13
مرداد

اخلاق; کشتي نجات خانواده

فطرت انسان وي را به زندگي اجتماعي و تشکيل خانواده دعوت مي کند، بي ترديد زندگي اجتماعي براي سلامت، دوام و آرامش به روابط خاصي نياز دارد که بي توجهي به آنها ارتباط را در هر مرحله اي که باشد سست و متلاشي خواهد کرد، شايد يکي از دلايلي که اين روزها با آمار بالاي طلاق مواجه هستيم، همين بي توجهي به ارزشهاي فردي، اجتماعي و معنوي است. خانواده کوچکترين اجتماع انساني است که روابط اعضاي آن در درجه نخست از پيوندي عاطفي و خوني نشات مي گيرد. هر يک از اعضاي خانواده داراي نقشي هستند و اين نقشها پديد آورنده روابطي که تکاليف و حقوق خاصي را ايجاد مي کنند. شناخت احکام اخلاقي خانواده و عمل به آنها محبت خانوادگي را سالم و بارور نگه مي دارد و در سايه باروري نهال محبت، نظم خانوادگي استوار مي ماند، بدون آنکه به حمايت دستگاه خاصي نيازي باشد. براي آنکه ارزش اخلاقي روابط خانوادگي را بشناسيم بايد به دو مسئله توجه کنيم نخست مانند هر ارزشگذاري اخلاقي ديگري بايد هدف غايي انسان را معيار اصلي و اصيل ارزش رفتارهاي اختياري قرار دهيم و ديگر اينکه بايد اهداف اختصاصي خانواده و کارکردهاي آن را شناسايي کنيم. پاسداري از امنيت اخلاقي جامعه، تامين آرامش زن و مرد، تداوم نسل، پرورش روحي و معنوي فرزندان، انتقال فرهنگ جامعه به فرزندان و زمينه سازي براي جامعه پذيري آنها از جمله کارکردهاي خانواده است.ترغيب به ازدواج و تاکيد بر آن، حکايت از تاثير مثبت آن در حرکت تکاملي انسان دارد و اساس زندگي خانوادگي نيز بر محبت است.بي ترديد براي آنکه زندگي جمعي از شرايط و ارزشهاي لازم برخودار باشد، بايد اصولي مورد توجه قرار گرفته و به خوبي رعايت شوند، از اين اصول به عنوان اخلاق ياد مي شود و نتيجه توجه به آنها ساخت جامعه اي سالم است که افراد آن راه سعادت را مي پيمايند. اخلاق هنري است که هستي و روح انسان را مي سازد، اخلاق مجموعه رفتارها و کردارها و همچنين بايدها و نبايدهايي است که سازنده روح زندگي بوده، ساخت انسان و اجتماع را موجب مي شود.خصيصه و فطرت انسان وي را به زندگي اجتماعي و اجتماعي زيستن دعوت مي کند، بي ترديد زندگي اجتماعي به روابط خاصي ميان انسانها نياز داشته و تعاملات اجتماعي جز» ضرورتهاي جامعه بشري است.بنابراين اگر بخواهيم روابط انساني را به خوبي تنظيم کنيم، احتياج به ضوابط و روابط و همچنين اخلاقيات خاصي است.شک نيست در روابط خانوادگي چنانچه طرفين از اخلاق فردي، معنوي و اجتماعي برخوردار باشند، به دليل ارزش قائل بودن براي خود و ديگران همچنين در نظر گرفتن بسياري از اصول رفتاري، بهتر توانايي و قابليت برخورد با ناملايمات و اختلافهاي کوچک و بزرگ را داشته، براي رفع آنها به شکلي شايسته و مثبت، نهايت تلاش خود را به کار مي گيرند، پيش از اينکه به جدايي و “طلاق” بينديشند.شايد يکي از دلايل بالا رفتن آمار طلاق، جداي از مشکلاتي که به طور معمول مطرح مي شود از قبيل عدم تفاهم، مشکلات مالي و مسائلي اين چنين، آنچه به راحتي روجها را به جدايي سوق مي دهد، بي اعتنايي يا حداقل کم توجهي به ارزشهاي فردي، خانوادگي و اجتماعي است که مي بايست از سوي همه پاس داشته شود.در اينکه بسياري از مشکلات در روابط خانوادگي قابل پذيرش نيست، شکي وجود ندارد، اما چنانچه از اصول اخلاقي آگاه بوده و ضمن آگاهي، آنها را در زندگي مورد استفاده قرار دهيم، بسياري از مسائل با گذشت، چشم پوشي، قناعت، پرهيزکاري، صرفه جويي، اميد به آينده روشن، همکاري و همدلي که از اصول اخلاقي ناشي مي شوند مرتفع شده، کانون خانواده متزلزل نخواهد شد.

به نقل از سايت روزنامه ابتكار شماره1070


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...