره تن من است.مدیر مدرسه طلاب را به کسب علم همراه با اخلاق فراخواند وگفت سعی کنید با اعمال خود ،نورانیت علم را به دست آورید با وضو بودن وپرهیز از گناهان به کلاس درس نورانیت می بخشد.در این مراسم که طلاب پایه دوم به بعد حضور داشتند،خانم قیاسی طلاب را به صمیمیت واحترام با طلاب جدید فراخواند واظهار داشت طلبه ورودی جدید شما را به عنوان الگوی خود می داند بنابراین سعی کنید با رفتار خود الگوی نمونه ای برایشان باشید .در پایان مراسم صلوات خاصه امام رضا ع قرائت شد.واز چهار نفراز طلاب  ودانش اموختگان این مدرسه که در جشنواره علامه حلی رتبه های برتر راکسب کرده بودند تقدیر شد.

free b2evolution skin
27
شهریور

روز بزرگداشت استاد شهریاررا گرامی میداریم

 

شب همه بی تو كار من شكوه به ماه كردنست —– روز ستاره تا سحر تیره به آه كردنســت

متن خبر كه یك قلم بــــی تو ســـیاه شد جهان —– حاشیه رفتنم دگر نامه سیاه كردنســت

نو گل نازنـــیـن من تــا تــــو نگـــاه مــــی‌كنــــی —– لطف بهار عارفان در تو نگاه كردنســت…

شهریار


free b2evolution skin
27
شهریور

اغاز فصل علم آموزی بر طلاب واساتید محترم مبارک باد

قال الصادق عليه ‏السلام :
مَن تَعَلَّمَ العِلمَ و َعَمِلَ بِهِ و َعَلَّمَ لِلّهِ دُعِىَ فى مَلَكُوتِ السَّماواتِ عَظيما فَقيلَ: تَعَلَّمَ لِلّهِ و َعَمِلَ لِلّهِ و َعَلَّمَ لِلّهِ؛
هر كس براى خدا دانش بياموزد و به آن عمل كند و به ديگران آموزش دهد، در ملكوت آسمانها به بزرگى ياد شود و گويند: براى خدا آموخت و براى خدا عمل كرد و براى خدا آموزش داد.
الذریعه الی حافظ الشریعه(شرح اصول کافی) ج1،ص56


free b2evolution skin
24
شهریور

به مناسبت در گذشت آيت الله العظمي نجفي مرعشي (ره)/در راه مسجد سهله

 

 

حضرت آيت الله العظمي مرعشي نجفي(قدس سره) چنين مي گويد:

در ايّام تحصيل علوم ديني و فقه اهل بيت«عليهم‌السلام» در نجف اشرف، شوق زيادي جهت ديدار جمال مولايمان بقيّه الله الأعظم«عليه السلام» داشتم. با خود عهد كردم كه چهل شب چهارشنبه پياده به «مسجد سهله» بروم، به اين نيّت كه جمال آقا صاحب الأمر «عليه السلام» را زيارت كنم و به اين فوز بزرگ نائل شوم. تا سي و پنج يا سي و شش شب چهارشنبه ادامه دادم، تصادفاً در اين شب، رفتنم از نجف تأخير افتاد و هوا ابري و باراني بود. نزديك مسجه سهله خندقي بود. هنگامي كه به آنجا رسيدم، بر اثر تاريكي شب،‌ وحشت و ترس مرا فرا گرفت؛ مخصوصاً از زيادي قطّاع الطّريق و دزدها مي‌ترسيدم، ناگهان صداي پايي را از دنبال سر شنيدم كه بيشتر موجب ترس و وحشتم گرديد. به عقب برگشتم، سيّد عربي را با لباس اهل باديه ديدم، نزديك من آمد و با زبان فصيح گفت: « اي سيّد! سلامٌ عليكم»

ترس و وحشت به كلّي از وجودم رفت و اطمينان و سكون نفس پيدا كردم و تعجّب آور بود كه چگونه اين شخص در تاريكي شديد، متوجه سيادت من شد؟ و در آن حال، من از اين مطلب غافل بودم!

به هر حال؛ سخن مي‌گفتيم و مي‌رفتيم، از من سؤال كرد: « كجا قصد داري؟»

گفتم: «مسجد سهله.»

فرمود:« به چه جهت؟»

گفتم : «به قصد تشرّف زيارت وليّ عصر«عليه السلام»

مقداري كه رفتيم به مسجد «زيد بن صوحان» كه مسجد كوچكي نزديك مسجد سهله است،‌ رسيديم؛ داخل مسجد شديم و نماز خوانديم و بعد از دعايي كه سيّد خواند - كه گويا ديوار و سنگ‌ها آن دعا را با او مي خواندند - احساس انقلابي عجيب در خود نمودم كه از وصف آن عاجزم . بعد از دعا، سيّد فرمود :‌« سيّد! تو گرسنه‌اي، چه خوبست شام بخوري.»

پس سفره‌اي را كه زير عبا داشت بيرون آورد و در آن مثل اينكه سه قرص نان و دو يا سه خيار سبز بود، كه گويا تازه از باغ چيده‌اند و آن وقت چلّة زمستان و سرماي شديدي بود و من به اين معنا منتقل نشدم كه اين آقا اين خيار تازة سبز را در اين فصل زمستان از كجا آورده است؟ طبق دستور آقا شام خوردم. سپس فرمود:« بلند شو تا به مسجد سهله برويم.» داخل مسجد شديم. آقا مشغول اعمال وارده در مقامات شد و من هم به متابعت آن حضرت انجام وظيفه مي‌كردم و بدون اختيار نماز مغرب و عشا را به آقا اقتدا كردم و متوجّه نبودم كه اين آقا كيست.

بعد از آنكه اعمال تمام شد، آن بزرگوار فرمود: «اي سيّد ! آيا مثل ديگران بعد از اعمال مسجد سهله به مسجد كوفه مي‌روي يا در همين جا مي‌ماني؟»

گفتم: «مي‌مانم». در وسط مسجد در مقام صادق«عليه السلام» نشستم و به سيّد گفتم: «چاي يا قهوه يا دخانيات ميل داريد تا آماده كنم؟»

در جواب، كلام جامعي را فرمود: « اين امور از فضول زندگي است و ما از اين فضولات دوريم!» اين كلام در اعماق وجودم اثر گذاشت به گونه‌اي كه هرگاه يادم مي‌آيد،‌ اركان وجودم مي‌لرزد.

به هر حال؛ مجلس نزديك به دو ساعت طول كشيد و در اين مدّت ، مطالبي ردّ و بدل شد كه به بعضي آنها اشاره مي‌كنم.

1 - دربارة «استخاره » سخن به ميان آمد ، سيّد عرب فرمود: «اي سيّد با تسبيح به چه نحو استخاره مي كني؟»

گفتم: سه مرتبه صلوات مي‌فرستم و سه مرتبه مي‌گويم:« اَسْتَخيرُ اللهَ بِرَحْمَتِهِ خِيَرةً في عافِيةٍ » پس قبضه‌اي از تسبيح را مي‌گيرم و دو تا، دو تا مي‌شمارم، اگر دو تا ماند، بد است. اگر يكي ماند، خوب است .

فرمود: «براي اين استخاره، باقي مانده‌اي است كه به شما نرسيده و آن اين است كه هرگاه يكي باقي ماند فوراً حكم به خوبي استخاره نكنيد؛ بلكه توقف كنيد و دوباره براي ترك عمل استخاره كنيد، اگر زوج آمد، كشف مي‌شود كه استخارة اوّل خوب است امّا اگر يكي آمد، كشف مي شود كه استخارة اوّل ميانه است.»

به حسب قواعد علميه مي‌بايست دليل بخواهم و آقا جواب دهد، به جاي دقيق و باريكي رسيده بوديم، اما به مجرّد اين قول، تسليم و منقاد شدم؛ با آنكه متوجه نيستم كه اين آقا كيست.

2 - از جمله مطالب اين جلسه، تأكيد سيّد عرب بر تلاوت و قرائت اين سوره‌ها بعد از نمازهاي واجب بود: بعد از نماز صبح سوره يس، بعد از نماز ظهر سوره عمّ، بعد از نماز عصر سورة نوح ، بعد از مغرب سورة الواقعه و بعد از نماز عشاء سوره ملك.

3 - ديگر اينكه تأكيد فرمودند بر دو ركعت نماز بين مغرب و عشاء كه در ركعت اوّل بعد از حمد، هر سوره‌اي خواستي مي‌خواني و در ركعت دوّم بعد از حمد«سوره واقعه» را مي‌خواني و فرمود: كفايت مي‌كند اين از خواندن سوره واقعه بعد از نماز مغرب، چنان كه گذشت.

4 - تأكيد فرمود كه بعد از نمازهاي پنجگانه اين دعا را بخوان: اللهُمَّ سَرِّحْني عَنِ الْهُمُومِ وَ الْغُمُومِ وَ وَحْشَتِ الصَّدرِ وَ وَسْوَسَةِ الشَيْطانِ بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ.

5 - و ديگر تأكيد داشتند بر خواندن اين دعا بعد از ذكر ركوع در نمازهاي يوميه خصوصاً ركعت آخر: اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَرَحَّمْ عَلي عَجْزِنا وَ أًَغِثْنا بِحَقِّهِمْ.

6 - در تعريف و تمجيد از «شرايع الاسلام» مرحوم محقّق حلّي فرمود: تمام آن مطابق با واقع است مگركمي از مسائل آن.

7 - تأكيد فرمودند بر خواندن قرآن و هديه كردن ثواب آن، براي شيعياني كه وارثي ندارند يا دارند و لكن يادي از آنها نمي‌كنند.

8 - تأكيد كردند بر تحت الحنك را زير حنك دور دادن و سر آن را در عمامه قرار دادن، چنان كه علماي عرب به همين نحو عمل مي‌كنند و فرمود: در شرع، چنين رسيده است.

9- تأكيد بر زيارت سيّد الشهداء«عليه السلام»

10- پرسيدم:« نمي‌دانم آيا عاقبت كارم خير است و آيا من نزد صاحب شرع مقدس رو سفيدم؟! » فرمود: عاقبت تو خير و سعيت مشكور است و رو سفيد هستي . گفتم: نمي‌دانم آيا پدر و مادر و اساتيد و ذوي الحقوق از من راضي هستند يانه؟ فرمود: «تمام آنها از تو راضي‌اند و درباره‌ات دعا مي‌كنند». استدعاي دعا كردم براي خودم كه موفق باشم براي تأليف و تصنيف ، و آن بزرگوار دعا فرمودند. در اينجا مطالب ديگري است كه مجال تفصيل و بيان آن نيست.

پس خواستم به خاطر حاجتي از مسجد بيرون روم، آمدم نزد حوضي كه در وسط راه، قبل از خارج شدن از مسجد قرار دارد. به ذهنم رسيد چه شبي بود و اين سيّد عرب كيست كه اين همه با فضيلت است؟! شايد همان مقصود و معشوقم باشد! تا اين مطلب به ذهنم خطور كرد، مضطربانه برگشتم و آن آقا را نديدم و كسي هم در مسجد نبود. يقين پيدا كردم كه آقا را زيارت كردم و غافل بود. مشغول گريه شدم و همچون ديوانه اطراف مسجد گردش مي‌كردم تا صبح شد، چون عاشقي كه بعد از وصال، مبتلا به هجران شده باشد. اين بود اجمالي از تفصيل كه هر وقت آن شب به يادم مي‌آيد، بهت زده مي شوم.

شيفتگان حضرت مهدي «عليه السلام» ، ج 1، ص 130 .


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم