12
مرداد

به مناسبت وفات آیت الله سید علی سیستانی

 

درباره این مقام شایخ بیشتر بدانید                            خصوصیات و ویژگیها

هر كس كه از نزدیك با حضرت آیت اللّه سیستانی (دام ظله) معاشرت و رفت و آمد كند، به زودی به شخصیت ممتاز و روحیه ای ایده آل او پی خواهد برد. ایـن شخصیت و روحیه اى كه ايشان دارا هستند، وی را به یك الگوی برجسته و عالم ربانی مبدل كرده است. اكنون بـه بـعـضی از فـضـایـل و مـكارم اخلاقی آن بزرگوار، كه از نزدیك شاهد آن بوده ايم، می پردازیم:
الـف ـ انـصاف و احترام به رأی دیگران:
ایشان عاشق علم هستند، و ارادت خاص نسبت به معرفت و رسیدن به حقایق دارند. همواره به رأی دیگران احترام می گذارند، همیشه كتاب به دست هستند، و هرگز خواندن، تتبع، بحث و آگاه شدن از آرای دیگر علما را فراموش نكردند. لـذا گـاهی اوقات، ایشان بحثهای برخی از علما كه شاید هم به آن صورت معروف نباشند، مورد مطالعه و بررسی قرار می دهد. و ایـن خـودش نـشانگر این است كه، حضرت آیت اللّه العظمی سیستانی (دام ظله) توجه خاصی و احترام فوق العاده نسبت به رأی دیگران دارد.
ب ـ ادب و نـزاكـت در مـحاوره ها:
همینطور كه همه می دانند، جلسات بحث و محاوره اى كه بین طـلـبـه هـا یا میان یك طلبه و استادش ، بخصوص در حوزه علمیه نجف اشرف، انجام می گیرد، بسیار محکم و جدی می باشند. البته، در بعضی مواقع، این نوع روش برای طلبه ها مفید است، ولی در عین حال، همیشه تندی، روش صحیحی برای بحث و گفتگو نیست، و هرگز به هدف علمی مطلوب نمی رساند، و به غیر از تلف كردن وقت، و دور ساختن طلبه ها از روح مذاكره، چیز دیگری دربرندارد.
از جـهـت دیـگـر، هـمـیشه درسها و بحثهایی كه حضرت آیت اللّه العظمی سیستانی (دام ظله) با شـاگـردانشان برپا می كنند، بر اساس ادب و احترام دوجانبه میان شاگرد و استاد بوده و هست، گرچه حتی بسیاری از موضوعات یا بحثهایی كه جلوی ایشان مطرح می شوند، ضعیف و بی پایه اند. یـكی دیگر از خصوصیات ايشان این است كه سعی دارند جوابی را كه به شاگردانشان می دهند تكرار كنند، تا آنها مسأله مطرح شده را درك كنند. اما، اگـر سـؤال كننده روی نظر خود اصرار كند، ايشان سكوت را ترجیح می دهند.
ج ـ تـربیت:
تدریس، یك وسیله برای كسب پول در مقابل آن، یا یك وظیفه رسمی كه استاد را وادار به انجام آن كند، نیست. بلكه سعی یك استاد خوب، مهربان و دلسوز، باید بر این باشد كه شاگردانش را تربیت كند، و آنان را به مقام علمی والا و پیشرفت دائم برساند. لذا محبت، لازمه این كار می باشد. گذشته از اینكه، همواره و در همه جا آدم بی خیال و وظیفه نشناس موجود است، ولی در كنار آن، اساتیدی هستند مخلص، دلسوز، رئوف و فهمیده، كه هدف اصلی ایشان ادای رسالت تعلیم و تعلم به نحو احسن است.
شایان ذكر است كه آیت اللّه حكیم (قدس سره) و آیت اللّه خوئی (قدس سره) همیشه سمبل اخلاق حـسـنـه بـودنـد، و آنـچـه كه از آیت اللّه سیستانی (دام ظله) دیديم و شاهد آن بوديم ، همان اخلاق اساتیدشان بوده است. ايشان همواره از شاگردانشان تقاضا می كنند كه بعد از پایان درس، از ایشان سئوال كنند.
حـضـرت آیت اللّه العظمی سیستانی (دام ظله) همیشه به شاگردان خود توصیه می كنند كه به اساتید و علما اعلام احترام بگذارند، و هنگام سئوال یا بحث هر موضوع با آنان، نهایت ادب را رعایت كنند. وی مدام از اساتید خود، و روحیه عالی ایشان اخبار و قصه های فراوانی نقل می كند.
د ـ پارسائی و تقوا:
بعضی از علمای نجف اشرف خود را از دعوا و مرافعه دور می كنند، اما عده ای آن را گریز و فرار از واقعیت، یا هراس و ضعف در بیان می دانند. ولی اگر به این مسأله، از زاویه دیگری بنگریم، خواهیم دید كه در واقع، این یك امر مثبت است، بلكه در خیلی از موقع ها، مهم و ضروری است. حـال، اگر همان علما احساس كنند كه امت اسلامی یا حوزه، به علت رویداد مهیج و یا ابهامی در بـعضی از مفاهیم اسلامی در معرض خطر قرار گرفته است، بدون تردید، در صحنه خواهند بود، چرا كه آنان خوب می دانند كه هر عالم باید، در مواقف سخت و حساس، علم خود را اظهار كند.
نـكته مهمی كه نباید اینجا از یاد برد این است كه ، همیشه ايشان در مواقع فـتـنـه و آشـوب، سكوت را رعایت می كردند، همانطوری كه بعد از درگذشت آیت اللّه بروجردی (قـدس سـره) و آیـت اللّه حـكـیـم (قدس سره)، و بروز تعصبات شخصی و رقابت برای رسیدن به مـنـصـب و كرسی، حضرت آیت اللّه سیستانی (دام ظله) همان سیاست ثابت خود را دنبال كرد، و هیچگاه هدف خود را، رسیدن به لذتهای دنیوی، سلطه جوئی، یا مقام قرار نداد.
هـ ـ آثـار فـكـری:
حـضـرت آیت اللّه سیستانی (دام ظله) تنها یك فقیه نیستند، بلكه ایشان یك شخصیت متبحر، دانا و داری یك بینش بالنده در حوزه اقتصادی و سیاسی است. ايشان نـظرات ارزشمندی درباره اداره و جامعه شناسی دارد، و همواره از اوضاع معاصر كه بر جامعه اسلامی حاكم است، مطلع و آگاه است.
قابل ذكر است كه معظم له در عیادتی كه از استادشان مرحوم آیت الله سید ابوالقاسم خوئی (قدس سره) در 29 ربیع الثانی 1409 هـ . ق داشته اند استادشان از ایشان خواستند كه به جای ایشان در مسجد خضراء امامت نماز جماعت را به عهده بگیرند كه ایشان در بدو امر این موضوع را قبول ننمودند و لیكن آن مرحوم اصرار زیادی نموده و فرمودند: (اگر میتوانستم همچنانكه مرحوم حاج آقا حسین قمی (قدس سره) حكم میكرد شما را مجبور به قبول مینمودم) اما معظم له چند روز مهلت خواستند و پس از آن در 5 جمادی الاول 1409 هـ . ق امامت نماز را قبول نموده و این كار تا آخرین جمعه ماه ذی الحجه سال 1414 هـ . ق كه مسجد خضراء بسته شد، ادامه داشت.
معظم له جهت اداء فریضه حج در سال 1384 هـ . ق و دو بار متوالی در سالهای 1405 هـ . ق و 1406 به بیت الله الحرام مشرف شده اند.

 

 


free b2evolution skin
28
تیر

رهنمودهایی به جوانان و نوجوانان

نوجوان ها و جوان ها باید ملتفت باشند که همچنانی که خودشان در این سن هستند و روز به روز به سن بالا می روند، علم و ایمانشان هم باید همین جور باشد، مطابق این باشد، معلوماتشان، از همان کلاس اول علوم دینیه، به بالا برود، ایمانشان ملازم با همین علمشان باشد.
باید بدانید اینکه ما مسلمانها، امتیازی از غیر مسلمانها نداریم الا به قرآن و عترت، و الا ما هم مثل غیر مسلمانها می شویم. اگر ما قرآن نداشته باشیم، مثل غیر مسلمانها هستیم، اگر ما عترت را نداشته باشیم، مثل مسلمانهایی که اهل ایمان نیستند هستیم.
باید ملتفت باشیم روز به روز در این دو امر ترقی بکنیم. همچنان که سنّ ما به بالا می رود، معلومات ما هم در همین دو امر، بالا برود. این طرف، آن طرف نرود و الا گم می شود، گمش نکنند؛ گمراهش نکنند؛ این دو اصل اصیل را از اینها نتوانند بگیرند.
ما می گوییم: اگر [می گویید] اسلام درست نیست [و] شما قرآن را قبول ندارید، [پس] مثل قرآن بیاورید، یک سوره ای مثل قرآن بیاورید. می گویند: نه، نمی توانیم بیاوریم و نمی آوریم و مسلمان هم نمی شویم!
این ادعا و این کلام، جواب ندارد، برای اینکه می گویند: « ما می دانیم و عمل نمی کنیم »
همچنین کسانی که صورتاً با قرآن هستند و با عترت نیستند، به اینها می گوییم که این آثار عترت؛ این فضائل عترت؛ این ادعیه اینها؛ این احکام اینها؛ این خطب اینها؛ این رسائل اینها؛ این « نهج البلاغه »؛ این « صحیفه سجادیه »؛ در مخالفین عترت، مثل اینها را بیاورید! اگر آوردید، ما دست بر می داریم.

صفحات: 1· 2


free b2evolution skin
19
تیر

خاطره حجت‌الاسلام قرائتی از نیمه شعبان در مدینه

امام زمان(عج) ما را دوست دارد، چون امام رضا فرمود: «وَ أَشْفَقَ عَلَیْهِمْ مِنْ آبَائِهِمْ وَ أُمَّهَاتِهِم‏» (فقیه/ج4/ص418) یعنی امام زمان از پدر و مادر به مردم مهربان‌تر است. اینکه امام زمان می‌آید همه را قلع و قمع می‌کند، یک تصویر وحشتناک درست می‌کنند، این غلط است.

یک حدیث از امام زمان(عج) داریم که می‌فرماید: من هرگز شما را فراموش نمی‌کنم. والله من شما را فراموش نمی‌کنم!

نمی‌دانم این را در یکی از سخنرانی‌هایم گفتم. باز نمی‌دانم در تلویزیون هم گفتم یا نه؟ چون میانگین من هفته‌ای دو سفر می‌روم. یعنی سالی صد سفر. هر سفری هم چند سخنرانی، بالاخره نمی‌دانم چه چیزی را کجا گفته‌ام. ولی حالا چیز قشنگی است.
یک چنین شبی یعنی نیمه شعبانی من مدینه بودم برای عمره. فندق الدخیل، سمت راست قبرستان بقیع، پایینش مغازه است. رویش غذاخوری است. از طبقه دوم به بالا هم مسافرها! چندین کاروان جا دارد. پانزده ـ شانزده طبقه است. رفتم طبقه‌ دوم روی پاساژ غذا بخورم، یک مرتبه متوجه شدم نیمه شعبان مگر برای امام زمان(عج) نیست؟

پیش خودم گفتم: قرائتی یک کاری کن! چه کنم؟ برو همین مغازه‌ پایین، چند تا پیراهن، زیر پیراهنی بخر. برو پیش آشپزها، بگو: شما آشپز هستید. در هوای مدینه‌ داغ پای دیگ داغ، یک عیدی به شما بدهم. نفری یک پیراهن به این آشپزها بده!


خوب که طراحی کردم خواستم بلند شوم، متوجه شدم که پول ندارم. پولم تمام شده بود. حال من گرفته شد که چرا من پول ندارم نیمه شعبان یک کاری برای آقا بکنم؟ غذا خوردم.

چند دقیقه‌ای، بیست دقیقه شد یا نشد نمی‌دانم. یک کسی آمد کنار من نشست گفت: حاج آقا، آشپزها می‌آیند از شما تشکر کنند، هیچی نگو. نگاهشان کن.

گفتم: آشپزها از من برای چه تشکر کنند؟ گفت: من آن طرف نشسته بودم غذا می‌خوردم، به دلم برات شد که بروم مغازه‌های پایین، چند تا پیراهن و زیر پیراهنی بخرم و نزد آشپزها بروم و بگویم: عیدی نیمه شعبان است. منتهی اگر بگویم من عیدی دادم، کسی لذت نمی‌برد. بگویم قرائتی داده اینها بیشتر خوشحال می‌شوند. من به نیت تو این کار را کردم که اینها بیشتر خوشحال شوند. من به قصد تو این کار را کردم. حالا می‌آیند و می‌گویند: تشکر. نگو: چه پیراهنی، چه زیر پیراهنی، من خیط می‌شوم.

