7
خرداد

خاطره تبليغ و ديدن شيطان پرستها

باز خاطره اى از تبليغ بگويم حدود سال 1350 شمسى بود كه از طرف بيت مرحوم آية الله گلپايگانى به اتفاق يكى از دوستان براى تبليغ به سرپل ذهاب رفتيم و از آنجا سوار بر مينى بوس شده و حركت كرديم ، شبى بارانى و بسيار تاريك و ظلمانى بود باران هم به شدت مى بارد، ما كه نمى دانستيم كجا مى رويم ، مينى بوس همه مسافرهايش را پياده كرده ، و به ما هم گفت : آخر خط است پياده شديد، من به اتفاق دوستم پياده شدم و ديدم اينجا دهى است كه همه اهالى آن كرد هستند و هيچ كس را در اين دل شب نمى بينيم در اين حال سگها كه متوجه آمدن غريبه به ده شدند شروع كردند به صدا كردن ما گشتيم تا خانه اى نسبتا بزرگ و خوبى پيدا كرديم و به دوستم گفتم ، فعلا برويم در بزنيم تا اينجا ميهمان شويم ، دوستم به من گفت : تو برو در بزن ، من قبول كردم و رفتم در زدم ، كردى آمد و در را باز كرد و با لهجه كردى با ما صحبت كرد كه شما كيستيد و از كجا آمداه ايد؟ گفتم فعلا در را باز كنيد ما داخل شويم ، او در را باز كرد ما وارد خانه شديم ، ما را راهنمائى كرد به سالنى بزرگ ، وقتى ما وارد آن سالن شديم با تعجب به اطراف آن سالن نگاه مى كرديم ، ديديم ديوارهاى اين سالن كاهگلى است و اطراف آن گونى هاى بزرگ گندم روى هم چيده شده است ، و حدود ده نفر از اين كردها با سبيلهاى كلفت به اين گونيها تكيه داده بودند ما رفتيم روبروى آنها نشسته و هيچ نمى گفتيم ، تا اينكه يكى از آنها در حاليكه سبيلش روى لبهايش را پوشانده بود به سخن گفتن آمد و گفت : شما براى چه به اينجا آمده ايد، گفتيم : براى تبليغ آمده ايم ، او كمى ساكت شد، ما به بالاى ديوار سالن نگاه كرديم ، تابلوئى برجسته ديديم كه عكس طاووسى روى آن بود كه دم خود را به صورت چتر نموده و چهراش زيبا و به صورت فرشته اى است و در زير آن نوشته ((ملك الطاووس )) ما پيش خود فكر كرديم كه اين افراد شيطان پرست هستند و اگر (( اغوذ بالله من الشيطان الرجيم )) بگوئيم كار ما زار مى شود.
گفتم : شما چه مذهبى داريد، گفتند: ما اهل حق يا آل حق هستيم كه شما به ما نيازى مى گوئيد، و ما به شما نمازى مى گوئيم ، كه ما سالى يك نياز يعنى نذر مى كنيم و گوسفندى را ميكشيم و آن را تمييز مى كنيم و كامل داخل ديگ مى گذاريم و آن را مى پزيم و همه با هم مى خوريم و شما بايد بدانيد كه اينجا اشتباه آمده ايد، برويد دهى است به نام گنجوره و سراب ، آنجا شيعه هستند، براى تبليغ شما را مى پذيرند، بعد هم براى ما مقدارى برنج و خورش پختند و خوب از ما پذيرائى كردند، و صبح ما دهان و صورت خود را آب كشيده و پاك و طاهر نموديم و بعد از انجام نماز راهى ده ديگرى شديم .


free b2evolution skin
7
خرداد

ویژگیهاى تبلیغى قرآن درباره موعود آخرالزمان

اولین نکته اینست که قرآن کریم، موعود آخرالزمان را به عنوان یک نتیجه قطعى و یقینى معرفى مى کند. در آیه شریفه «و نرید ان نمن على الذین استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم وارثین » (1) و همچنین و آیه دیگر از سوره نور، ملاحظه مى کنید که از این موضوع به عنوان یک اراده الهى با کمال قاطعیت و حتمیت یاد شده است و یا در آیه شریفه «وعدالله الذین امنوامنکم و عملوالصالحات لیستخلفنهم فى الارض کمااستخلف الذین من قبلهم…»، (2) از آن به عنوان یک وعده الهى ذکر شده است و این یکى از ویژگیهاى خاص قرآن کریم است. در واقع، آیات فوق، رابطه بین «موعود آخرالزمان » و «بینش توحیدى » را بیان مى کند و بر حتمیت و قطعیت آن تاکید دارد.
نکته دوم در این باره آنست که، قرآن کریم، ظهور آن منجى موعود را با آرزوها و فطرت حق طلبانه و عدالتخواهانه بشر پیوند زده است. بدان معنى که با توجه به استضعاف بشر، وعده خداوند، حاکمیت دادن صالحان و مستضعفان بر پهنه زمین است.
در طول تاریخ، انسان همیشه در آرزوى تحقق یک حکومت صالح و دور از ظلم و بى عدالتى بوده است. قرآن حکیم در معرفى حکومت حضرت مهدى ،علیه السلام، و موعود آخرالزمان، روى این خواست فطرى انسان انگشت گذاشته است. باید توجه داشت که همه قیامهایى که علیه ستمکاران صورت گرفته، بر اساس همین خواست فطرى بشر بوده است اما، متاسفانه این تمنا تحقق نیافته است.
در آیات قرآن اشاره شده که مهدى موعود، کسى است که بر مستضعفین منت مى نهد و آنها را نجات مى بخشد و پیشواى جامعه بشرى قرار مى دهد.
در آیه، «و لقد کتبنا فى الزبور من بعدالذکر ان الارض یرثها عبادى الصالحون » (3) پایان سعادتمندانه حیات انسان، همراه با حاکمیت صالحان بر کره زمین است
موعود: آیا قرآن این امر را مختص مسلمین اعلام مى کند؟
محمدى عراقى: خیر، قرآن بر این نکته تاکید مى ورزد که اعتقاد به موعود آخرالزمان، تنها به شیعیان و مسلمانان اختصاص ندارد. بلکه، تمام پیامبران گذشته، بشارت فرارسیدنش را داده اند. چنانکه در آیه شریفه، «و لقد کتبنا فى الزبور… » ذکر شده است.
چنانکه مى دانید، زبور کتاب دینى حضرت داوود ،علیه السلام، است. قرآن ما را آگاه مى سازد که در زبور، وعده فرارسیدن موعود داده شده است و این خود یکى از نکات ظریف و تبلیغى قرآن است.
نکته دیگر اینکه، اصولا قرآن با آوردن تمثیلهایى از امم گذشته، سنت اصلاح گرایى و تغییر و تحول را یک «سنت الهى » و «قانون آسمانى » معرفى مى کند و از امم پیشین نیز در این باره مثال مى آورد.در همان سوره مبارک نور، آیه 55، قرآن مجید براى آنکه، حالت استبعادى و بعید دانستن ظهور موعود را از ذهن انسان دور کند، مى فرماید: «کمااستخلف الذین من قبلهم…» یعنى این وعده الهى، یک سنت است، چنانکه قبلا هم بوده. مثلا در امت موسى ،علیه السلام، هم بوده و این خداوند است که جایگزینى حکومتى و نظامى به جاى حکومتى دیگر را وعده داده است. لذا، آن خداوندى که مدبر انسان و جهان است، قادر است روزى وعده ظهور موعود و منجى آخرالزمان را محقق سازد.
موعود: صرف نظر از بیانات کلى، آیا به صورت واضح تر و مشخص تر قرآن به امر ظهور موعود اشاره دارد؟
محمدى عراقى: بله، در قرآن، اشارات بسیارى آمده که ائمه معصومین ، علیهم السلام، در روایات خود، آن اشارات را صریحا مرتبط با موضوع موعود آخرالزمان دانسته اند.
موعود: لطفا نمونه هایى را ذکر بفرمایید.
محمدى عراقى: خداوند با بیانى تمثیلى به این موضوع اشاره دارد و قرآن مى فرماید:
«ان عدة الشهور عندالله اثناعشر شهرا» (4)
خداوند در این آیه اشاره به ماههاى دوازده گانه دارد، و بیان مى کند که نزد خداوند تعداد ماهها دوازده تا است. روایات این آیه را تفسیر نموده اند و منظور از ماههاى دوازده گانه را وجود و حضور دوازده امام در میان انسانها دانسته اند که طبق همان روایات، آخرین آنها، حضرت مهدى، علیه السلام، است.
بعضى از علماى گذشته، درباره آیاتى که مرتبط با موضوع موعود آخرالزمان است کتب مفصلى نوشته اند. ذکر آیات مرتبط با این موضوع بحث مفصلى مى طلبد که ما را از موضوع این گفتگو دور مى سازد.نکته دیگرى که قرآن بدان متذکر است، آنست که منجى و موعود، به مثابه مشعل امید در جامعه و قلب انسانها معرفى شده است. چنانکه ایشان را به عنوان «بقیة الله » (5) معرفى مى نماید.این مطلب خود نکته ظریف و روانى در امر تبلیغ و تعلیم و تربیت است ، چون انسان به امید دلبسته است و با امید زنده است و سخت ترین بحران براى انسان آنست که به ورطه یاس و ناامیدى بیفتد. از همین رو، قرآن، نقطه روشن و امیدبخش را در دل انسان، موعود آخرالزمان معرفى مى کند.
موعود: اجازه بدهید بپرسیم اصولا انسان چه وقت و یا به چه دلیل به ورطه پوچى و یاس مى افتد؟
محمدى عراقى: از قرآن چنین استنباط مى شود که، انسان موجودى است که همواره مى خواهد رابطه اى با جهان بى نهایت و ماوراءالطبیعه داشته باشد و این ارتباط نیازمند وسیله و اسبابى است تا امکان این ارتباط را فراهم مى سازد. این ارتباط به دلیل ضعف و ناتوانى انسان معمولى، از طریق امامت و ولایت ممکن مى شود. چنانچه انسان، احساس کند که هیچ رابطه اى با آن عالم ماورایى ندارد و یا معلق مانده، دچار پوچى مى شود و احساس مى کند به بن بست رسیده است. این نیز از همان شعله هاى درونى انسان است و از نشانه هاى وجود فطرت الهى در کالبد آدمى بهمان سان که در عصر کنونى، در قرنى که ظاهرا متمدن ترین مردمان زندگى مى کنند، این بیمارى به جان انسان افتاده است که آدمیان احساس مى کنند با ابدیت ارتباط ندارند.
این نکته، یکى از وجوه مهم تبلیغى قرآن است. امامت، تجلى عینى ارتباط انسان با خداست، ارتباط انسان با ماوراءالطبیعه .
موعود: ویژگیهاى تبلیغى اهل بیت ، علیهم السلام، دراین باره چگونه است؟
محمدى عراقى: روایات اسلامى و احادیث اهل بیت ،علیهم السلام، درباره موعود آخرالزمان بسیارند، اما یکى از مهمترین ویژگیهاى این روایات تکیه بر موضوع «عدالت » است. چه، روایاتى که از پیامبر اکرم ، صلى الله علیه وآله، در این باره رسیده همه ، مورد تاکید اکثر فرق شیعه و سنى است. شاید معروفترین آنها، حدیث معروف عدل است که مى فرمایند:
«یملاالله به الارض عدلا قسطا کما ملئت جورا و ظلما»
خداوند زمین را از قسط و عدل پر مى سازد پس از آنکه از ظلم و جور پر شده باشد. (6)
اگر توجه کنیم درمى یابیم که همین موضوع «عدل » هم که در روایات ائمه بر آن تکیه کرده اند، بر اساس نوعى آرمانخواهى است و متکى بر بینش عدالتخواهانه بشر است.انسان به طور طبیعى از ظلم و ستم بیزار و جوینده عدالت است. بنابراین، همیشه در انتظار روزى به سرمى برد که عدالت حقیقى برقرار شود. موعود آخرالزمان، به عنوان تجسم این آرزوى بشر، معرفى شده است. به این معنى که روزى فرا مى رسد که تمام ستمهاى تاریخى، تبعیضها و ظلمها پایان مى پذیرد و عدالت به دست مهدى،علیه السلام، برقرار مى شود، آن هم یک عدالت جهانى و فراگیر و نه محدود و منطقه اى.یکى دیگر از وجوه بیانات اهل بیت در این باره، برانگیختن «احساس شوق و اشتیاق » انسان است براى آنکه منتظر باشد.
