ارتباط با دنیا به چه قمیتی؟ تعامل تا چه حد؟
این روزها هر جا را نگاه می کنی همه قمپز دمکراسی در می کنند و از دیپلماسی می گویند و اینکه ما در 8 سال پیش، با دنیا قهر بودیم و الا دنیا به ایجاد رابطه با ما بسیار علاقه مند است.
می گویند باید موانع سر راه دیپلماسی را برداریم، می گویند باید اعتماد سازی کنیم، می گویند باید با دنیا تعامل داشته باشیم، راستی عجب سخنان شیرینی می گویند؛ ارتباط با دنیا… تعامل، برداشتن موانع…
اما چند سئوال پیش می آید؛ اصلا تا به حال به موانع فکر کرده اید؟ و یا ارتباط با دنیا به چه قمیتی؟ و یا اینکه تعامل تا چه حد؟
اینها نیز سئوالند. دنیا یعنی همه مردم جهان! دنیا یعنی اروپا، دنیا یعنی آمریکا، دنیا یعنی آسیا، دنیا یعنی آفریقا… دنیا یعنی… اما موانع ارتباط چه هستند؟ آیا ما مردمی پرخاشگر و بی فرهنگ و تمدنیم که دنیا قادر به ارتباط با ما نیست و یا قصه چیز دیگریست؟ آیا مردمی ناسازگاریم که با همه ساز مخالف می زنیم و یا غیر از این است؟ آیا ما ملتی منزوی و گوشه گیریم و یا این مطلب درست نیست؟
پاسخ اینجاست، تاریخ گواهی می دهد که ایرانیان صاحبان فکر و اندیشه و تمدن و فرهنگ بوده اند و با ذوق و شعر و هنر و احساس و عاطفه پیوند دیرینه دارند. تاریخ گواهی می دهد ایرانیان سرشار از غرور و عزت زیسته اند و با همه از در ادب وارد شده اند، مگر انیکه کسی قصد استیلا بر خاک آنها و یا عرض و ناموس آنها داشته باشد و از در تحقیر با ملت ما حرف بزند.
بله ما از تبار کورشیم اما غلام حسینیم، ما به تخت جمشید به عنوان نماد تمدن کهن وطنمان فخر می کنیم اما عشقمان کربلاست. ما وطنمان را دوست داریم اما همه چیز را فدای اسلام می کنیم. موانع و مشکلات بر سر راه تعامل و ارتباط ما با جهان از سر تفاوت در مبانی است.
غرب بی بهره از دین خالص، هیچگاه مزه دین و دینداری را نچشیده بناچار پس از رنسانس دم از بی خدایی زد و خدا را در پستوی ذهن افراد محدود و شخصی کرد. اما اسلام دینی کامل، سراسر حکمت و معرفت است. ناگفته ای برای بشریت نگذاشته، ما را به نسخه پیچیده شده پر از تحقیر و انحراف اروپا و آمریکا و همفکرانش نیازی نیست. ما مدعی مکتب اسلامیم، ما مدعی تمدن نوین اسلامی هستیم. ما در پی آنیم که پرچم اسلام را بر افق گیتی بزنیم و بشر تشنه را از معارف اسلام سیراب کنیم و طعم انسانیت را به همه بچشانیم، ما از ارتباط با دنیا استقبال می کنیم.
ما اهل تعاملیم اما نه با کسی که حضور ملت غیور و بیدار ما را در پای صندوق های رای سال های ۸۸ و ۹۲ نادیده می گیرند و رئیس جمهور قانونی کشورمان را نامشروع و یا غیر دمکراتیک و غیر قانونی می خواند و او را حاصل انتخابات غیر استاندارد و غیر دمکراتیک معرفی می کند و بی حیایی را زمانی به اوج می رساند که پس از این همه توهین از ما با لحنی برتری جویانه طلب استقرار در کشورمان برای ایجاد لانه جاسوسی دوم می نماید.
اتحادیه اروپا هستی؟ باش! دستان ما برای سیلی زدن به چهره هر زشتی بسیار سنگین است، ضربه شصت ملت ما را در ۹ دی دیدید، چشم فتنه ۸۸ را درآوردیم، دشمنان اسلام و حامیان فتنه گران را هم می خشکانیم.
ما فرزندان روح الله هستیم و سربازان سیدعلی، ترس پیش ما زانو زده، شجاعت را ۳۵ سال است فریاد می کنیم، ایستاده ایم چون کوه و می غریم چون شیر، در یادآوری سوزش جای سیلی ملت مان که بر صورتتان نواختند همین بس که سفیر جمهوری اسلامی ایران را در سازمان ملل قبول نمی کنید چچون روزی جزء تحقیر کنندگان شما در لانه جاسوسی تان بوده.
ما هنوز همانیم. امروز مان محکم تر از دیروز، راه ما را رهبرمان مشخص می کند نه دیپلماسی منفعل و خندان فعلی دولت. پاسخ اینگونه دیپلماسی ها را رهبرمان در مشهد فرمودند: “به درک” پس می ایستیم چون او امر نموده…
منبع:یزدرسا