27
فروردین
افسوس تکراری
پیری برای سخن میراند،
لطیفه ای برای حضار تعریف کرد، همه دیوانه وار خندیدند.
بعد از لحظه ای او دوباره همان لطیفه را گفت و تعداد کمتری از حضار خندیدند …
او مجددا لطیفه را تکرار کرد تا تا اینکه دیگر کسی در جمعیت به آن لطیفه نخندید.
او لبخندی زد و گفت : وقتی نمی توانید بارها و بارها به لطیفه ای یکسان بخندید، پس چرا بارها و بارها به گریه و افسوس خوردن در مورد مسئله ای مشابه ادامه می دهید؟ گذشته را فراموش کنید و به جلو نگاه کنید.
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب