31
اردیبهشت

بسم رب الحسین


به پیش، عبور از تنهایی دستور واصله است. باید از خویش گدشت و به او رسید؛ باید پرواز را سریع تر آموخت و آن جاست،ببنید همه به آن سمت می روند، بالا، برای این آن را عروج نامیده اند.
از شهیدی شنیدم که می گفت: ” تا کسی از سیم خاردارهی نفس خود نگذرد از سیم خاردار های دشمن نمی تواند بگذرد".
تمرین رزمی شبانه در دستور کار همه است، اگر در دل شب از زیر سیم خاردارهای نفس نگذریم دم صبح تیربارچی شیطانهمه بچه ها را  قلع و قمح می کند. از دل شب استفاده کنید، سلاح گریه در دستانتان است ، کمی سرا کج کنیداز زیر سیم خاردارها گذشته اید.
هنوز صدای یا حسین بچه ه در گوشم هست، وقت خدا حافظی نجوای عاشقانه « التماس دعا»، این جمله چقدر آشناست، همه بهم این را می گفتند؛ ولی براستی چرا آنانکه می پرند گویی این را فراموش می کند!
بخودم می گویم: حق دارند، آنطرف این سیم خاردارهای خشن آنقدر جذاب است که دیگر مدهوشی اجازه نمی دهد کسی این بی سر و پا  را یاد کند. هر چه بخواهی هست، آنقدر فضای برای « یا حسـین» گفتن هست…!    جای ما خالی.
و به این می اندیشم، جای من اینجا نیست، گویا وقت آمدن تِرَن را اشتباه سوار شدم …
اما نه ، گویا میان راه خواب مرگ مرا فراگرفته ، خط شهادت را سوار نشدم
و هر چه غصه بخورم فایده ای ندارد، باید از اول سوار تِرن شوم.
ای کاش این بار دیگر در تقاطع شهادت که بای خط عوض کنم خواب نباشم…
کلب الحسین ع


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...