29
اردیبهشت

از وسايلي كه حق خريدنش رو داشتم، فقط يك تلويزيون رنگي آوردم.

 


شهيد برونسي رفته بود مكه. وقتي برگشت، با همسرم رفتيم ديدنش. خانه‌شان آن موقع، در كوي طلاب بود. قبل از اين كه وارد اتاق بشويم، توي راهرو چشمم افتاد به يك تلويزيون رنگي، با كارتن و بند و بساط ديگرش.

بعد از احوالپرسي و چاق سلامتي، صحبت كشيد به سفر حج او، و اينكه چه كارهايي كرده و چه آورده و چه نياورده. مي خواستم از تلويزيون رنگي سوال كنم، اتفاقاً خودش گفت: از وسايلي كه حق خريدنش رو داشتم، فقط يك تلويزيون رنگي آوردم.

گفتم: ان شاء الله مبارك باشه و سال هاي سال براتون عمر كنه.
خنده معني داري كرد و گفت: اون رو براي استفاده شخصي نياوردم.

گفتم: پس براي چي آوردين؟
گفت: آوردم كه بفروشم و فكر مي كنم شما هم مشتري خوبي باشي، آقا صادق.

با تعجب پرسيدم چرا بفروشينش، حاج آقا؟
گفت: راستش من براي اين زيارت حجي كه رفتم، يك حساب دقيقي كردم، ديدم كل خرجي كه سپاه براي من كرده، شونزده هزار تومن شده.
مكثي كرد و ادامه داد: حالا هم مي خوام اين تلويزيون رو درست به همون قيمت بفروشم كه پولش رو بدم به سپاه، تا خداي ناكرده مديون بيت المال نباشم.

ساكت شد. انگار به چيزي فكر كرد كه باز خودش به حرف آمد و گفت: حقيقتش از بازار هم خبر ندارم كه قيمت اين تلويزيون ها چنده.
مانده بودم چه بگويم. بعد از كمي بالا و پايين كردن مطلب، گفتم: امتحانش كردين حاج آقا؟
گفت: صحيح و سالمه.
گفتم من تلويزيون رو مي خوام، ولي توي بازار اگر قيمتش بيشتر باشه چي؟


گفت: اگر بيشتر بود كه نوش جان تو، اگر هم كمتر بود كه ديگه از ما راضي باش.

تلويزيون را با هم معامله كرديم، به همان قيمت شانزده هزار تومان. پولش را هم دودستي تقديم كرد به سپاه، بابت خرج و مخارج سفر حجّش.

 



free b2evolution skin
29
اردیبهشت

من نان امام زمان را نمی‌خورم که حلیم مشهدی عباس را هم بزنم

 

 

در پاسگاه، رئیس رو به روحانی کرد و گفت:

چرا از شخص اول مملکت تعریف نمی‌کنید!

حجت الاسلام شیخ مهدی شاه آبادی با صدای

بلند در جمع مردم و افراد پاسگاه جواب داد:

«من نان امام زمان را نمی‌خورم که حلیم مشهدی

عباس را هم بزنم»

 



free b2evolution skin
29
اردیبهشت

تعارف های دروغین

 

. . . [ كودك ] چشمش به يك خوردنی يا اسباب بازی در دست ديگری‏ بيفتد بی محابا علاقه مندی خود را ظاهر می‏ كند و اگر از چيزی ناراحت بشود فورا جلو گريه را رها می‏ كند ، در صورتی كه بزرگسالان تحت تأثير عرف وعادات و به خيال حفظ شئون و شخصيت خود ممكن نيست در چنين مواردی‏احساسات خود را ظاهر سازند و حتی صاحبخانه هر اندازه اصرار و تعارف كندميهمان بيشتر اظهار بی ميلی می‏ كند .

در تواريخ آمده است كه در شب زفاف عايشه كه به سادگی برگزار می‏شد ،كاسه شيری به دست رسول خدا داده شد ، آن حضرت بعد از اينكه مقداری ازآن شير را تناول فرمود كاسه را به ام سلمه داد و فرمود : ميل كن. ام سلمه‏، گفت : ميل ندارم . رسول خدا فرمود : هم گرسنگی كشيدن و هم دروغ ؟ يعنی‏ می‏دانم ميل داری و به دروغ تعارف می‏ كنی ، عرض كرد : آيا اين هم دروغ‏ محسوب می‏شود ؟ فرمود : بلی .

تعارف ، تا آنجا كه پای عواطف واقعی در كار باشد و مقصود شخص ابرازعاطفه و علاقه و محبت بوده باشد خوب و پسنديده است . زندگی اگر عاری ازعواطف باشد خشك و بی روح است ، و از ادب عاطفه و محبت اين است كه‏ مكتوم نماند و به طرف اظهار شود تا محبت او نيز جلب گردد . رسول خدا فرمود : علاقه‏ ای كه ميان تو و دوستت هست آن را زود ظاهر ساز كه رشته‏ دوستی را محكم تر می‏كند .

تعارف ، تا آنجا كه به صورت تبادل عواطف ‏واقعی و اظهار محبت صميمی باشد خوب و مستحسن است ، اما ملت هايی كه رشداخلاقی و اجتماعی ندارند گرفتار انواع تعارفهای دروغين می‏ باشند ، دو نفراز آنها كه همراه يكديگر هستند و می‏ خواهند به اتاقی وارد شوند يا ازاتاقی خارج گردند مدتی با يكديگر تعارف می‏ كنند در صورتی كه هر كدام ازآنها در دل خود از جلو افتادن ديگری ناراضی است . همچنين است تعارف هايی‏كه بعضی ميزبان ها نسبت به مهمانان می‏ كنند ، همه اظهارات بی روح و خشك‏ است ، تصنع و ظاهر سازی است . اين گونه تعارفات داخل در نفاق و دورويی‏ است .

 

(حکمت ها و اندرزها ، مرتضی مطهری،ص 285)

 



free b2evolution skin
28
اردیبهشت

چرا به " مردن " می‏ گوييم " وفات " ؟

 

 

چرا به ” مردن ” می‏گوييم ” وفات ” ؟


راجع به اين آيه چند مطلب هست كه بايد درباره آنها صحبت بكنم . يكی‏ اينكه قرآن ” مردن ” را ” توفی ” تعبير می‏ كند كه ما هم الان در اصطلاح‏ خودمان می‏ گوييم فلانی وفات كرد . چرا ما به ” مردن ” می‏ گوييم ” وفات‏” ؟

كلمه ” فوت ” كه ما به كار می‏ بريم [ از اين ماده نيست و ] غيراز لغت ” وفات ” است . بعضی‏ ها خيال می ‏كنند كلمه ” فوت كرد ” با” وفات كرد ” يكی است . نه ، فوت يك معنی دارد و وفات معنی ديگر ،و اين معنی كه عرض می‏ كنم در لغت فوت نيست ، در لغت وفات است ، وقرآن راجع به مردن ، كلمه ” توفی ” را به كار می ‏برد كه از ماده “وفات ” است نه از ماده ” فوت ” . ” فوت ” معنايش از دست رفتن‏ است .

می‏ گوييم: ” نماز من فوت شد ” يعنی از دستم رفت . يا می‏ گوييم‏: ” فلان عمل از من فوت شد ” ، ” فلان شخص از مكه آمد و من می ‏خواستم‏ به ديدن او بروم ولی در اثر گرفتاری اين ديدن از من فوت شد ” . ” ازمن فوت شد ” يعنی از دستم رفت . ما اگر به ” مردن ” كلمه فوت رااطلاق می‏ كنيم كه قرآن اطلاق نمی‏ كند به اعتبار اين است كه مرده را از دست‏رفته تلقی می‏ كنيم . نسبت به ما همين طور است ، يعنی كسی كه می‏ ميرد ، ازدست ما می‏ رود . وقتی می‏ گوييم ” فلانی فوت شد ” يعنی از دست ما رفت .ولی قرآن مكرر كلمه ” توفی ” را به كار می‏ برد . ” توفی ” با ” وفات‏” از يك ريشه است . ” توفی ” درست نقطه مقابل ” فوت” رامی‏ رساند ، يعنی چيزی را قبض كردن و تمام تحويل گرفتن . مثلا اگر شما ازكسی طلبكار باشيد و طلبتان را از او بگيريد ، می‏ گويند استيفا كرد . ” استيفا” هم از اين لغت است . اگرتمام طلبتان را بگيريد نه اينكه نيمی از آن را بگيريد و نيمی را نگيريد ،می‏ گويند توفی كرد يعنی استيفا كرد . پس ” توفی “و ” استيفا ” به‏ معنی از دست رفتن نيست ، برعكس ، چيزی را به تمام و كمال تحويل گرفتن‏ است . قرآن هميشه ” مردن ” را ” كامل تحويل گرفتن ” تعبيرمی‏ كند .لهذا می ‏فرمايد : « الله يتوفی الانفس حين موتها »خدا نفوس را در وقت‏مردن به تمام و كمال تحويل می‏گيرد . آيه‏ ای هست در سوره سجده :
و قالواء اذا ظللنا فی الارض »آيا آن وقتی كه ما گم شديم در زمين ( فقط همان بدنش را می‏ بيند ) پراكنده شديم ، هر ذره‏مان به جايی رفت كه پيداشدنی نبود « اننا لفی خلق جديد »بار ديگر خلق می‏شويم ، زنده می‏ شويم ،محشور می ‏شويم ؟

قرآن می‏ گويد : بل هم بلقاء ربهم كافرون بلی اينها لقاءپروردگار را كه قيامت است منكرند . به اينان جواب بده : « قل يتوفي كم ‏ملك الموت الذی وكل بكم ثم الی ربكم ترجعون »( 1 ) بگو اشتباه كردی كه ‏آن پراكنده شده را خودت دانستی . تو آن نيستی . آنچه كه تو ، تو هستی به ‏آن ، چيزی است كه فرشته ما او را تحويل گرفته و با خودش برده است . ازاين آيه و آياتی نظير آن ، كاملا فهميده می‏ شود كه در قرآن ، مردن ، وفات ‏است نه فوت ، از وفات هم كمی بالاتر ، ” توفی ” است . يعنی ” مردن‏” از دست رفتن نيست ، نسبت به ما از دست رفتن است اما از نظر شخص‏ متوفی تحويل داده شدن است ، تحويل گرفته شدن است از يك عالم ديگر .فرشتگان الهی می‏ آ يند او را تحويل می‏گيرند و می ‏برند .

……………


1 - آيات 10 و 11 سوره سجده .

 

منبع: آشنایی با قرآن 3 ، مرتضی مطهری

 



free b2evolution skin
24
اردیبهشت

مقام معظم رهبری از نگاه دیگران./اي کاش ايشان دبير کل سازمان ملل بودند

 

کوفی عنان
وي افتخار رهبري مقام معظم رهبري را نه فقط مخصوص ايراني‌ها، بلکه تمام مسلمانان دانسته، مي‌گويد: ايراني‌ها و مسلمانان، بايد افتخار کنند که چنين رهبري دارند. اي کاش ايشان دبير کل سازمان ملل بودند! کوفي عنان که مقام دبير کلي سازمان ملل را به عهده داشت، در ملاقات با رهبر معظم انقلاب، چنان مجذوب شخصيت مقام معظم رهبري شد که مي‌گويد: «من با شخصيت‌هاي مختلفي مانند ژاک شيراک و هلموت‌کهل، ديدار داشته‌ام که به شدت تحت تأثير قرار گرفته‌ام؛ ولي در ملاقات با وي احساس کردم هنوز کسي را مثل او نديده‌ام. شخصيت معنوي وي چنان مرا تحت تأثير قرار داد که پيش خودم فکر کردم چرا شخصيتي مثل من بايد دبيرکل سازمان ملل باشد. پس از اين ديدار، شخصيت‌هايي که مرا جذب کرده بودند، همه را به فراموشي سپردم».
وي همچنين گفت: «هميشه معتقد بودم که شخصيت‌هاي معنوي و عرفاني، از مسايل سياسي، اطلاعي ندارند؛ ولي در ديدار اخير، وي را در اوج قداست، شخصيتي سياسي ديدم؛ به طوري که آنچه از سياسيون بزرگ در ذهنم بود، همه را پاک کردم».

*****************

ولاديمير پوتين
ولاديمير پوتين، رئيس جمهور روسيه در مورد مقام معظم رهبري مي گويد «با توجه به مطالعاتي که من درباره مسيح داشته‌ام، در ملاقات با رهبر ايران، تمام ويژگي‌هاي نوشته شده براي مسيح را در آيت‌الله خامنه‌اي ديدم و برايم متجلي شد که حکيم بزرگي در ايران نشسته است و به ذهن من خطور نمي‌کرد که او تا اين حد همه جانبه نگر باشد. او حکيم و دانشمندي است که تصميم‌گيري و تنظيم سياست ايران با اوست و با وجود درايت و هوش سرشار وي، هيچ خطري متوجه ايران نمي‌شود. من در ملاقات با او معناي واقعي قانون اساسي جمهوري اسلامي و مفهوم ولايت فقيه و ولايت علماي ديني را که شنيده بودم، فهميدم»


free b2evolution skin
22
اردیبهشت

fرگزاری نشست تخصصی مهدویت در مدرسه علمیه حضرت زینب(س) یزد/اثبات برهان واسطه فیض

 


به همت دبیراجرایی جشنواره امام مهدی(ع)نشست علمی تخصصی این جشنواره با حضورکارشناس مسایل دینی واستاد حوزه ودانشگاه حجـة الاسلام رایگان در مدرسه علمیه حضرت زینب(س) یزد برگزار شد .

حجة الاسلام رایگان در این نشست به “اثبات عقلی لزوم وجود امام (ع)"در جمع طلاب پژوهشگر این مدرسه پرداخت .وی یکی از اشکالاتی که برخی به شیعه می گیرند را این چنین عنوان کرد که:

“علی رغم اینکه شما (شیعیان)به حضور امام معصوم پس از رحلت پیامبر (ص) معتقدید پس چرا از سال دویست و شصت هجری امام حاضری وجود ندارد؟”

وی درپاسخ به این سوال اثبات برهان واسطه فیض را لازم شمرد و گفت :خداوند برای خلق این عالم واسطه را آفرید و به واسطه ی آن واسطه عالم را خلق کرد وآن واسطه کسی نیست جز وجود مقدس پیامبر اکرم (ص) که فلاسفه مسلمان آن را حقیقت محمدیه نامیدند.

حجةالاسلام رایگان در راستای اقامه ی این برهان مقدمات بحث را چنین بر شمرد :1-همه ی ما قائل به وجود عوالم چهارگانه (لاهوت،جبروت،ملکوت،وناسوت)هستیم 2-تمام خلقت براساس قانون علیت خلق شده است (حتی معجزه هم علت دارد ولی ما از آن آگاه نیستیم)3-هر عالمی علت خلقت عالم دیگر است4-باید بین علت و معلول سنخیت باشد.

این استاد حوزه ودانشگاه در ادامه ،موجودات این عوالم را چنین عنوان کرد:واجب الوجود که وجودش مستقل است وآن ذات باری تعالی است ،ممکن الوجود که وجودش مستقل نیست مثل ما انسانها و ممتنع الوجود مثل شریک الباری واجتماع نقیضین.

وی گفت:سه عالم ناسوت، ملکوت و جبروت عالم امکان(ممکن الوجود)و عالم لاهوت واجب الوجود است .

حجةالاسلام رایگان در ادامه به مقایسه ویژگی های عالم لاهوت و عالم ناسوت(که همین عالم طبیعت است)پرداخت و گفت: طبق مقدمات باید بین علت و معلول سنخیت باشد و اگر بگوییم خداوند مستقیمآ همه ی موجودات را خلق کرده ، با توجه به مقدمات و با توجه به تفاوت دو عالم لاهوت و ناسوت مشاهده می کنیم که بین ما و خدا سنخیتی وجود ندارد ، که البته فلاسفه طبق قانون “الواحد لا یصدر منه الاّ الواحد” به این مسئله رسیده اند که خداوند یک صادر اولی را خلق کرد که او با عالم لاهوت و عالم عقل سنخیت داشت و سپس به واسطه ی او موجودات دیگر را آفرید و این صادر اول همان وجود پیامبر اکرم(ص) است که فلاسفه مسلمان از آن به “حقیقت محمدیه” یاد می کنند.

وی وجه سنخیت پیامبراکرم(ص) باعالم لاهوت را متجلی بودن تمام اسماء و صفات الهی در آن حضرت برشمرد وافزود:از تحلیل همین مسائل عقلی است که مقصود این عبارت “لولا الحجة لساخت الأرض” فهمیده می شود. چرا که اگر حجت خدا نباشد، زمین(عالم) نابود می شود. وی افزود: اصلی ترین هدف خداوند از خلقت، خلق صادر اول (پیامبر (ص)) بود ولی چون خداوند فیاض مطلق است لذا فیض او به همه موجودات رسیده و نعمت هستی را به آنها داده است و این گونه است که امام زمان (عج) را قطب (محور) عالم امکان می دانیم چرا که محوریت عالم امکان بر وجود انسان کامل نهادینه شده است.

حجةالاسلام رایگان به لزوم پرداختن به مسائل عقلی مانند برهان واسطه فیض در راه اثبات اعتقادات،اشاره کرد وافزود: لازم است مباحث یهودشناسی و تاریخ یهود تا به امروز و نقش کعب الاحبارها و ابی‌بن‌کعب‌ها در تاریخ بررسی شود و این ها خیلی جای کار دارد.

این استاد حوزه ودانشگاه ، در بخش پایانی سخنان خود به اهمیت مباحث کلامی اشاره کردوگفت:

برای شما طلاب لازم است که درس بخوانید و به مسائل روز آماده شوید، خوشبختانه طلاب از نظرمحتوا در سطح خوبی هستند اما در ارائه روش های تبلیغ خوب عمل نمی شود. لازم است در این زمینه برروش های بزرگانی چون آیت‌الله خامنه‌ای، شهید مطهری، شهید بهشتی و حجت‌الاسلام قرائتی توجه کنیم و از آن روش ها استفاده کنیم.



free b2evolution skin
22
اردیبهشت

ذکر من، تسبیح من، ورد زبان من علی است

 

 

 

ذکر من، تسبیح من، ورد زبان من علی است

جان من، جانان من، روح و روان من علی لست

تا علی (ع) دارم ندارم کار با غیر علی

شکر لله حاصل عمر گران من علی است

میلاد امام علی(ع) مبارک باد

********

امام علی علیه السلام فرمودند:

العِلمُ وَراثَهٌ کَریمَهٌ ، وَ الادابُ حُلَلٌ مُجَدَّدَهٌ ، وَ الفِکرُ مِرآهٌ صافِیَهٌ؛

علم میراث گرانبهائی است و ادب لباس فاخر و زینتی است و فکر آئینه ای است صاف.

نهج البلاغه،ص469

 

 


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم