محاسبه نفس
اومد روی یه صفحه ی کاغذ نوشت که « حاسبوا قبل ان تحاسبوا » ، یه کم پایین تر اسم چند تا گناه را ردیف کرد و جلوی اونها رو خالی گذاشت. بعدش هم برگه رو تکثیر کرد و و به هر کدوم از مربیا یه دونه داد . بهشون هم گفت : شبها بنشینید ،کاراتون رو بررسی کنید ببینید خدای نکرده چند تا دروغ گفتید ؟ غیبت چند نفر رو کردید ؟ تهمت زدید یا نه ؟ بدبینی داشتید؟کار های خوبتون چقدر بوده ؟ ….
خلاصه باید حواسمون به کارامون باشه ،سر هر ماه اگه یه نگاه به این برگه بندازیدحساب کار دستتون می یاد ….این کار شهید اللهیار جابری تأثیر زیادی روی مربیا گذاشت و خیلی چیزا رو عوض کرد.
یاد شهدایمان بخیر…..یاد آنان که پر کشیدند و به معشوق رسیدند…..یاد آن سبکبالان بی ادعا….. یاد همان ها که دل به یادشان آتش می گیرد و فوران می کند از عشق….و از درد فراق…..کاش …ای شهدا …دستمان را می گرفتید…..تا ما هم از این زمین خاکی کنده شویم و به ملکوت وصل ….تا به وصال اربابمان حسین برسیم….و نظر کنیم به وجه الله …