من ماندم گفتم: یا حجت بن الحسن، تو چه کسی هستی؟!

 


free b2evolution skin
9
تیر

ماجرای سبزی پاک کردن آیت الله ...

یکی از افتخارات بی شمار علمای شیعه رفتار پسندیده آنان با همسرانشان می باشد یکی از این علمای بزرگ که می تواند الگویی مناسب برای هر طلبه در زندگی زناشویی باشد ، آیت الله العظمی مرعشی نجفی است .
همسر ایشان درباره نوع رفتار این عالم بزرگوار با وی چنین می گوید : ((در تمام مدت شصت سالی که با ایشان زندگی کردم ، هیچ گاه با من رفتاری تند و خشونت آمیز نداشت.
تا آن زمان که قادر به حرکت کردن و انجام دادن کارهایش بود ، نمی گذاشت که دیگران کارهایش را انجام دهند . حتی هنگامی که تشنه می شد ، بر می خواست و به آشپزخانه می رفت و آب می آشامید و از من درخواست نمی کرد .
ایشان افزون بر آنکه برای من همسری خوب و مهربان و دوست داشتنی بود دوستی صمیمی و همکاری غم خوار برای من نیز بود ایشان همواره در کارهای منزل به من کمک می کرد و بسیاری از اوقات ، کارهای آشپزخانه همانند درست کردن غذا ، پاک کردن سبزی و شستن میوه و وسایل آشپزخانه را ایشان انجام می دادند)).(1)

1-رازهای همسرداری /ص136


free b2evolution skin
6
تیر

گوهر شب چراغ در دست داريم و قدر آن را نمى‏ دانيم!

نقل مى ‏كنند در جنگى، گوهر شب چراغ و برليانى به اندازه‏ ى يك تخم مرغ به دست كسى داده بودند تا از آن محافظت كند و خود او خبر نداشت كه چه چيز گرانبهايى در دستش است، با اين كه گرسنه شده و به گرده نانى نياز پيدا كرده بود، به در دكّان‏ها رجوع كرده و گدايى مى‏ كرد و نمى ‏دانست كه چه چيز با ارزش در دست دارد، فقط اين را مى ‏دانست كه به او گفته‏ اند: اگر آن را دور بيندازى، تو را مى ‏زنيم!

كار ما هم در رابطه با قرآن و عترت همين طور شده است، در يك دست گوهر شب چراغ، و در دست ديگر برليانى گرانبها داريم كه هزارها ميليارد ارزش دارد، ولى ارزش آن دو را نمى ‏دانيم و لذا از اين و آن گدايى مى كنيم! نظير آن گدا كه به مرحوم شربيانى رجوع كرده بود و تقاضاى پول مى كرد. و در پوستين خود هفتصد سكّه‏ ى طلا جا كرده بود.

از فرمایشات آیت الله بهجت

 


free b2evolution skin
31
خرداد

رضای خدا و احترام مهمان

هر سال در روز عید غدیر خم آیه اللّه میرزا جواد آقا ملكی تبریزی در بیت جلوس داشتند و اقشار مختلف مردم به قصد تبریك و زیارت به بیت آقا می آمدند. رسم آقا این بود كه در چنین روزی اطعام هم بدهند.
آن سال نیز مجلس گرامیداشتی در آن عید بزرگ در منزل آقا برپا بود و مهمانان از راههای دور و نزدیك آمده بودند. خادمه منزل به كنار حوض بزرگ حیاط می آید و ناگاه چشمش به پیكر بی جان پسر كوچك میرزا جواد آقا كه بر روی آب بوده می افتد. بی اختیار فریادی می زند و اهل خانه اطراف حوض مجتمع می شوند. مرحوم ملكی كه متوجّه صدای شیون می شود از اطاق خود بیرون می آید و می بیند كه جنازه پسرش در كنار حوض گذاشته شده است . رو به زنها كرده و خطاب می كند: ساكت ! همگی سكوت می كنند و با ادامه سكوت میرزا به اطاق پذیرایی برگشته و پس از صرف غذا كه مهمانان عازم مقصدشان می شوند به چند نفر از نزدیكان می فرماید: اندكی تامّل كنید كه با شما كاری هست . و وقتی دیگر مهمانان می روند واقعه را برای آنها بازگو كرده و از ایشان برای غسل و كفن و دفن فرزندش كمك خواست.

داستانهايي از علما / عليرضا حاتمي


free b2evolution skin
27
خرداد

چرا نماز را بايد به زبان عربي خواند؟


خاطره آقای محمد جواد شریعت با مرحوم آیت الله حاج آقا رحیم ارباب اصفهانی  در رابطه با  راز عربی بودن نماز:سال یكهزار و سیصدو سی و دو شمسی بود من وعده ای از جوانان پرشورآن روزگار، پس
ازتبادل نظر و مشاجره، به این نتیجه رسیده بودیم كه چه دلیلی دارد نمازرا به عربی بخوانیم؟
چرا نماز را به زبان فارسی نخوانیم؟ عاقبت تصمیم گرفتیم نمازرا به زبان فارسی بخوانیم و همین كار را هم كردیم.
والدین كم كم از این موضوع آگاهی یافتند و به فكر چاره افتادند، آن ها پس از تبادل نظربا یكدیگر، تصمیم گرفتند با نصیحت ما را از این كار باز دارند و اگر مؤثر نبود، راهی دیگر برگزینند، چون پند
دادن آن ها مؤثر نیفتاد، ما را نزد یكی از روحانیان آن زمان بردند. آن روحانی وقتی فهمید ما به زبان فارسی نماز می خوانیم، به شیوه ای اهانت آمیز نجس و كافرمان خواند. این عمل او ما را در كارمان راسخ تر و مصرتر ساخت. عاقبت یكی از پدران، والدین دیگر افراد را به این فكر انداخت كه ما را
به محضر حضرت آیت الله حاج آقا رحیم ارباب ببرند و این فكر مورد تأیید قرار گرفت. آن ها نزد حضرت ارباب شتافتند و موضوع را با وی در میان نهادند، او دستور داد در وقتی معیّن ما را خدمتش رهنمون
شوند .
درروز موعود ما راكه تقریباً پانزده نفربودیم،به محضرمبارك ایشان بردند، درهمان لحظه اول، چهره نورانی وخندان وی ما را مجذوب ساخت؛ آن بزرگمرد را غیرازدیگران یافتیم
و دانستیم كه با شخصیتی استثنایی روبرو هستیم.
آقا در آغازدستورپذیرایی ازهمه مارا صادر فرمود. سپس به والدین ما فرمود: شماكه به فارسی نماز نمی خوانید، فعلاً تشریف ببرید و ما را با فرزندانتان تنها بگذارید. وقتی آن ها رفتند،به ما فرمود: بهتر است شما یكی یكی خودتان را معرفی كنید و بگویید در چه سطح تحصیلی و چه رشته ای درس می خوانید، آنگاه به تناسب رشته و كلاس ما، پرسش های علمی مطرح كرد و از درس هایی مانند جبر و
مثلثات و فیزیك و شیمی و علوم طبیعی مسائلی پرسید كه پاسخ اغلب آن ها از توانما بیرون بود.
هركس از عهده پاسخ برنمی آمد، با اظهار لطف وی وپاسخ درست پرسش روبرو می شد.پس
از آن كه همه ما را خلع سلاح كرد، فرمود:والدین شما نگران شده اند كه شما نمازتان را به فارسی می خوانید، آن ها نمی دانند من كسانی را می شناسم كه _ نعوذبالله_ اصلاً نماز نمی خوانند، شما
جوانان پاك اعتقادی هستید كه هم اهل دین هستید و هم اهل همت، من در جوانی می خواستم مثل شما نماز را به فارسی بخوانم؛ولی مشكلاتی پیش آمد كه نتوانستم.
اكنون شما به خواسته دوران جوانی ام جامه عمل پوشانیده اید، آفرین به همت شما،در آن روزگار، نخستین مشكل من ترجمه صحیح سوره حمد بود كه لابد شما آن را حلّ كرده اید. اكنون یكی از شما كه از دیگران مسلط تراست، بگوید بسم الله الرحمن الرحیم را چگونه ترجمه كرده است.
یكی ازما به عادت دانش آموزان دستش رابالا گرفت و برای پاسخ دادن داوطلب شد،
آقا با لبخند فرمود: خوب شد طرف مباحثه مایك نفر است؛ زیرا من ازعهده پانزده جوان نیرومند برنمی آمدم.
بعد به آن جوان فرمود: خوب بفرمایید بسم الله را چگونه ترجمه كردید؟
آن جوان گفت:طبق عادت جاری به نام خداوند بخشنده مهربان.
حضرت ارباب لبخند زد و فرمود: گمان نكنم ترجمه درست بسم الله چنین باشد.
درمورد«بسم» ترجمه«به نام»عیبی ندارد. اما «الله» قابل ترجمه نیست؛ زیرا اسم علم(خاص) خدا است و اسم خاص را نمی توان ترجمه كرد؛مثلاً اگراسم كسی «حسن»باشد،نمی توان به آن گفت
«زیبا».ترجمه «حسن»زیباست؛ اما اگربه آقای حسن بگوییم آقای زیبا،خوشش نمی آید.
كلمه الله اسم خاصی است كه مسلمانان برذات خداوند متعال اطلاق می كنند. نمی توان «الله» را ترجمه كرد، باید همان را به كار برد.
خوب «رحمن» را چگونه ترجمه كرده اید؟ رفیق ما پاسخ داد: بخشنده. حضرت ارباب فرمود: این ترجمه بد نیست، ولی كامل نیست؛زیرا «رحمن» یكی از صفات خداست كه شمول رحمت و بخشندگی او را می رساند و این شمول دركلمه بخشنده نیست؛ «رحمن»یعنی خدای كه در این دنیا هم برمؤمن و هم بر كافر رحم می كند و همه را در كنف لطف و بخشندگی خود قرار می دهد و نعمت رزق و سلامت جسم و مانند آن اعطا می فرماید. در هرحال، ترجمه بخشنده برای«رحمن» درحد كمال ترجمه نیست.
خوب، رحیم را چطور ترجمه كرده اید؟ رفیق ما جواب داد: «مهربان». حضرت آیت الله ارباب فرمود: اگرمقصودتان از رحیم من بود _چون نام وی رحیم بود_ بدم نمی آمد«مهربان» ترجمه كنید؛ امّا چون رحیم كلمه ای قرآنی و نام پروردگار است، باید درست معنا شود. اگر آن را «بخشاینده»ترجمه كرده بودید، راهی به دهی می برد؛زیرا رحیم یعنی خدای كه در آن دنیا گناهان مؤمنان را عفو می كند. پس آنچه در ترجمه «بسم الله» آورده اید، بد نیست؛ ولی كامل نیست و اشتباهاتی دارد. من هم در دوران جوانی چنین قصدی داشتم، امّا به همین مشكلات برخوردم و از خواندن نمازفارسی منصرف شدم. تازه این فقط آیه اول سوره حمد بود، اگر به دیگر آیات بپردازیم موضوع خیلی پیچیده تر می شود.امّا من معتقدم شما اگرباز هم بر این امراصرار دارید، دست از نمازخواندن فارسی برندارید؛ زیرا خواندنش ازنخواندن نمازبه طوركلی بهتر است.در این جا، همگی شرمنده و منفعل و شكست خورده از وی عذر خواهی كردیم و قول دادیم، ضمن خواندن نمازبه عربی،نمازهای گذشته را اعاده كنیم.
ایشان فرمود: من نگفتم به عربی نماز بخوانید، هرطور دلتان می خواهد بخوانید.من فقط مشكلات این كار را برای شما شرح دادم. ما همه عاجزانه از وی طلب بخشایش و ازكار خود اظهار پشیمانی كردیم. حضرت آیت الله ارباب، با تعارف میوه و شیرینی، مجلس را به پایان برد. ما همگی دست مباركش
را بوسیدیم و در حالی كه ما را بدرقه می كرد، خداحافظی كردیم. بعد نمازهارااعاده كردیم و ازكار جاهلانه خود دستبرداشتیم.

23. ماهنامه پرسمان/ سال اول، ش 40،آذر 1380، ص 6و7










free b2evolution skin