به حدیث معروفى که از منابع معتبر ذکر شده اشاره مى کنم; نبى اکرم، صلى الله علیه وآله، فرمودند:
«افضل اعمال امتى انتظارالفرج »
بالاترین عبادت امت من انتظار فرج است. (7)
این حدیث معتبر به عبارتى یک نوع تربیت عملى است براى ما که همواره حالت اشتیاق و انتظار داشته باشیم. چنین انسانى هیچ گاه و هیچ زمانى حتى اگر در سخت ترین شراط تاریخى باشد ، احساس ناامیدى نمى کند و همیشه نورامید در دلش روشن است و این اشتیاق و انتظار ، او را در برابر شرایط دشوار مقاوم مى کند.
نکته سومى که در بیانات اهل بیت، علیهم السلام، درباره حضرت مهدى، علیه السلام، مشاهده مى شود، توجه به موضوع «آمادگى براى ظهور» است و احساس حضورى دائمى و واقعى در نسبت با امام عصر، علیه السلام، زیرا ایشان به عنوان یک انسان الهى ، همواره ناظر و شاهد اعمال ما هستند و همه افعال ما ، در مقابل چشم ایشان حاضر است.باید توجه داشت که این حضور و نظارت حضرت، ریشه قرآنى نیز دارد. نکته مهمى که در مبحث مربوط به ویژگى امام قابل بحث است و ضمنا مطابق با باور ما، منطبق با آیات سوره مبارک قدر نیز هست این است که ، در شب قدر همه آنچه را که انسان انجام مى دهد و نامه اعمالش به حضور امام زمان ، علیه السلام، تقدیم مى شود. در روایات دیگر هم به این نکته توجه شده که انسان مؤمن به امامت و ولایت ، همواره باید، حضور دائمى ایشان را احساس کند و بداند که هر اندازه که این احساس حضور بیشتر باشد، تاثیر آن هم در زندگیش بیشتر مى شود.
موعود: در تبلیغ موضوع مهدویت و انتظار، چه نکاتى را مى بایست مورد توجه قرار داد؟
محمدى عراقى: در این باره هم هیچ راهنمایى بهتر از روایات و آیات نیستند. بى گمان باید دید که پیامبر اکرم ، صلى الله و علیه و آله، و ائمه اطهار ، علیهم السلام، چگونه آن حضرت را معرفى نموده اند.
یکى از مسائل مهم ، در معرفى امام عصر، علیه السلام ، معرفى ایشان به عنوان شخصیتى فراگیر است به گونه اى که فراتر از هر مذهب و ملیتى براى مردم کل جهان مطرح هستند و قیامشان جهانى است.قرآن ایشان را به عنوان منجى و ذخیره الهى همه انسانهاى مستضعف در سرتاسر جهان معرفى مى کند.
خداوند تنها بر مؤمنین ، مسلمین و یا شیعیان منت نگذاشته است بلکه مى فرماید:
«و نرید ان نمن على الذین استضعفوا…» همچنین در آیات و روایات، همه پیامبران الهى به عنوان بشارت دهنده ظهور حضرت معرفى شده اند چنانکه در منابع فرهنگى همه ملتهاى منتشر در جهان نشانه هاى موعود آخرالزمان و اعتقاد به منجى و مصلح جهانى دیده مى شود.
اما تفاوت مهمى که بین اعتقاد ویژه مکتب تشیع و سایر فرق و مذاهب وجود دارد آن است که، تمام ویژگیهاى شخصى آن حضرت به همراه نام پدر، مادر، زمان تولد و ….ذکر شده است . همین نوع معرفى، مانع سوءاستفاده مى شود. از همین رو، ما هم ناگزیر، مى بایست در معرفى چهره نورانى امام زمان، علیه السلام، از همان سیره نبى اکرم ، صلى الله و علیه و آله، و ائمه معصومین ،علیهم السلام، تبعیت کنیم. ضمن اینکه، باید از بروز هر نوع خرافه و انحراف هم جلوگیرى کنیم. متاسفانه اینکه گاهى در جامعه مسایل نادرستى درباره ارتباط با آن حضرت مطرح مى شود که ممکن است با شان و ساحت مقدس امام زمان ناسازگار باشد، پس باید بشدت مراقبت کرد و از طرح این مباحث پرهیز داشت.
نکته دیگرى که به نظر مى رسد قابل توجه باشد، بهره گیرى از ادعیه است.ادعیه اى که درباره امام زمان ، علیه السلام، وارد شده بسیار سازنده است. شاید رایج ترین آنها همان «دعاى ندبه » باشد که به صورت سنتى رایج در روزهاى جمعه خوانده مى شود. زیارتهاى بسیارى درباره حضرت وارد شده که سازنده است که باید از این متون دست نخورده و ادعیه و زیارت استفاده کرد.ابزارهاى هنرى نیز در کار تبلیغ نقش مهم و مؤثرى دارند، به تصویر کشیدن چهره سرخورده بشر امروز که على رغم همه پیشرفتهاى ظاهرى در امر اقتصاد و تکنولوژى، دچار بحرانهاى روحى و روانى شده بروشنى این پیام را منتقل مى سازد که عصر توسعه تکنولوژى و عصر علم و فن آورى، همراه با بحرانهاى روحى و روانى بوده که اعتقاد به مهدویت و موعود آخرالزمان به عنوان نسخه شفابخش مى تواند به همه سؤالهاى پنهان و آشکار انسان امروز جواب دهد و همه دردهاى بى درمان او را درمان کند. این سرگشتگى را به بهترین شکل به وسیله ابزار هنرى مى توان نشان داد و تشنگى و نیاز او را به معنویت و مهدویت مى توان به تصویر کشید. یعنى، تصویرسازى از آینده اى امیدبخش و درخشان در برابر پلیدیها و سیاهیهایى که امروزه این کره خاکى را در خود فرو برده است.
موعود: در این باره چه وظایفى را متوجه سازمانهاى فرهنگى کشور مى دانید؟ و عملکرد آنان را چگونه ارزیابى مى کنید؟
محمدى عراقى: قدیمى ترین مرکز فرهنگى و تربیتى حوزه هاى علمیه اند، اکثر قریب به اتفاق کتابهایى هم که درباره مهدى موعود، علیه السلام، نوشته شده توسط نخبگان و برجستگان همین نوع مراکز و حوزه هاى علمیه شیعه عرضه شده است. بى گمان نیاز به انجام کارهاى بیشتر و آثار متعدد وجود دارد.
پس از حوزه هاى علمیه، دستگاههاى تعلیم و تربیتى رسمى کشورند که نسل نو را مى پرورند. مدارس مى توانند نقش مهمى دراین باره داشته باشند بویژه، مربیان و معلمان مهمترین رسالت را در معرفى درست امام عصر، علیه السلام، به نوجوانان برعهده دارند و بموازات آنها کتابهاى درسى اند. این کتب مؤثرترین وسیله براى پرداختن به این موضوع و انتقال اعتقادى عمیق به همراه امید در روح و جان جوانان و نوجوانان اند.پس از اینها نوبت به سازمانهاى فرهنگى و هنرى مى رسد. مانند رسانه ها و در راس آنها صدا و سیماست که با گستردگى و نفوذى که دارد مى تواند بیشترین نقش را در تبلیغ موضوع مهدویت و ترویج اعتقاد درست به امام عصر ایفا کند.مطبوعات در مرحله بعدى مى توانند رسالت خود را به بهترین وجه انجام دهند. بى گمان اهل منبر، شاعران، نقاشان و سایر هنرمندان و سخنوران مى توانند در حفظ ارتباط و تعمیق و تلطیف این اعتقاد نقش مهمى داشته باشند.
البته، چنانکه اشاره شد، به برکت پیروزى انقلاب اسلامى و بخصوص در دوران دفاع مقدس یکى از مهمترین ارزشهاى معنوى و اخلاقى و اعتقادى که در جامعه زنده و بارور شد; اعتقاد به مهدویت و امام زمان، علیه السلام، و همچنین ارتباط معنوى با ایشان بود. بخصوص در مناجاتها و وصیت نامه هاى رزمندگان، و در حالات عرفانى ویژه اى که در جبهه ها بروز داشت و حتى خاطرات شیرینشان نشانه هاى ارتباط معنوى با حضرت دیده مى شد که مى بایست آنها را حفظ کرد و به عنوان امانت به نسلهاى آینده سپرد.
والسلام
پى نوشتها:
1. سوره قصص (28)، آیه 5.
2. سوره نور (46)، آیه 55.
3. سوره انبیاء (21)، آیه 105.
4. سوره توبه (9)، آیه 36.
5. سوره هود (11)، آیه 86 ، «بقیة الله خیرلکم ان کنتم مؤمنین ».
6.مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج 51، ص 73، ج 18.
7. مجلسى، محمدباقر، همان، ج 52، ص 128، ح 21.



اولین نکته اینست که قرآن کریم، موعود آخرالزمان را به عنوان یک نتیجه قطعى و یقینى معرفى مى کند. در آیه شریفه «و نرید ان نمن على الذین استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم وارثین » (1) و همچنین و آیه دیگر از سوره نور، ملاحظه مى کنید که از این موضوع به عنوان یک اراده الهى با کمال قاطعیت و حتمیت یاد شده است و یا در آیه شریفه «وعدالله الذین امنوامنکم و عملوالصالحات لیستخلفنهم فى الارض کمااستخلف الذین من قبلهم…»، (2) از آن به عنوان یک وعده الهى ذکر شده است و این یکى از ویژگیهاى خاص قرآن کریم است. در واقع، آیات فوق، رابطه بین «موعود آخرالزمان » و «بینش توحیدى » را بیان مى کند و بر حتمیت و قطعیت آن تاکید دارد.
نکته دوم در این باره آنست که، قرآن کریم، ظهور آن منجى موعود را با آرزوها و فطرت حق طلبانه و عدالتخواهانه بشر پیوند زده است. بدان معنى که با توجه به استضعاف بشر، وعده خداوند، حاکمیت دادن صالحان و مستضعفان بر پهنه زمین است.
در طول تاریخ، انسان همیشه در آرزوى تحقق یک حکومت صالح و دور از ظلم و بى عدالتى بوده است. قرآن حکیم در معرفى حکومت حضرت مهدى ،علیه السلام، و موعود آخرالزمان، روى این خواست فطرى انسان انگشت گذاشته است. باید توجه داشت که همه قیامهایى که علیه ستمکاران صورت گرفته، بر اساس همین خواست فطرى بشر بوده است اما، متاسفانه این تمنا تحقق نیافته است.
در آیات قرآن اشاره شده که مهدى موعود، کسى است که بر مستضعفین منت مى نهد و آنها را نجات مى بخشد و پیشواى جامعه بشرى قرار مى دهد.
در آیه، «و لقد کتبنا فى الزبور من بعدالذکر ان الارض یرثها عبادى الصالحون » (3) پایان سعادتمندانه حیات انسان، همراه با حاکمیت صالحان بر کره زمین است
موعود: آیا قرآن این امر را مختص مسلمین اعلام مى کند؟
محمدى عراقى: خیر، قرآن بر این نکته تاکید مى ورزد که اعتقاد به موعود آخرالزمان، تنها به شیعیان و مسلمانان اختصاص ندارد. بلکه، تمام پیامبران گذشته، بشارت فرارسیدنش را داده اند. چنانکه در آیه شریفه، «و لقد کتبنا فى الزبور… » ذکر شده است.
چنانکه مى دانید، زبور کتاب دینى حضرت داوود ،علیه السلام، است. قرآن ما را آگاه مى سازد که در زبور، وعده فرارسیدن موعود داده شده است و این خود یکى از نکات ظریف و تبلیغى قرآن است.
نکته دیگر اینکه، اصولا قرآن با آوردن تمثیلهایى از امم گذشته، سنت اصلاح گرایى و تغییر و تحول را یک «سنت الهى » و «قانون آسمانى » معرفى مى کند و از امم پیشین نیز در این باره مثال مى آورد.در همان سوره مبارک نور، آیه 55، قرآن مجید براى آنکه، حالت استبعادى و بعید دانستن ظهور موعود را از ذهن انسان دور کند، مى فرماید: «کمااستخلف الذین من قبلهم…» یعنى این وعده الهى، یک سنت است، چنانکه قبلا هم بوده. مثلا در امت موسى ،علیه السلام، هم بوده و این خداوند است که جایگزینى حکومتى و نظامى به جاى حکومتى دیگر را وعده داده است. لذا، آن خداوندى که مدبر انسان و جهان است، قادر است روزى وعده ظهور موعود و منجى آخرالزمان را محقق سازد.
موعود: صرف نظر از بیانات کلى، آیا به صورت واضح تر و مشخص تر قرآن به امر ظهور موعود اشاره دارد؟
محمدى عراقى: بله، در قرآن، اشارات بسیارى آمده که ائمه معصومین ، علیهم السلام، در روایات خود، آن اشارات را صریحا مرتبط با موضوع موعود آخرالزمان دانسته اند.
موعود: لطفا نمونه هایى را ذکر بفرمایید.
محمدى عراقى: خداوند با بیانى تمثیلى به این موضوع اشاره دارد و قرآن مى فرماید:
«ان عدة الشهور عندالله اثناعشر شهرا» (4)
خداوند در این آیه اشاره به ماههاى دوازده گانه دارد، و بیان مى کند که نزد خداوند تعداد ماهها دوازده تا است. روایات این آیه را تفسیر نموده اند و منظور از ماههاى دوازده گانه را وجود و حضور دوازده امام در میان انسانها دانسته اند که طبق همان روایات، آخرین آنها، حضرت مهدى، علیه السلام، است.
بعضى از علماى گذشته، درباره آیاتى که مرتبط با موضوع موعود آخرالزمان است کتب مفصلى نوشته اند. ذکر آیات مرتبط با این موضوع بحث مفصلى مى طلبد که ما را از موضوع این گفتگو دور مى سازد.نکته دیگرى که قرآن بدان متذکر است، آنست که منجى و موعود، به مثابه مشعل امید در جامعه و قلب انسانها معرفى شده است. چنانکه ایشان را به عنوان «بقیة الله » (5) معرفى مى نماید.این مطلب خود نکته ظریف و روانى در امر تبلیغ و تعلیم و تربیت است ، چون انسان به امید دلبسته است و با امید زنده است و سخت ترین بحران براى انسان آنست که به ورطه یاس و ناامیدى بیفتد. از همین رو، قرآن، نقطه روشن و امیدبخش را در دل انسان، موعود آخرالزمان معرفى مى کند.
موعود: اجازه بدهید بپرسیم اصولا انسان چه وقت و یا به چه دلیل به ورطه پوچى و یاس مى افتد؟
محمدى عراقى: از قرآن چنین استنباط مى شود که، انسان موجودى است که همواره مى خواهد رابطه اى با جهان بى نهایت و ماوراءالطبیعه داشته باشد و این ارتباط نیازمند وسیله و اسبابى است تا امکان این ارتباط را فراهم مى سازد. این ارتباط به دلیل ضعف و ناتوانى انسان معمولى، از طریق امامت و ولایت ممکن مى شود. چنانچه انسان، احساس کند که هیچ رابطه اى با آن عالم ماورایى ندارد و یا معلق مانده، دچار پوچى مى شود و احساس مى کند به بن بست رسیده است. این نیز از همان شعله هاى درونى انسان است و از نشانه هاى وجود فطرت الهى در کالبد آدمى بهمان سان که در عصر کنونى، در قرنى که ظاهرا متمدن ترین مردمان زندگى مى کنند، این بیمارى به جان انسان افتاده است که آدمیان احساس مى کنند با ابدیت ارتباط ندارند.
این نکته، یکى از وجوه مهم تبلیغى قرآن است. امامت، تجلى عینى ارتباط انسان با خداست، ارتباط انسان با ماوراءالطبیعه .
موعود: ویژگیهاى تبلیغى اهل بیت ، علیهم السلام، دراین باره چگونه است؟
محمدى عراقى: روایات اسلامى و احادیث اهل بیت ،علیهم السلام، درباره موعود آخرالزمان بسیارند، اما یکى از مهمترین ویژگیهاى این روایات تکیه بر موضوع «عدالت » است. چه، روایاتى که از پیامبر اکرم ، صلى الله علیه وآله، در این باره رسیده همه ، مورد تاکید اکثر فرق شیعه و سنى است. شاید معروفترین آنها، حدیث معروف عدل است که مى فرمایند:
«یملاالله به الارض عدلا قسطا کما ملئت جورا و ظلما»
خداوند زمین را از قسط و عدل پر مى سازد پس از آنکه از ظلم و جور پر شده باشد. (6)
اگر توجه کنیم درمى یابیم که همین موضوع «عدل » هم که در روایات ائمه بر آن تکیه کرده اند، بر اساس نوعى آرمانخواهى است و متکى بر بینش عدالتخواهانه بشر است.انسان به طور طبیعى از ظلم و ستم بیزار و جوینده عدالت است. بنابراین، همیشه در انتظار روزى به سرمى برد که عدالت حقیقى برقرار شود. موعود آخرالزمان، به عنوان تجسم این آرزوى بشر، معرفى شده است. به این معنى که روزى فرا مى رسد که تمام ستمهاى تاریخى، تبعیضها و ظلمها پایان مى پذیرد و عدالت به دست مهدى،علیه السلام، برقرار مى شود، آن هم یک عدالت جهانى و فراگیر و نه محدود و منطقه اى.یکى دیگر از وجوه بیانات اهل بیت در این باره، برانگیختن «احساس شوق و اشتیاق » انسان است براى آنکه منتظر باشد.
به حدیث معروفى که از منابع معتبر ذکر شده اشاره مى کنم; نبى اکرم، صلى الله علیه وآله، فرمودند:
«افضل اعمال امتى انتظارالفرج »
بالاترین عبادت امت من انتظار فرج است. (7)
این حدیث معتبر به عبارتى یک نوع تربیت عملى است براى ما که همواره حالت اشتیاق و انتظار داشته باشیم. چنین انسانى هیچ گاه و هیچ زمانى حتى اگر در سخت ترین شراط تاریخى باشد ، احساس ناامیدى نمى کند و همیشه نورامید در دلش روشن است و این اشتیاق و انتظار ، او را در برابر شرایط دشوار مقاوم مى کند.
نکته سومى که در بیانات اهل بیت، علیهم السلام، درباره حضرت مهدى، علیه السلام، مشاهده مى شود، توجه به موضوع «آمادگى براى ظهور» است و احساس حضورى دائمى و واقعى در نسبت با امام عصر، علیه السلام، زیرا ایشان به عنوان یک انسان الهى ، همواره ناظر و شاهد اعمال ما هستند و همه افعال ما ، در مقابل چشم ایشان حاضر است.باید توجه داشت که این حضور و نظارت حضرت، ریشه قرآنى نیز دارد. نکته مهمى که در مبحث مربوط به ویژگى امام قابل بحث است و ضمنا مطابق با باور ما، منطبق با آیات سوره مبارک قدر نیز هست این است که ، در شب قدر همه آنچه را که انسان انجام مى دهد و نامه اعمالش به حضور امام زمان ، علیه السلام، تقدیم مى شود. در روایات دیگر هم به این نکته توجه شده که انسان مؤمن به امامت و ولایت ، همواره باید، حضور دائمى ایشان را احساس کند و بداند که هر اندازه که این احساس حضور بیشتر باشد، تاثیر آن هم در زندگیش بیشتر مى شود.
موعود: در تبلیغ موضوع مهدویت و انتظار، چه نکاتى را مى بایست مورد توجه قرار داد؟
محمدى عراقى: در این باره هم هیچ راهنمایى بهتر از روایات و آیات نیستند. بى گمان باید دید که پیامبر اکرم ، صلى الله و علیه و آله، و ائمه اطهار ، علیهم السلام، چگونه آن حضرت را معرفى نموده اند.
یکى از مسائل مهم ، در معرفى امام عصر، علیه السلام ، معرفى ایشان به عنوان شخصیتى فراگیر است به گونه اى که فراتر از هر مذهب و ملیتى براى مردم کل جهان مطرح هستند و قیامشان جهانى است.قرآن ایشان را به عنوان منجى و ذخیره الهى همه انسانهاى مستضعف در سرتاسر جهان معرفى مى کند.
خداوند تنها بر مؤمنین ، مسلمین و یا شیعیان منت نگذاشته است بلکه مى فرماید:
«و نرید ان نمن على الذین استضعفوا…» همچنین در آیات و روایات، همه پیامبران الهى به عنوان بشارت دهنده ظهور حضرت معرفى شده اند چنانکه در منابع فرهنگى همه ملتهاى منتشر در جهان نشانه هاى موعود آخرالزمان و اعتقاد به منجى و مصلح جهانى دیده مى شود.
اما تفاوت مهمى که بین اعتقاد ویژه مکتب تشیع و سایر فرق و مذاهب وجود دارد آن است که، تمام ویژگیهاى شخصى آن حضرت به همراه نام پدر، مادر، زمان تولد و ….ذکر شده است . همین نوع معرفى، مانع سوءاستفاده مى شود. از همین رو، ما هم ناگزیر، مى بایست در معرفى چهره نورانى امام زمان، علیه السلام، از همان سیره نبى اکرم ، صلى الله و علیه و آله، و ائمه معصومین ،علیهم السلام، تبعیت کنیم. ضمن اینکه، باید از بروز هر نوع خرافه و انحراف هم جلوگیرى کنیم. متاسفانه اینکه گاهى در جامعه مسایل نادرستى درباره ارتباط با آن حضرت مطرح مى شود که ممکن است با شان و ساحت مقدس امام زمان ناسازگار باشد، پس باید بشدت مراقبت کرد و از طرح این مباحث پرهیز داشت.
نکته دیگرى که به نظر مى رسد قابل توجه باشد، بهره گیرى از ادعیه است.ادعیه اى که درباره امام زمان ، علیه السلام، وارد شده بسیار سازنده است. شاید رایج ترین آنها همان «دعاى ندبه » باشد که به صورت سنتى رایج در روزهاى جمعه خوانده مى شود. زیارتهاى بسیارى درباره حضرت وارد شده که سازنده است که باید از این متون دست نخورده و ادعیه و زیارت استفاده کرد.ابزارهاى هنرى نیز در کار تبلیغ نقش مهم و مؤثرى دارند، به تصویر کشیدن چهره سرخورده بشر امروز که على رغم همه پیشرفتهاى ظاهرى در امر اقتصاد و تکنولوژى، دچار بحرانهاى روحى و روانى شده بروشنى این پیام را منتقل مى سازد که عصر توسعه تکنولوژى و عصر علم و فن آورى، همراه با بحرانهاى روحى و روانى بوده که اعتقاد به مهدویت و موعود آخرالزمان به عنوان نسخه شفابخش مى تواند به همه سؤالهاى پنهان و آشکار انسان امروز جواب دهد و همه دردهاى بى درمان او را درمان کند. این سرگشتگى را به بهترین شکل به وسیله ابزار هنرى مى توان نشان داد و تشنگى و نیاز او را به معنویت و مهدویت مى توان به تصویر کشید. یعنى، تصویرسازى از آینده اى امیدبخش و درخشان در برابر پلیدیها و سیاهیهایى که امروزه این کره خاکى را در خود فرو برده است.
موعود: در این باره چه وظایفى را متوجه سازمانهاى فرهنگى کشور مى دانید؟ و عملکرد آنان را چگونه ارزیابى مى کنید؟
محمدى عراقى: قدیمى ترین مرکز فرهنگى و تربیتى حوزه هاى علمیه اند، اکثر قریب به اتفاق کتابهایى هم که درباره مهدى موعود، علیه السلام، نوشته شده توسط نخبگان و برجستگان همین نوع مراکز و حوزه هاى علمیه شیعه عرضه شده است. بى گمان نیاز به انجام کارهاى بیشتر و آثار متعدد وجود دارد.
پس از حوزه هاى علمیه، دستگاههاى تعلیم و تربیتى رسمى کشورند که نسل نو را مى پرورند. مدارس مى توانند نقش مهمى دراین باره داشته باشند بویژه، مربیان و معلمان مهمترین رسالت را در معرفى درست امام عصر، علیه السلام، به نوجوانان برعهده دارند و بموازات آنها کتابهاى درسى اند. این کتب مؤثرترین وسیله براى پرداختن به این موضوع و انتقال اعتقادى عمیق به همراه امید در روح و جان جوانان و نوجوانان اند.پس از اینها نوبت به سازمانهاى فرهنگى و هنرى مى رسد. مانند رسانه ها و در راس آنها صدا و سیماست که با گستردگى و نفوذى که دارد مى تواند بیشترین نقش را در تبلیغ موضوع مهدویت و ترویج اعتقاد درست به امام عصر ایفا کند.مطبوعات در مرحله بعدى مى توانند رسالت خود را به بهترین وجه انجام دهند. بى گمان اهل منبر، شاعران، نقاشان و سایر هنرمندان و سخنوران مى توانند در حفظ ارتباط و تعمیق و تلطیف این اعتقاد نقش مهمى داشته باشند.
البته، چنانکه اشاره شد، به برکت پیروزى انقلاب اسلامى و بخصوص در دوران دفاع مقدس یکى از مهمترین ارزشهاى معنوى و اخلاقى و اعتقادى که در جامعه زنده و بارور شد; اعتقاد به مهدویت و امام زمان، علیه السلام، و همچنین ارتباط معنوى با ایشان بود. بخصوص در مناجاتها و وصیت نامه هاى رزمندگان، و در حالات عرفانى ویژه اى که در جبهه ها بروز داشت و حتى خاطرات شیرینشان نشانه هاى ارتباط معنوى با حضرت دیده مى شد که مى بایست آنها را حفظ کرد و به عنوان امانت به نسلهاى آینده سپرد.
والسلام
پى نوشتها:
1. سوره قصص (28)، آیه 5.
2. سوره نور (46)، آیه 55.
3. سوره انبیاء (21)، آیه 105.
4. سوره توبه (9)، آیه 36.
5. سوره هود (11)، آیه 86 ، «بقیة الله خیرلکم ان کنتم مؤمنین ».
6.مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج 51، ص 73، ج 18.
7. مجلسى، محمدباقر، همان، ج 52، ص 128، ح 21.


free b2evolution skin
7
خرداد

موضوع فرعي: عدم حضور امام غائب در راس حكومت

نام مركز پاسخ دهنده: تبيان                                  
موضوع اصلي: امام معصوم (ع) در زمان غيبت            
سوال:
اگر براساس دليل عقلي امام معصوم بايد زمام امر حكومت را به دست گيرد پس چرا در زمان غيبت امام معصوم((عليه السلام)) در رأس حكومت نيست و اگر فقيه عادل هم مي تواند حكومت را به دست گيرد پس از اصل نبايد دليلي بر لزوم امامت امام معصوم((عليه السلام)) داشته باشيم؟
جواب:
دليلي كه نيازمندي جامعه را به امام اثبات مي كند همان دليلي است كه لزوم وجود پيامبر را اثبات مي كند و دليل در اين مورد قاعده لطف است بدين معني كه آفرينش آنان از روي لطف و عنايت وي سرچشمه گرفته است و لطف خدا ايجاب مي كند كه برنامه براي آنان بفرستد و آنان را در وظايف خويش سرگردان نگذارد.
و همانگونه كه مردم بدون پيامبر از نظر برنامه سرگردان مي مانند و نمي توانند عوامل سعادت و خوشبختي خويش را به درستي بفهمند بدون امام هم نمي توانند به درستي جزئيات سعادت خويش را در زندگي رهنمون گردند.
بنابراين لطف ايجاب مي كند كه خداوند شخصي را بنام پيشوا و زعيم و رهبر پس از پيامبر براي آنان برگزيند در اينجا اين سخن پيش مي آيد كه پس چرا خداوند امام را غايب قرار داده است و چگونه اين با دليل مذكور سازگار است؟
پاسخ اين است كه علّت غيبت امام زمان آمده نبودن زمينه براي حكومت آن حضرت است و به عبارت روشن تر خداوند باعث نشده كه امام زمان غايب گردد تا با لطف وي ناسازگار باشد بلكه چنان كه محققين يادآور شدند اين ماييم كه زمينه را براي غيبت وي آماده ساختيم و آنگاه كه جهان خواستار حكومت وي گردد و آمادگي براي اين مسئله در بشريّت به وجود آيد وي به اذن خدا
ظاهر گشته و عدالت و ساير دستورات الهي را در جامعه انساني گسترش مي دهد آن وقت اين سخن پيش مي آيد كه حال كه اما زعيم كنوني به حسب ظاهر نيست چه كسي بايد متصدّي زعامت شود؟
روشن است كه در اين صورت شايستگي فقهاي عادل براي اين مسئله بيش از ديگرانست و بر اين اساس از ناحيه آن حضرت دستور داده شده كه مردم در تكاليف خويش به فقهاء و مراجع ديني توجّه كنند و در حل اختلافات خويش آنان را حاكم قرار دهند.(بخش پاسخ به سؤالات )


free b2evolution skin
7
خرداد

موضوع فرعي: علت غيبت

نام مركز پاسخ دهنده: دفتر تبليغات اسلامي                    
موضوع اصلي: امام مهدي (ع)                          
سوال:
علت غيبت امام زمان (عج)
جواب:
شناخت علتهاي واقعي غيبت امام زمان(ع) بر انسانها مجهول است، زيرا گستره و قلمرو شناخت انسانها محدود ميباشد. در برخي روايات علت غيبت امام زمان(ع) از اسرار الهي دانسته شده است. (1) البته انديشوران اسلامي براي غيب امام زمان(ع) علتهايي را بيان كردهاند.(2)كه در برخي روايات به آنها اشاره شده است.(3) در اين جا به برخي آنها پرداخته ميشود.
1 - امتحان الهي
يكي از سنتهاي الهي، آزمايش بندگان و انتخاب صالحان و پارسايان است.از سخنان پيشوايان ديني استفاده ميشود كه آزمايش به وسيله غيبت حضرت، از سختترين آزمايشهاي الهي است. (4) اين سختي از دو جهت است: 1 - از جهت اصل غيبت، كه چون بسيار طولاني شود، بسياري از مردم دستخوش شك و ترديد ميگردند
2 - از جهت سختيها و فشارها و پيشامدهاي ناگوار كه در زمان غيبت به وجود ميآيد. سختيها به گونهاي هستند كه حفظ ايمان و استقامت در دين، كاري سخت ميگردد.(5) كساني از امتحان الهي سربلند بيرون ميآيند كه دچار ترديد نشوند.
امام كاظم(ع) فرمود: “وقتي پنجمين فرزندم غايب شد، مواظب دين خود باشيد. مبادا كسي شما را از دين خارج كند. او ناگزير غيبتي خواهد داشت، به طوري كه گروهي از مؤمنان از عقيده خويش برميگردند. خداوند به وسيله غيبت، بندگان خودش را آزمايش ميكند".(6)
2 - حفظ جان اماميكي از علل مهم غيبت امام زمان(ع) حفظ جان حضرت است.خداوند به وسيله غيبت، امام زمان(ع) را از قتل حفظ كرد،(7) زيرا اگر حضرت از آغاز زندگي ميان مردم ظاهر ميشد، او را مانند پدرانش (ائمه) به شهادت ميرساندند.(8) البته امام زمان(ع) مانند ائمه ديگر از مرگ باكي نداشت، ولي شهادت حضرت به صلاح جامعه و دين نبود، زيرا هر يك از ائمه(ع) كه به شهادت ميرسيد، امام ديگر جانشين ميشد اما اگر امام زمان(ع) كشته ميشد، زمين از حجت خدا خالي ميگرديد،(9) كه با فلسفه وجودي آخرين امام و حكمت خلقت و تحقق وعده الهي (كه حكومت صالحان در زمين است) منافات دارد.
عوامل خطر هم از عصر امام حسن عسگري(ع) و آغاز تولد امام زمان(ع) وجود داشت و هم بعد از آن، زيرا وجود امام زمان، منافع ظالمان را در خطر انداخته و ستمگران درصدد بودند خودشان را از اين خطر بزرگ برهانند. براساس تصور آنها رهايي از اين خطر تنها با كشتن امام زمان(ع) امكانپذير بود.
3 - آزادي از بيعت طاغوتها امام زمان(ع) هيچ رژيمي را، حتي از روي تقيه، به رسميت نميشناسد. او مأمور به تقيه از هيچ حاكم و سلطاني نيست و تحت حكومت و سلطنت هيچ ستمگري درنخواهد آمد. اگر امام زمان(ع) غايب نميشد، بايد با حاكمان
ظالم عصر خود بيعت ميكرد زيرا حكومتها وجود امام زمان را تحمل نكرده از او بيعت ميخواستند، همان گونه كه حكومتهاي عصر ائمه(ع) از امامان بيعت گرفتند. بيعت با حكومتهاي ظالم نوعي مشروعيت بخشيدن به حكومتها بوده و تعهد به وجود ميآورد كه امام بايد از آنها اطاعت كنند اما امام زير بار بيعت آنها نميرود. امام زمان(ع) در توقيعي كه در پاسخ به سؤال “اسحاق بن يعقوب” مرقوم كرد و توسط “محمد بن عثمان” نائب دوم ايشان انتشار يافت فرمود: “بيعت ستمگران زمان بر گردن تمام پدرانم (ائمه) بوده است، ولي هنگامي كه ظهور ميكنم، بيعت هيچ كدام از ستمگران بر گردنم نخواهد بود".(10)
4 - عدم آمادگي مردمتشكيل حكومت جهاني و ايجاد جامعه آرماني، نياز به آمادگي عموم مردم دارد و اين آمادگي نياز به رشد فكري و اصلاحات اجتماعي و سياسي دارد كه با مرور زمان به وجود ميآيد، زيرا انسانها بايد ظلم و ستمهاي حكومت ظالمان را تجربه كنند و بدانند كه حكومتهاي موجود، حكومتهاي آرماني نبوده و جامعهاي كه آنها در آن زندگي ميكنند، جامعه مطلوب نيست. ميبايست مردم از تمام حكومتها خسته شده و قطع اميد كنند و فقط منتظر امام باشند. از سوي ديگر حكومت جهاني امام زمان(ع) براساس خدا محوري، عدالت گرايي و قانون گرايي شكل ميگيرد كه پذيرش آن نياز به زمينه سازي دارد؛ زيرا پذيرش چنين حكومتي را مخالفان و جمودانديشان برنميتابند. بر اين اساس يكي از علل مهم غيبت امام زمان(ع) عدم آمادگي مردم است. عدم آمادگي از جهات مختلف ميتواند باشد: برخي وظايف و تكاليف الهي خويش را انجام نميدهند؛ بعضي از امام اطاعت نكرده و جايگاه امام زمان خويش را نميشناسند؛ برخي به مخالفت امام زمان(ع) برميخيزند؛ عدهاي نيز از رشد فكري برخوردار نيستند و گروهي هنوز به ديگر حكومتها دل بستهاند و…امام علي(ع) در منبر كوفه فرمود: “زمين، از حجت الهي خالي نميماند، ولي خداوند به دليل ستم پيشه بودن خلق و ستم زياده آنان، آنها را از وجود حجت بيبهره ميسازد".
پينوشتها:
1 - كمال الدين، ج 2، ص 158.
2 - مجله حوزه، ويژه امام زمان، ص 360؛ مهدي پيشوايي، سيره پيشوايان، ص
670.
3 - كتاب الغيبه نعماني، ص 202.
4 - صافي گلپايگاني، منتخب الاثر، ص 101.
5 - كتاب الغيبة، ص 204؛ كتاب الغيبة، نعماني، ص 154.
6 - ابراهيم اميني، دادگستر جهان، ص 149.
7 - كتاب الغيبة، نعماني، ص 203.
8 - بحارالانوار، ج 52، ص 92.
9 - غيبت نعماني، ص 203.
10 - مجله حوزه ويژه امام زمان(ع) ص 378.



free b2evolution skin
7
خرداد

موضوع فرعي: ارتباط شخصي كه گناه كرده

نام مركز پاسخ دهنده: تبيان                                  
موضوع اصلي: امام                                   
سوال:
آيا شخصي كه گناه كرده ، مي تواند با امام زمان ( عج ) ارتباط داشته باشد؟
جواب:
الف ) ماپرسش را در قالب كلي تر بيان كرده و بدان پاسخ مي دهيم تا در ضمن آن شبهه حضرتعالي برطرف گردد.در زماني كه حضرت صاحب ( عج ) در پرده غيبت كبري به سر مي برد اين پرسشها مطرح مي شود آيا ارتباط با آن حضرت امكان دارد يا خير؟ آيا شيعيان و پيروان حضرت مي توانند از محضر آن بزرگواربهره مند گردند يا نه ؟ بر اساس رواياتي كه در اين زمينه وجود دارد دوديدگاه مطرح شده است : الف ) ديدگاهي كه امكان ارتباط را تاييد نمي كند ولزومي براي آن نمي بيند عالماني چون شيخ مفيد، فيض كاشاني ، شيخ جعفركاشف الغطا و نعماني ارتباط با امام زمان ( عج ) و ديدن ايشان را براي شيعيان حال چه عابد چه متقي و چه فرد متوسط در غيبت كبري ممكن نمي دانند .ب ) ديدگاهي كه بر امكان ارتباط و وقوع آن اصرار مي ورزد عالماني چون سيد مرتضي ، محدث نوري ، كراجكي و شيخ طوسي بر اين عقيده اند البته اين امكان را تنها براي اولياي الهي و افراد ويژه مي دانند غير از آنها يعني حتي كسي كه چندان گناه نداشته ولي بدلايلي در زمره اوليا الهي قرارنمي گيرد از اين ديدار محروم است. ما در اينجا نمي توانيم به تحليل ادله يكي از دو گروه پردازيم با توجه به دلايل مستقل مي توان نكات ذيل را در اين باب شمارش كرد : 1- مقصود از ديدن آن حضرت چند معنا و مرتبه است : 1-1-در هنگام مشاهده حضرت متوجه نباشند ولي بعد
متوجه و يا معتقد گردندشخصي را كه ديده اند حضرت حجت بوده است . 1-2- ديدن با شناخت يعني كسي حضرت را ببيند و معتقد شود شخصي را كه ديده امام عصر است وبه اين امر اطمينان داشته باشد .1-3- فيض حضور يعني ديدن حضرت و شناخت ايشان همراه با سوال و جواب يعني افزون بر اينكه حضرت را ديده و شناخته واز ايشان سوال كرده و با وي به گفت و گو بپردازد
.بنابراين رويت درخواب يا ديدن بدون شناخت و شهود بر اساس سير و سلوك مقصود نظر ما وهمچنين شما نيست . 2- از مجموع روايات متقن استفاده مي شود كه امكان ارتباطات به معاني كه در شماره قبل مطرح شد در غيبت كبري وجودندارد دربرخي روايات تصريح شده كه حضرت مثلا” در مراسم حج شركت مي كند مردم رامي بيند ولي مردم حضرت را نمي بينند و نمي شناسند گاهي در جمع مردم حضورمي يابد و به آنان سلام مي كند اما مردم نه ان هنگام و نه پس از آن او رانمي شناسند .3- بزرگاني كه مساله امكان ارتباط و مشاهده را مطرح كرده اند آن را به صورت احتمال بيان فرموده اند نه قطع و يقين . 4- تنها يك دسته ازروايات امكان ديدار با حضرت را براي خادمان ايشان ( موالي خاصه ) اثبات مي كند و دليلي بر امكان ملاقات و ارتباط ديگران وجود ندارد .5- بزرگاني كه از آنان حكايت ديدار با حضرت حجت نقل شده خود در اين باره ادعايي نكرده اند .6- اگر فرض بر امكان مشاهده و ارتباط با حضرت باشد برابر توقيع شريفي كه شش روز پيش از مرگ سمري آخرين نايب خاص ايشان در غيبت صغري از طرف امام عصر ( عج ) صادر شده و از جهت سند و دلالت هيچ اشكالي در اين باره منابع زيادي در دست داريم بخشي از آنها عربي است وبخشي فارسي . ما به نمونه هايي از آنها اشاره مي كنيم : 1- حجتي ، محمدباقر،اسباب نزول . 2- واحدي ، ابوالحسن علي بن احمد نيشابوري ، اسباب النزول ،طبع دار الكتب العلميه ، بيروت ، 1402 ه.ق 3- نسفي ، حافظ الدين عبدالله بن احمد، مدارك التنزيل و حقايق التاويل ، طبع افست دارالمعرفه ، بيروت. 4- زمخشري ، جار الله محمود بن عمر، الكشاف عن حقايق غوامض التنزيل ، طبع افست ، نشر ادب الحوزه. ;


free b2evolution skin
7
خرداد

علائم آخرالزمان

در روايات اسلامي براي دوره ي آخر الزمان علايم و نشانه هايي ذکر شده که با تحقق اين علايم و نشانه ها ، پي مي بريم که هم اکنون در دوره ي آخر الزمان قرار داريم . اينک به برخي از اين علايم و نشانه ها اشاره مي کنيم :
1- گسترش ترس و ناامني
امام باقر عليه السلام مي فرمايد : « لايقوم القائم إلا علي خوف شديد ….» ؛(1) « حضرت قائم عليه السلام قيام نمي کند مگر در دوراني پر از بيم و هراس .» و نيز فرمود : « مهدي عليه السلام هنگامي قيام مي کند که زمام کارهاي جامعه در دست ستمکاران باشد . »(2)
2-تهي شدن مساجد از هدايت
پيامبر صلي الله عليه و آله درباره ي وضعيت مساجد در آخر الزمان ميفرمايد : « مساجدهم عامره و هي خراب من الهوي »(3)؛ « مسجدهاي آن زمان و آباد و زيباست . ولي از هدايت و ارشاد و در آن خبري نيست . »
3- سردي عواطف انساني
رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله در اين باره مي فرمايد « فلا الکبير يرحم الصغير و لا القوي يرحم الضعيف ، و حينئذ يأذن الله له بالخروج »(4)؛ « در آن روزگار ، بزرگترها و به زير دستان و کوچکترها ترحم نمي کنند و قوي بر ضعيف ترحم نمي نمايند. در آن هنگام خداوند به او [ مهدي عليه السلام ] اذن قيام و ظهور مي دهد . »
4- گسترش فساد اخلاقي
رسول خدا صلي الله عليه وآله مي فرمايند : « قيامت بر پا نمي شود تا آن که زني را در روز روشن و به طور آشکار گرفته ، در وسط راه به او تعدي مي کنند و هيچ کس اين کار را نکوهش نمي کند ».
محمد بن مسلم مي گويد : به امام باقر عليه السلام عرض کردم : اي فرزند رسول خدا ! قائم شما چه وقت ظهور خواهد کرد ؟ امام فرمود : « إذا تشبه الرجال بالنساء، و النساء بالرجال، و اکتفي الرجال و بالرجال ، و النساء بالنساء » ؛(5) « هنگامي که مردها خود را شبيه زنان و زنان خود را شبيه مردان کنند . آن گاه که مردان به مردان اکتفا کرده و زنان و به زنان اکتفا کنند .»
5 - آرزوي کمي فرزند
پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله فرمود : « رستاخيز بر پا نمي شود تا آن که کسي پنج فرزند دارد آرزوي چهار فرزند کند . و آن که چهار فرزند دارد مي گويد : کاش سه فرزند داشتم ، و صاحب سه فرزند آرزوي دو فرزند دارد . و آن که دو فرزند دارد ، آرزوي يک فرزند بنمايد . وکسي که يکي فرزند دارد آرزو کند که کاش فرزندي نداشت » . (6)
6 - مرگ هاي ناگهاني
پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله فرمود : « قيامت برپا نمي گردد ، تا اين که مرگ سفيد ظاهر شود . گفتند : اي رسول خدا ! مرگ سفيد چيست ؟ فرمود : مرگ ناگهاني » . (7)
7 - جنگ و کشتار
امام رضا عليه السلام فرمود : « پيش از ظهور امام زمان عليه السلام کشتارهاي پيايي و بي وقفه رخ خواهد داد » . (8)
پي نوشت :
1- الغيبه ، نعماني ، ص235.
2- ملاحم ، ابن طاووس ، ص 77.
3- بحار الأنوار ، ج 2 ، ص 190.
4- همان ، ج 52 ، ص 380 .
5- کمال الدين ، ج 1 ،ص 331.
6- فردوس الاخبار ، ج 5 ، ص 227.
7- الفائق ، ج 1 ، ص 141.
8- الغيبه ، نعماني ، ص 271.
منبع: کتاب غيبت کبري


free b2evolution skin
7
خرداد

يماني از ياران حضرت مهدي (ع) وحتميت خروج او

متن حديث
1729 - ( الإمام الصادق عليه السلام ) ” خمس علامات قبل قيام القائم : الصيحة ، والسفياني ، والخسف ، وقتل النفس الزكية ، واليماني . فقلت : جعلت فداك إن خرج أحد من أهل بيتك قبل هذه العلامات أنخرج معه ؟ قال : لا ، فلما كان من الغد
تلوت هذه الآية : إن نشأ ننزل عليهم من السماء آية فظلت أعناقهم لها خاضعين ، فقلت له : أهي الصيحة ؟ فقال : أما لو كانت خضعت أعناق أعداء الله عز وجل “
* * *
* حديث شماره : 1729 *
* ابو ايوب خزاز ، از عمر بن حنطله آورده كه گفت از امام صادق عليه السلام شنيدم مىفرمود : قبل از قيام قائم [ عليه السلام ] پنج نشانه روى خواهد داد : صيحه [ آسمانى ] ، خروج سفيانى ، فرورفتن سفيانى و پيروانش ، در زمين ، كشته شدن يك انسان پاك ( نفس زكية ) ، خروج يمانى . راوى به امام عرض كرد : فدايت شوم ، اگر فردى از اهل بيت تو قبل از اين نشانه ها خروج كند ، با او همراهى كنيم ؟ [ حضرت ] فرمود : خير ، فرداى آن روز اين آيه را تلاوت كردم : ( إن نشأ ننزل عليهم من السماء آية فظلت أعناقهم لها خاضعين ) ( اگر بخواهيم بر آنها نشانه اى از آسمان مى فرستيم وگردنهايشان در مقابل آن نشانه خاضع مىگردد ، به او عرض كردم : آيا منظور از صيحه اين است ؟ فرمود : آگاه باش ، اگر اين باشد گردن دشمنان خدا فرود خواهد آمد .
منبع حديث
1729 - المصادر :
* : الكافي : ج 8 ، ص 310 ، ح 483 - محمد بن يحيى ، عن أحمد بن محمد بن عيسى ، عن علي بن الحكم ، عن أبي أيوب الخزاز ، عن عمر بن حنظلة قال : سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول : -
* : النعماني : ص 252 ب 14 ، ح 9 - أخبرنا محمد بن همان قال : حدثنا جعفر بن محمد بن مالك الفزاري قال : حدثني عبد الله بن خالد التميمي قال : حدثني بعض أصحابنا ، عن محمد بن أبي عمير ، عن أبي أيوب الخزاز ، عن عمر بن حنظلة ، عن أبي عبد الله عليه السلام : ” للقائم خمس علامات : ( ظهور ) السفياني ، واليماني والصيحة من السماء ، وقتل النفس الزكية ، والخسف بالبيداء ” .
* : كمال الدين : ج 2 ، ص 649 ، ب 57 ، ح 1 - كما في الكافي بتقديم وتأخير ، بسند آخر عن ميمون ألبان ، عن أبي عبد الله الصادق عليه السلام : -
وفي : ص 650 ، ب 57 ، ح 7 - كما في روايته الأولى بتفاوت يسير ، بسند آخر ، عن عمر بن حنظلة ، عن أبي عبد الله الصادق عليه السلام : - وفيه ” علامات محتومات ” .
* : الخصال : ص 303 ، ب 5 ، ح 82 - كما في رواية كمال الدين الأولى سندا ومتنا .
* : دلائل الإمامة : ص 261 - بعضه بسند آخر ، عن عمر بن حنظلة وفيه ” والمرواني وشعيب بن صالح وكف تقول هذا هذا ” .
* : غيبة الطوسي : ص 267 ، كما في الكافي بتفاوت يسير ، بسند آخر ، عن عمر بن حنظلة وفيه ” . . . من العلامات ” .
* : إعلام الورى : ص 426 ، ب 4 ، ف 1 - كما في رواية كمال الدين الأولى ، عن ميمون ألبان : -
* : عقد الدرر : ص 111 ، ب 4 ، ف 3 - كما في النعماني بتفاوت يسير ، ونسبه اشتباها إلى أبي عبد الله الحسين على عادته فيما روى عن أبي عبد الله الصادق عليهما السلام .
* : برهان المتقي الهندي : ص 114 ، ب 4 ، ف 2 ، ح 10 - عن عقد الدرر .
* : إثبات الهداة : ج 3 ، ص 720 ، ب 34 ، ف 4 ، ح 18 - عن كمال الدين والخصال .
وفي : ص 721 ، ب 34 ، ف 4 ، ح 24 - عن كمال الدين .
وفي : ص 726 ، ب 34 ، ف 6 ، ح 46 - عن غيبة الطوسي .
وفي : ص 731 ، ب 34 ، ف 8 ، ح 73 - عن إعلام الورى .
وفي : ص 735 ، ب 34 ، ف 9 ، ح 96 - عن النعماني .
* : وسائل الشيعة : ج 11 ص 37 ب 13 ح 7 - عن الكافي .
* : البرهان : ج 3 ص 179 ح 1 - عن الكافي ، بتفاوت يسير وفيه ” . . هذه الآيات ” .
* : حلية الأبرار : ج 2 ص 610 ب 31 - كما في الكافي عن محمد بن يعقوب .
* : المحجة : ص 156 - كما في الكافي بتفاوت يسير عن محمد بن يعقوب .
* : البحار : ج 52 ص 203 ب 25 ح 29 - عن كمال الدين .
وفي : ص 204 ب 25 ح 34 - عن كمال الدين والنعماني .
وفي : ص 209 ب 25 ح 49 - عن غيبة الطوسي .
وفي : ص 304 ب 26 ح 74 - عن الكافي .
* : نور الثقلين : ج 4 ص 46 ح 10 - عن الكافي .
* : ينابيع المودة : ص 426 ب 71 - عن المحجة وفيه ” . . فقلت له أهي الصيحة قال نعم ” .
* : كشف الأستار : ص 177 - أوله عن عقد الدرر .
* : إلزام الناصب : ج 2 ص 135 - 136 - عن البحار .
* : بشارة الاسلام : ص 135 ب 7 - عن الكافي .
وفي : ص 151 ب 7 - عن ينابيع المودة .
* : منتخب الأثر : ص 439 ف 6 ب 3 ح 1 - عن كمال الدين .
وفي : ص 454 ف 6 ب 6 ح 1 - عن غيبة الطوسي .
وفي : ص 458 ف 6 ب 6 ح 23 - عن برهان المتقي .


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم