4
تیر
من ندیم توام نه ندیم بادمجان
سلطان محمود را در حالت گرسنگي خوراک بادنجان بوراني پيش آوردند. خوشش آمد. گفت: «بادنجان طعامي است خوش.» نديمي به تعريف از بادنجان پرداخت. سلطان چون سير شد، گفت: «بادنجان سخت مضر چيزي است.» نديم باز درباره مضرات بادنجان زياده روي کرد. سلطان گفت: «اي مردک تا اين زمان به تعريف از آن مي پرداختي؟»
گفت: «من نديم توأم، نه نديم بادنجان. مرا چيزي بايد بگويم که تو را خوش آيد، نه بادنجان را».
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب