2
شهریور

ارزش هاي رفتاري موسي(ع)


وقتي كه دختران شعيب كمك حضرت موسي(ع) را درباره سقايت اغنام براي پدرشان نقل كردند، شعيب به يكي از دختران خود دستور داد كه برود حضرت موسي(ع) را بياورد تا به وي پاداش دهد. دختر شعيب آمد و گفت: پدرم از شما دعوت كرده تا پاداش سقايت را به شما بدهد. حضرت موسي(ع) از جاي برخاست و با او روان شد، دختر (به عنوان راهنما) پيشاپيش حضرت موسي(ع) مي رفت و باد لباس او را به بدنش مي چسباند و سرين وي نمايان مي شد.
حضرت فرمود: شما از دنبال سر من بياييد و هر جا عوضي رفتم با سنگريزه كه مي اندازي مرا راهنمايي كن، زيرا ما مردمي هستيم كه به سرين زنان نگاه نمي كنيم. (وقتي كه بر شعيب وارد شد يكي از دختران گفت به اين مرد پرقدرت و امين اجرت بده، شعيب فرمود: اما قدرت را مي دانم كه به تنهايي دلو را از چاه مي كشيد ولي امانت داري او چيست؟ دختر جريان را و بيان اخلاقي حضرت موسي را شرح داد)1 حضرت موسي(ع) وقتي واردخانه شعيب شد كه سفره شام پهن بود. شعيب فرمود: اي جوان بنشين و با ما غذا بخور، حضرت موسي(ع) گفت: پناه به خدا، شعيب فرمود: چرا مگر گرسنه نيستي؟ گفت بلي گرسنه ام اما مي ترسم اين مزد آب دادنم به دختران شما باشد و حال آنكه ما از خانواده اي هستيم كه كار آخرت را به همه زمين كه پر از طلا باشد نمي فروشيم. شعيب فرمود: نه به خدا اي جوان عادت ما و پدران ما اين است كه از مهمان پذيرايي مي كنيم و اطعام مي نماييم. حضرت موسي(ع) نشست و مشغول به خوردن غذا شد…
همچنين از امام صادق(ع) روايت شده كه خداوند متعال به حضرت موسي بن عمران(ع) وحي فرستاد: ياموسي آيا مي داني براي چه در ميان آفريده ام تو را براي سخنم برگزيده ام؟
موسي گفت: نه اي خداي من. خطاب از جانب خدا آمد براي آنكه من روي زمين كسي را متواضع تر از تو نيافتم، حضرت موسي به سجده درآمد و دو طرف صورت خودش را بر خاك مي ماليد براي كوچكي در مقابل خداي عزوجل2.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1-بحارالانوار، ج 12، ص 28
2-همان، ج 13، ص 7


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...